0

چرا بازی های مستقل توانستند موفق شوند؟

بازی dead cell

امروزه گسترش کامپیوتر ها و قطعات الکترونیکی تغییرات زیادی در سرگرمی و تفریح بشر ایجاد شده است. بازی های ویدیویی از سرگرمی های پرطرفدار و جذاب این روزها به شمار می رود. استودیوها و کمپانی های بزرگی در دنیا رقابت تنگاتنگی در عرضه و فروش بازی های ویدیویی با یک دیگر دارند.

 شرکت های بزرگ و مطرحی مانند سونی و مایکروسافت هر لحظه در تلاشند تا با معرفی عناوین جدید و به روز تر، گوی سبقت را از آن خود کنند. در این بین استودیو های کوچکی هم هستند که زیرنظر هیچ کدام از کمپانی های بزرگی مثل سونی، مایکروسافت و نینتندو نیستند و به طراحی و تولید بازی های ویدیویی می پردازند.

در این پست قصد داریم به دلایلی بپردازیم که این استودیوهای کوچک توانستند بازی های بسیار با کیفیتی تولید کنند و گاهی شرکت های مطرح و شناخته شده را پشت سر بگذارند.

بازی مستقل چیست؟

در ابتدا لازم است بدانیم بازی مستقل یا ایندی گیم به چه بازی ای گفته می شود. همانطور که قبل تر هم گفتیم کمپانی های بسیار بزرگ و قدرتمندی مانند سونی بخش قابل توجهی از بودجه خود را هزینه تولید بازی های ویدیویی بزرگ و جذاب می کنند. علاوه بر این، این شرکت ها با خرید استودیو ها و تیم های کوچک، سعی در توسعه کسب و کار و افزایش کیفیت کار خود دارند. استودیو و تیم های کوچک خریداری شده، عموما بازی هایی را تولید می کنند که شرکت بالادستی به آنها سفارش می دهد. از این رو بازی های آن ها نوعی وابستگی فنی و معنوی به شرکت مادر دارد.


در این بین تیم های کوچکی هم هستند که به طور مستقل و جدای از این شرکت های بزرگ، سعی می کنند ایده های خلاقانه خود را به بازی های جذاب و چالش برانگیزی تبدیل کنند. به این استودیو ها، استودیوهای مستقل و به بازی هایی که تولید می کنند بازی مستقل گفته می شود.

بازی های مستقل ویژگی های بسیار زیادی علاوه بر تولید توسط تیم های مستقل دارند که آن ها را از دیگر بازی های موجود در بازار متمایز می کند که به بررسی آن ها خواهیم پرداخت.

ویژگی های یک بازی مستقل

بازی های مستقل یا ایندی گیم ها، معمولا توسط تیم های کوچکی ساخته می شوند که کمتر پیش می آید تعداد عوامل درگیر در فرایند ساخت یک بازی مستقل بیشتر از 10 نفر باشد. برخلاف چیزی که در بازی های بزرگ که در آن ها گرافیک و واقع گرایانه بودن بازی بسیار مهم است، در بازی های مستقل این ایده های خلاقانه هستند که باعث جذب مخاطب می شود. در اکثر این بازی ها یک یا چند فاکتور وجود دارد که باعث جذابیت و جذب مخاطب توسط ایندی گیم ها می شود.

گرافیک هنری خلاقانه

در بازی های مستقل بیشتر تمرکز روی عامل نو آوری است. بنابراین هنگام طراحی گرافیکی بجای استفاده از موتورهای گرافیکی سنگین و پر قدرتو طراحی هایی که نیازمند پردازش بسیار قوی هستند، بیشتر به دنبال خلق یک اثر هنری زیبا و چشم نواز با استفاده از المان های ساده و سبک هستند. تا جاییکه می بینید بسیاری از عناوین مستقل شناخته شده ازجمله اثر تحسین شده Journey بیشتر بخاطر داشتن طراحی های بصری زیبا شناخته شده اند. حتی بسیاری از بازی های مستقل وجود دارند که طراحی گرافیکی آن ها پیکسل آرت است اما چنان ظرافتی در طراحی دارند که بسیاری از بازی های بزرگ امروزی آن را ندارند. البته قابل ذکر است که این بازی ها از نظر گرافیک فنی کیفیت قابل قبولی دارند و واقع گرایانه نبودن گرافیک آن ها اصلی به معنی ضعف فنی در آن ها نیست.

پس خلق جلوه های بصری متفاوت و جدید، تمرکز روی گرافیک هنری و طراحی های مینیمال بجای طراحی های واقع گرایانه و تمرکز روی هم خوانی طراحی های بصری و اتمسفر بازی یکی از عواملی است که باعث جلوه گری بازی های مستقل در برابر بازی های بزرگ است.

مکانیزم های جدید و چالش برانگیز

چیزی که در بیشتر بازی های ساخته شده توسط کمپانی های بزرگ در عناوین جدید دیده می شود، استفاده از همان فرمول های قدیمی بدون هیچ نوآوری خاصی در آن هاست. به طوریکه در اکثر این بازی ها شما در محیط حرکت می کنید، کات سین (میان پرده های سینماتیک) می بینید و یک سری دشمن با ضریب هوشی بسیار پایین را از بین می برید.

در بازی های مستقل اما استفاده از مکانیزم های خلاقانه و گاهی چالش بر انگیز، حس تجربه یک موجود جدید را به شما می دهد که اصلا شبیه بازی های مرسوم قدیمی نیست. به عنوان مثال می توان به بازی های Dead Cells و Hades اشاره کرد. این دو بازی که از ژانر روگ لایک هستند هر کدام با مکانیزمی که دارند توانستند. قواعد بازی های روگ لایک را تغییر دهند. نکته دیگری که در این دو بازی به چشم می خورد ترکیب ژانر های مختلف است. به طور مثال در بازی Dead Cells شاهد ترکیب المان هایی از بازی های کستل وینیا، پلتفرمر و روگ لایک هستیم، در صورتیکه بازی Hades حاصل ترکیب ژانرهای روگ لایک و هک اند اسلش است.

بازی hades

فاکتور مکانیزم و تجربه بازی در بازی های مستقل، مهمترین ویژگی ای است که توانسته تا این حد آن ها را در برابر بازی های بزرگ و شناخته شده امروزی مطرح کند.

تنوع در شیوه روایت و داستان گویی

نحوه داستان گویی و روایت داستان و اتفاقات بازی در بیشتر بازی های بزرگ امروزی تکراری و یکنواخت شده است. به طوریکه در این بازی های ویدیویی معمولا در نقش یک فرد قرار دارید که باید به یک مقصدی برسد؛ خانواده خود را نجات دهد، انتقام بگیرد یا از دنیا محافظت کند. این شیوه روایت برای شما بیشتر شبیه قدم زدن در یک فیلم سینمایی یا سریال است تا تجربه یک ویدیوگیم. بازی های مستقل اما قواعد داستان گویی را به کلی تغییر دادند. روایت داستان هایی که شما با بازی کردن، انجام مکانیزم های بازی و شکست دادن حریفان یا از روی محیط و آیتم های بازی به آن ها پی می برید.

بازی Blasphemous یکی از بازی های مستقل است که علاوه بر داشتن گرافیک پیکسل آرت بسیار زیبا، مکانیزم گیمپلی فوق العاده، شیوه جدیدی در روایت داستان پیش گرفته که بیشتر شبیه عناوین سولزلایک (بازی های مشابه سری دارک سولز) است. در این بازی شما پیشروی با بازی و دقیقا با خود بازی کردن و دیدن میان پرده ها به داستان بازی پی می برید.

بازی blasphemous

بازی Celeste را می توان یکی از بهترین نمونه ها برای روایت متفاوت و متناسب در بازی های مستقل دانست. البته که این بازی بیشتر بخاطر مکانیزم چالش برانگیز آن شناخته می شود؛ اما روایت داستان دختری که می خواهد به قله سلسته صعود کند را به بهترین شکل توسط مکانیزم های خود بازی روایت می کند. هماهنگ بودن چالش ها و داستان بازی، این اثر به یکی از بهترین بازی های سال 2018 میلادی تبدیل کرده تا حدی که در این سال به عنوان نامزد جایزه اصلی بهترین بازی سال هم معرفی شد.

موسیقی و افکت ها صوتی

بازی to the moon

دیگر عاملی که باعث جذابیت هر چه بیشتر بازی های مستقل می شود، استفاده از مهارت های جانبی است که سازنده بازی علاوه بر ساخت بازی به آنها مسلط است. نمونه واضح و بینظیر آن، بازی To The Moon است. این بازی علاوه بر داستان فوق العاده ای که به مخاطب ارائه می دهد، موسیقی بسیار فوق العاده ای دارد که تا مدتها بعید است از ذهن مخاطب پاک شود. از آنجاییکه سازنده این بازی یک موسیقی دان به حساب می آید، ظرافت زیادی در ساخت موسیقی این بازی داشته؛ از موسیقی متن بازی گرفته تا افکت های صوتی و موسیقی های بخش های مختلف بازی، همگی به مناسب ترین شیوه ممکن طراحی شده تا اثر گذاری موردنظر را روی بازیکن داشته باشد.

چرا بازی های مستقل اینقدر محبوب شدند؟

در بخش قبل درباره ویژگی های منحصر به فرد بازی های مستقل گفتیم. از مکانیزم های خلاقانه و چالش برانگیز و موسیقی های مناسب و تاثیرگذار گرفته تا طراحی های زیبا و مینیمال بصری باعث محبوبیت این بازی ها شده است. از این ها گذشته، به نظر می رسد بازی های ویدیویی ساخت شرکت های بزرگ بیشتر با این هدف تولید می شوند که به فروش برسند. در سال های اخیر عناوین بسیار بزرگی که نمونه آنها اصلا کم نیست روانه بازار شدند اما حتی قابل بازی کردن هم نبودند. ایرادات فنی، داستان های سطحی و مکانیزم های مشکل دار از جمله دلایل نارضایتی کاربران از این عناوین بوده است.

این موضوع باعث می شود تا مخاطب به این فکر کند که سازنده نه تنها اصلا به فکر مخاطبات خود نیست، بلکه برای فرانچایزهای پرطرفداری که گیمرها سالها با آن ها خاطره داشتند هم احترامی قائل نیستند و فقط به فکر کسب درآمد از این صنعت پرسود اند. در صورتیکه طراحان بازی های مستقل تمرکز خود را روی کیفیت بازی و پیاده کردن ایده های خلاقانه خود به بهترین شکل ممکن هستند.

در این سالها کمتر بازی مستقل شناخته شده ای دیده می شود که ایرادات فنی و یا هنری ای داشته باشد که بازی را غیرقابل تجربه کند اما این مسئله در بین بازی های بزرگ صدق نمی کند. نمونه بزرگ آن بازی شکست خورده Cyberpunk است که سازنده و ناشر آن به اعتبار بازی قبلی خود یعنی The Witcher 3 بازی را با کلی باگ و مشکل فنی وارد بازار کرد که در نهایت با عصبانیت مخاطبانی همراه شد که بازی را پیش خرید کرده بودند.

اما از این نکته هم نباید غافل شد که پلیر های مطرح و رسانه ها هم تاثیر زیادی در شناخته شدن بازی های مستقل داشتند. به طور کلی هر اثری هرچقدر هم که با کیفیت و بی نقص باشد، تا محاطبان آن را نشناسند نمی تواند موفقیتی را کسب کند. از این رو با پرداختن رسانه های حوزه بازی و سرگرمی و همچنین استریمر های مطرح به این بازی ها، بالاخره بازی ها و سازندگان مستقل توانستند تولیدات خود را بهتر به مخاطبان نمایش دهند.

یکی دیگر از عواملی که باعث محبوبیت این دسته از بازی های ویدیویی شده، مدت زمان کوتاه برای اتمام بازی های مستقل است.عدم پرداختن به حواشی و یا داشتن ماموریت های فرعی و یا تکراری باعث بهینه شدن این بازی ها از نظر زمانی شده است. به طوریکه کمتر بازی ای پیدا می شود که مدت زمان تجربه آن از 10 ساعت بیشتر شود. این مورد باعث می شود تا با صرف زمانی که برای اتمام یک عنوان بزرگ لازم است بتوان تعداد زیادی بازی مستقل را تجربه کرد.

موفقیت های بازی های مستقل

بازی celeste

این نکته نشان می دهد که بازی های مستقل به چنان کیفیتی رسیدند که حالا می توانند نه تها در بخش بهترین بازی های مستقل که حتی می تواند خود را به عنوان بهترین بازی سال هم معرفی کنند.

جمع بندی

بازی های مستقل که توسط استودیوهای کاملا مستقل و معمولا شخصی تولید می شوند، چند سالی است که توانستند خود را به عنوان یک دسته بندی پرطرفدار از بازی های ویدیویی مطرح کنند. این بازی ها که بودجه آن ها قابل مقایسه با بازی های بزرگ ساخته توسط کمپانی های بزرگ نیست، چنان کیفیت ساختی را از خود نشان داده اند که سطح انتظارات گیمر ها را از بازی های ویدیویی چند پله بالاتر برده است.

با توجه به حمایت های مالی و رسانه ای بسیار قوی و مافیا گونه از بازی های ساخته شده توسط سونی و مایکروسافت، ایندی گیم ها با ویژگی های اختصاصی خود بخش زیادی از رسانه و برنامه های استریمر ها را از آن خود کرده اند. به شکلی که دیگر به سادگی از کنار آنها نمی توان گذشت.

با موفقیت هایی که در سال های گذشته توسط استودیو های مستقل کسب شده، حالا افراد خلاق و ایده پرداز بیشتری به سمت تولید بازی های ویدیویی جذب شده اند. این می تواند یک پتانسیل بزرگ برای صنعت گیم باشد که افراد زیادی با ایده های متفاوت بتوانند به تولید بازی بپردازند. تولید بازی های خلاقانه و متفاوت گیمر ها را امیدوارتر به آینده این صنعت می کند تا بتوانند عناوین ارزشمندتری نسبت به گذشته را تجربه کنند.

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × دو =