0

نقد فیلم The Eight Hundred – هشتصد نفر

نقد فیلم The Eight Hundred - هشتصد نفر

داستان هشتصد جنگ تاریخی ، محصول سال 2020 چین ، داستان جانبازان یک طرفه جنگ جهانی دوم بین چین و ژاپن را روایت می کند. داستان سربازانی که جان خود را از دست دادند تا چین سقوط نکند.

در آغاز جنگ چین و ژاپن در آغاز جنگ جهانی دوم (ژوئیه 1937) ، ژاپن حمله شدیدی به ارتش چین انجام داد. حمله ای معروف به نبرد سونگهو. محاصره ژاپن بیشتر و بیشتر می شود ، شانگهای تقریباً بسته است تا زمانی که جنگ به یک انبار منجر شود. انبار Sihang. انبار نزدیک به منطقه حفاظت شده بین المللی. تلاش های خونین سربازان گمنام چینی برای محافظت از آخرین نقطه امید خود برای حفظ ارتش و این کشور به عنوان دفاع از سیاهنگ انبار شناخته می شود. دفاعی که کل فیلم هشتصد نفره درباره آن است. آنچه این نبرد را خاص و از نظر بصری جذاب می کند تماشاگران غیرنظامی هستند که در آن سوی رودخانه شاهد نابودی آخرین سربازان هستند و نمی توانند کاری انجام دهند.

جلوه بصری

فیلم هشت صد با وجود جلوه های بصری چشمگیر ، جز در چند صحنه نتوانست تأثیر احساسی خاصی ایجاد کند. ساختار فیلم شباهت زیادی به فیلم دانکرک کریستوفر نولان دارد. تفاوت در این است که مخاطب در دانکرک با استراتژی فیلمساز کاملاً واضح است. نولان علاقه ای به تعریف شخصیت سربازان و نزدیک شدن به آنها ندارد. همه چیز در چارچوب واقع گرایانه و به دور از داستان گویی در مقابل مخاطب قرار می گیرد. اینکه آیا دانکرک با طراحی خاص خود موفق بوده است یا خیر ، هدف این مقاله نیست ، اما به راحتی می توان گفت که نولان برای کل فیلم خود تصمیم قطعی گرفت. نگاه کردن به جنگ از دریچه گروهی از سربازان به عنوان قهرمانان جمعی.

نجات سرباز رایان

قهرمانان

در این نوع استراتژی ، فیلمساز به جای تأکید بر یک یا چند شخصیت (مانند نجات سرباز رایان) ، گروهی از سربازان را به عنوان قهرمانان خود انتخاب می کند. طبیعتاً مخاطب شناخت خاصی از گذشته این شخصیت پیدا نمی کند و درگیری های فردی به شدت کاهش می یابد. در مقابل ، بیشتر فیلم در نبردهای عظیم بین سربازان یا اسلحه ها قرار دارد. صحنه مفصل نبرد بین دو جنگنده هوایی در دانکرک نمونه خوبی از این نوع درگیری است. اینگونه فیلم ها برای جلب مخاطب هیجان ایجاد می کنند زیرا خود را از ابزار شخصیت پردازی محروم می کنند.

برخلاف دانکرک ، ما در هشت صد تصمیم قطعی نداریم. این فیلمساز از شخصیت پردازی برای تأکید بر دیگر جنبه های سینمایی کار استفاده نکرد و همچنین نتوانست تصویر خاصی از شخصیت ها را به مخاطب نشان دهد. چند شخصیت در نیمه و نیمه معرفی می شوند ، اما در طول فیلم هیچ عمل تکان دهنده ای انجام نمی دهند و نگرانی خاصی ندارند. این شکل از روایت ، به دور از ابتکار ، اجازه تعجب نمی دهد. مدافعان فیلم احتمالاً بر جنبه های تصویری و صوتی فیلم تأکید دارند. موسیقی تأثیرگذار فیلم براساس همین جنبه ها ساخته شده است. اما بدون یک خط داستانی جذاب ، درگیر کردن مخاطب برای 145 دقیقه دشوار است.

پیروزی در جنگ

هیچکس در جنگ پیروز نمی شود. جنگ جهانی دوم ، به عنوان کشنده ترین جنگ تاریخ بشر با نزدیک به 80 میلیون کشته ، چیزی نیست جز رسوائی برای سیاستمداران و ملت ها. مهم نیست که فیلم مربوط به جنگ از چه کشوری ساخته شده است. کشوری که به جای انکار جنگ سعی در تشویق خودی ها دارد ، وارد بازی سیاسی جنگ شده است. طبق تاریخ نبرد سانقو ، این جنگ با ظلم و ستم چینی ها همراه بود. ارتش ضعیف چین نتوانسته است با ارتش قدرتمند ژاپن مقابله کند. اما فرم روایی فیلمساز با حذف نیروی مخالف ، ژاپن ، در شکل احساساتی ظلم و ستم چین ظاهر می شود. تاکید فیلم بیشتر از آنکه به نجات جان سربازان بپردازد ، به ایدئولوژی آن زمان در ستایش غرور ملی است.

 جنگ خون‌بار

مهم است که بدانیم فیلمساز پس از بیش از 80 سال در مورد این جنگ خونین چه کرده است. آیا این فیلم فقط به منظور ادای احترام به سربازان گمنامی است که روزی برای چین جنگیدند و مظلومانه جان باختند؟ یا می خواهد جلوتر برود و در مورد رد جنگ و انگیزه های شکل گیری جنگ صحبت کند. حداقل من در این دو ساعت و نیم به جز چند صحنه چیزی در مورد انکار جنگ ندیدم. افسر چینی در وسط فیلم تصمیم می گیرد از روی غرور ملی مذاکره نکند تا نامه ها با مرگ آنها به تاریخ بپیوندند. ایده ای که مانع نجات جان انسان ها می شود. مسیر یک طرفه به سوی مرگ طراحی شده و تا پایان ادامه دارد. اگر دوست دارید فیلم را تماشا کنید تا از جلوه های بصری آن لذت ببرید ، بعد از تماشای فیلم بقیه متن را بخوانید.

شبیه سازی جنگ

یکی از تأثیرگذارترین جلوه های بصری فیلم ، شبیه سازی حرکت دوربین از بازی های رایانه ای است. این تکنیک چندین سال است که با پیشرفت تکنولوژی محبوب بوده است. پاشش خون روی لنز دوربین ، غوطه وری دوربین در آب و حرکات کند به مخاطب کمک می کند تا خود را در انبار ژوئیه 1937 در سیهنگ تصور کند. او با سربازان می جنگد ، فرار می کند و گاهی تیر می خورد. خفه شدن را می توان در صحنه غرق شدن سربازان با کمک جلوه های صوتی تجربه کرد. اگرچه این یک تکنیک جدید نیست و در سال 1917 که به صورت شات لانگ ساخته می شود ، انگشت شست محسوب نمی شود ، اما می تواند در قلب فیلم موثر باشد.

ارتش ژاپن

برای من چشمگیرترین صحنه فیلم جایی است که ارتش ژاپن به سبک یونانیان (همانطور که در تروی دیدیم) از سپرهای خود برای نفوذ به ساختمان انبار استفاده می کند. تنها راه برای جلوگیری از ارتش ژاپن فداکاری شخصی است. سربازان برای جلوگیری از نفوذ ژاپنی ها با مواد منفجره روی خود می پرند. قبل از پریدن ، هر سرباز نام خود را در آخرین کلمه فریاد می زند. فریادی که هموطنان آنها از آن طرف رودخانه شنیده می شوند.

لحظه ای پس از فریاد هر سرباز ، بدن منفجر می شود. شاید مهمترین لحظه فیلم که در مقابل جنگ قرار دارد همین لحظات باشد. جیغ می کشد تا فراموش نشود. نام هایی که دوست دارند در ویرانه های وطن خود طنین انداز شوند و صدای انفجار به سرعت این پژواک را بر هم می زند. اگر این فیلم چندین صحنه مشابه را برای ایجاد حس همدردی طراحی می کرد ، به همین راحتی نبود.

صحنه‌ی شورانگیز

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده + شانزده =