0

نقد فیلم Chernobyl Abyss | پاسخ روس‌ها به سریال چرنوبیل

فیلم chernobyl abyss

سینمای روسیه با فیلم چرنوبیل: پرتگاه ، حادثه هسته ای چرنوبیل را از زاویه دیگری روایت می کند و به سریال چرنوبیل پاسخ می دهد. در ادامه ، ما دو نگرش فیلم و سریال را مقایسه می کنیم.

چرنوبیل: پرتگاه “چرنوبیل: پرتگاه” ، محصول سال 2020 و کارگردانی دانیلا کوزلوفسکی ، جدیدترین فیلم دنیای چرنوبیل است که می توان آن را پاسخی از سینمای روسیه به سریال معروف هالیوودی “چرنوبیل” دانست. مینی سریالی که دو سال پیش در پنج قسمت با هدف افشای حقایق مربوط به این رویداد ساخته شد. حال سینمای روسیه در پاسخ به آن سریال پرطرفدار و با هدف نمایش دیدگاه های خود در مورد این فاجعه چنین فیلمی را ساخته است. به نظر می رسد روسیه باید سال ها پیش در پاسخ به مردم و عموم مردم چنین فیلمی می ساخت اما واضح است که قبل از ورود هالیوود برای ساخت چنین فیلمی ، روس ها سکوت را ترجیح می دادند. فیلم چرنوبیل به حادثه آوریل در نیروگاه هسته ای چرنوبیل در پریپیات می پردازد.

پریپیات شهری متروکه در نزدیکی نیروگاه هسته ای چرنوبیل در استان کیف در شمال اوکراین است. این شهر در سال 1970 به عنوان محل اقامت کارکنان نیروگاه هسته ای چرنوبیل تاسیس شد. این شهر در سال 1979 به طور رسمی به شهر تبدیل شد ، اما در سال 1986 به دنبال فاجعه چرنوبیل تخلیه شد. پریپیات نهمین شهر اتحاد جماهیر شوروی سابق بود و قبل از انفجار نیروگاه هسته ای چرنوبیل 50 هزار نفر جمعیت داشت. این شهر اکنون به یک شهر تاریخی و گردشگری تبدیل شده است. این حادثه ظرفیت تئاتر بالایی را برای یک فیلم بلند فراهم می کند و همانطور که پیداست ، فیلم جدید روسیه دیدگاه متفاوتی نسبت به سریال های آمریکایی داشته است.

جزئیات داستان فیلم چرنوبیل در زیر نشان داده شده است

 جزئیاتی از داستان فیلم چرنوبیل

فیلم در ابتدا تأکید می کند که شخصیت ها و داستان زندگی آنها تخیلی است. موضوع دقیقا برعکس سریال است ، جایی که شخصیت ها واقعی هستند. اگر موضوع چرنوبیل را شجاعت و ایثار در نظر بگیریم ، می توان گفت که موضوع سریال چرنوبیل حقیقت و رونمایی از آن است. همانطور که صحنه آغازین سریال با این جمله آغاز می شود: “قیمت دروغ چقدر است؟” مقصر کیست؟ “بنابراین ، نباید انتظار داشت که کارگردان فیلم روسی به حقایق و دلیل این حادثه و التهاب بپردازد. از آنجا که او فیلمنامه خود را بر اساس نگرانی های یک آتش نشان بنا کرده است ، داستان را از لنز خود می گیرد. بنابراین ، این دیگر دوربین جست و جو نیست که در سری چرنوبیل وجود داشت و سعی می کرد با حرکات آهسته اش به این راز پی ببرد. شخصیت ها. قهرمان فیلم چرنوبیل الکس نام دارد ؛ یک آتش نشان که همیشه در ایستگاه آتش نشانی کار می کند. در طول داستان ، الکس با یک مرد دیگر ، والری ، مهندس و بوریس ، یک نجات غریق نظامی همراه می شود. در اولین صحنه ، فیلم با ظاهر شدن در آرایشگاه و نشان دادن رابطه بین الکسی و نامزد سابقش اولگا ، وظیفه را آشکار می کند. بدنه اصلی روایت به آنها مربوط می شود و خود این رویداد به تدریج به قسمت اصلی فیلم متصل می شودداستان.

وقتی الکس روی صندلی آرایشگاه زیر اولگا می نشیند ، آنها ده سال پیش با یکدیگر صحبت می کنند بدون اینکه ما صحنه هایی از گذشته را ببینیم. این دیدار حدود دو هفته قبل از انفجار است. الکس اصرار دارد که با اولگا صحبت کند و با او ملاقات کند و تمام هدف او این است که دوباره وارد رابطه ای شود که اکنون ده سال است خراب شده است. به این ترتیب فیلم می خواهد ما را با شخصیت های اصلی خود آشنا کند تا در لحظات مهم بین مخاطب و شخصیت ها همدلی لازم را ایجاد کند.

آنچه در سری چرنوبیل اتفاق می افتد متفاوت است. در این مجموعه ، کارگردان ابتدا قصد دارد با پرسیدن داستان این نوارها کنجکاوی ما را برانگیزد و پس از یک فلاش بک ، به دو سال پیش باز می گردد و داستان را از داخل هسته چرنوبیل بازگو می کند. اینجاست که تفاوت رویکرد و جهان بینی خالقان این دو اثر مشخص می شود ، زیرا این سریال روایتی از درون خود داستان است ، در حالی که فیلم روسی از بیرون به این رویداد نگاه می کند. به همین دلیل است که در موقعیت اولیه فیلم ، ما انفجار ناگهانی نیروگاه را از نظر پسر می بینیم و در سریال ، چون ما شاهد اتفاقات با شخصیت های مرکز نیروگاه بودیم ، تأثیر خارجی رویداد از طریق دود سیاه.

معرفی مهمترین شخصیت ها فیلم

اگر قهرمان سریال چرنوبیل یک فیزیکدان هسته‌ای است که سعی می‌کند بیرون از ماجرا دیگران را هدایت کند در این‌جا قهرمان شخصا وارد کارزار نبرد می‌شود

علائم آسیب و آسیب فاجعه ، چه در فیلم و چه در سریال ، ابتدا با سقوط پرندگان خود را نشان می دهد. پرندگانی که از تابش معلق در آسمان متاثر می شوند و قربانی پدیده های انسانی می شوند ، از همان ابتدا مخاطب را به خود جذب می کنند. در این مرحله ، ممکن است دور از ذهن نباشد که فیلمسازان برای ساخت آثار خود به سریال های آمریکایی نگاهی داشته اند.

الکس با دیدن صحنه ای که پرندگان از آسمان در حال سقوط هستند به همه چیز پی می برد. یکی از این پرندگان با شیشه جلو اتومبیل در حال حرکت خود برخورد می کند و او را از جاده منحرف می کند. این برخورد سخت و جدی با شیشه جلو باعث می شود الکس تصمیم بگیرد لباسهای خود را در صحنه بعدی در ماشین آتش نشانی هرچه سریعتر عوض کند. این نکته را می توان آغاز راه الکس برای قهرمان شدن دانست. اگر قهرمان مجموعه چرنوبیل یک فیزیکدان هسته ای است که سعی می کند دیگران را از داستان خارج کند ، در اینجا قهرمان شخصاً وارد میدان جنگ می شود. تفاوت دیگر در ورود شخصیت ها به داستان نوع حرکت و جهت جزئیات است. چرنوبیل از کل به کل حرکت می کند. ابتدا زندگی شخصی قهرمان را نشان می دهد و سپس قهرمان را در مسیر فاجعه قرار می دهد و او را به کل رویداد متصل می کند. در حالی که در مجموعه ، رویکرد از کل به جز است. ابتدا با حادثه و پیامدهای فاجعه بار آن روبرو می شویم و سپس لگاسف وارد عاقبت می شود.

وقتی الکس به محل آتش سوزی می رسد ، دوربین سعی می کند به سرعت از عذابی که آتش نشانان تحمیل می کنند ، بگذرد. بنابراین او بیش از حد مکث نمی کند و کمتر از یک ثانیه برای هر فرد قاب می گیرد ، در حالی که رویکرد سریالی دقیقاً عکس فیلم است و حرکت آهسته مرگ و میر انسان هایی را نشان می دهد که در اقدامی فاجعه بار جان خود را به خطر انداخته اند. همانطور که فیلم رمز و راز نمایش اغراق آمیز صحنه های ترسناک مانند چهره های سوخته را ندارد ، چیزی که به وفور در سریال دیده می شود.

معرفی فیلم چرنوبیل

یک فیزیکدان هسته‌ای قهرمان سریال چرنوبیل

فیلم چرنوبیل به چرایی و علت وقوع رویداد نمی‌پردازد. بنابراین به فکر معرفی مقصر یا مقصرها نیست

چرنوبیل علت این حادثه را بررسی نمی کند ، بنابراین به شناسایی مجرم یا مجرمان فکر نمی کند. قهرمان در اینجا تنها یک هدف دارد و آن انجام وظیفه خود و نجات مردم است. دیگر لازم نیست مانند سریال ، از همایوک بخواهیم به قربانیان این حادثه اعتراف کند. دیگر نیازی به مرتب کردن مجرمانی مانند دیاتلوف نیست که ممکن است مقصر اصلی این فاجعه تلقی شوند.

اگر در سریال ، پس از فاجعه ، شاهد چندین نشست رهبران روسیه برای مدیریت بحران باشیم ، و نیروگاه هسته ای ولادیمیر I لنین (نام اصلی نیروگاه چرنوبیل) مهم است و تمرکز سریال بر این واقعیت را که مخزن کنترل سوخته است نشان دهید. یا هسته تخریب شده ، ما هیچ ارتباطی با هیچ یک از این مسائل در فیلم نداریم و بیشتر برخورد ما با داستان ، برخورد احساسی با خانواده های آسیب دیده از این فاجعه است. زندگی یک آتش نشان و همسرش نیز در این سریال به تصویر کشیده شد ، جایی که آتش نشان جوان شهر واسیلی همسرش لوسیا را در نیمه شب ترک می کند تا با دیگر دوستانش در مبارزه با آتش همراه شود. در سریال رابطه عاشقانه بین این زن و مرد زیر مجموعه ای از داستان است و تا انتها روایتی تلخ تر از این فیلم درباره این خانواده شکل می گیرد. اگر یکی از اعضای خانواده سه نفره الکس در سریال کشته شود ، دو نفر از اعضای خانواده واسیلی قربانی چنین حادثه ای می شوند.

در فیلم ، الکس پس از ده سال با اولگا ملاقات می کند و هنوز نمی داند که الکس پسرش است. او با او دوست می شود و پسر از نظر احساسی به او وابسته می شود. پس از تصادف ، پسر بیمار شد و به دلیل قرار گرفتن در معرض اشعه در وضعیت وخیمی به سر برد. بنابراین زین وظیفه پدر قربانی است. در واقع ، این چند خط را می توان خلاصه ای از داستان دانست که فیلمساز رویداد پشت آن را تعریف می کند و برخلاف سریال ، داستان این خانواده دیگر یک داستان فرعی نیست.

بهترین قسمت های فیلم

قهرمان داستان داوطلبانه وارد صحنه می شود. پس از دیدن داستان ، اگرچه در ابتدا هنوز به مهاجرت و ترک شهر کوچک فکر می کند ، اما بیشتر به فاجعه ای که باید بماند فکر می کند. مانند شخصیت اصلی سریال ، او از محل زندگی خود به کیف دعوت نمی شود و نیازی به افشا شدن در جلسه ای نیست وقتی همه مقامات عالی رتبه سعی می کنند همه چیز عادی جلوه دهد.

اگر روند مجموعه به گونه ای بود که تمام مراحل کنترل آتش را از ابتدا نشان می داد ، مانند زمانی که مشخص شد دوزیمترها عددی بیش از 3000 نشان نمی دهند یا اقدامات مربوط به بور و ماسه برای اطفاء حریق یا سقوط هلیکوپترها در آتش ، روایت و کاهش آن به قسمت تخلیه آب زیر راکتور تنها بر یک حادثه تمرکز می کند و به این ترتیب شجاعت یک گروه سه نفره را نشان می دهد. در فیلم ، مانند سریال ، ما به سه نفر نیاز داریم تا آب را تخلیه کنند. در سریال ، دوربین به این سه نفر نزدیک نمی شود و بر آنها تأکید نمی کند ، بلکه آنها را قهرمان معرفی می کند.

اما در فیلم ، این سه نفر سه شخصیت اصلی درگیر در داستان هستند ، یعنی الکس ، والری و بوریس ، که تا حدودی قبل از عمل آنها را می شناسیم. آنها سعی می کنند آب راکتور را در چند مرحله خارج کنند ، اما تلاش آنها در وهله اول به دلیل کاهش مصرف برق است. بنابراین آنها باید به صورت دستی به میدان اصلی رفته و آن را باز کنند. در طول مسیر ، شاهد شکوفایی و تکامل والری و تبدیل شدن به یک قهرمان هستیم. اولین باری که زیر تانک قرار گرفتند ، روی صورت یکی از همراهان آنها ، نیکیتا ، رادیواکتیو پاشید و صورتش سوخت. حادثه ای که وحشت زیادی به والری وارد کرد. اما در آن لحظه ، X توانست والری را متقاعد کند که تا پایان در کنار آنها بماند. فاجعه ای که بر نیکیتا وارد شد به همین جا ختم نشد و بوریس ، که خود را در آن مقصر دانست ، عمداً خود را به هسته نزدیک کرد تا بتواند در معرض تشعشعات بیشتری قرار گیرد. گویی می خواهد به عنوان یک افسر قهرمان در زندگی یک افسر روسی بمیرد. با این تفاسیر ، کار او بیشتر شبیه خودکشی است تا ایثار.

 سه شخصیت اصلی

در سریال، بعد از اینکه خبر در کل جهان پخش می‌شود و دیگر پنهان‌کاری سران روس راه به جایی نمی‌برد ما هم‌چنان شاهد این هستیم که مقامات از تخلیه شهر سرباز می‌زنند. چیزی درست برخلاف روند فیلم

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سه × پنج =