0

نقد سریال Jupiter’s Legacy | فصل اول

نقد سریال Jupiter's Legacy

میراث مشتری آخرین سریال ابرقهرمانی نتفلیکس است ، اما آیا توانسته است انتظارات را برآورده کند و جایگزین سریال های مارول شود؟

بدون شک قسمت عمده ای از موفقیت نتفلیکس مدیون سریال های مارول مانند دردویل و جسیکا جونز است. با این حال ، پس از اینکه دیزنی تصمیم گرفت سرویس پخش جریانی خود را راه اندازی کند ، نتفلیکس با یک تصمیم تکان دهنده تمام سریال های مارول خود را لغو کرد و اکنون سرویس پخش جریانی به دنبال ساخت سریال های ابرقهرمانی خود است. آکادمی چتر اولین تلاش نتفلیکس برای جایگزینی مارول بود و اکنون سرویس پخش جریانی با خرید Millerworld گنجینه بزرگی از ساخته های ابرقهرمانانه و کتاب های مصور را به دست آورده است. میراث مشتری اولین سری Netflix است که توسط Millerworld تولید شده و مدتی پیش از طریق سرویس پخش جریانی پخش می شود. اما شاید س mainال اصلی این باشد که آیا مجموعه Jupiter Legacy توانسته است جایگزینی شایسته برای Netflix Marvel شود یا اینکه کارهای Millerworld در ابتدا یک مشکل اساسی بوده است؟

نقد سریال میراث ژوپیتر

تحلیل سرایل میراث ژوپیتر

مجموعه میراث مشتری دو وظیفه مهم داشت. جایگزین خوبی برای سری قبلی مارول و دو کار متفاوت در مقایسه با دیگر کارهای ابرقهرمانی. در روزهایی که بسیاری از فیلم ها و سریال های ابرقهرمانی تولید و پخش می شوند ، داشتن یک فیلم یا سریال متفاوت ممکن است مانند غنیمت باشد. میراث مشتری به دنبال پرداختن به برخی از مشکلات روز از جمله تقسیمات سیاسی احزاب سیاسی آمریکا و مشکلات اجتماعی است که اکنون در ایالات متحده رایج است و در عوض می خواهد نشان دهد که قدرت می تواند حتی یک ابرقهرمان را خراب کند. در طول سریال ، ما کدهای اخلاقی را می بینیم که مانع از تغییر دولت یا روند جنگ ابرقهرمانان می شوند ، یا حتی اینکه آنها نباید کسی را بکشند. برخلاف انتقام جویان ، سریال Jupiter Legacy سعی دارد نشان دهد که هر ابرقهرمانی می تواند اصول را بشکند و حتی بدنبال قدرت باشد و در واقع شخصیت های کاملاً خاکستری را می بینیم. این سریال ممکن است در طول فصل اول اشتباهات زیادی داشته باشد ، اما در به تصویر کشیدن یک گروه ابرقهرمانی در حال فروپاشی و فساد بسیار موفق است.

بنابراین در عمل ، این سریال واقعاً توانسته جلوه ای متفاوت به بیننده ارائه دهد و ما قرار نیست فقط داستان انتقام جویان یا لیگ عدالت یا حتی هفت پسر را ببینیم. اما برای دریافت پاسخ دیگری در مورد اینکه آیا این سریال به جایگزینی مناسب برای سریال های مارول تبدیل شده است ، شاید مجبور به بازگشت به قبل از پخش سریال و روند تولید پر حاشیه باشیم. جایی که استیون دنییت ، شورانر و سازنده سریال اصلی ، پروژه را ترک کردند و شخص دیگری جایگزین وی شد. اما چرا من از ابتدا این را ذکر کردم؟ این دقیقاً همان موضوعی است که در روند هر قسمت از سریال دیده می شود. دنییت ممکن است خالق سریال Daredevil باشد ، اما او نتوانست همین کار را در میراث مشتری انجام دهد و به اولین مرد در Millerworld تبدیل شود. با این وجود مشکلات سریال از همان ابتدا خود را نشان می دهد. اولین مشکل سریال از جایی شروع می شود که از همان ابتدا احساس می کنیم نتفلیکس آنطور که باید و شاید در سریال هزینه نکرده است و جلوه های ویژه ای را می بینیم که بعضا بی کیفیت و ضعیف هستند.

تحلیل سریال میراث ژوپیتر

ابرقهرمانان در سریال میراث ژوپیتر

این امر خصوصاً در مبارزه نهایی قسمت اول کاملاً مشهود است و به عنوان مثال ، در جایی که شاهد پرواز گروهی ابرقهرمانان هستیم ، عملاً می توان کیفیت پایین جلوه های ویژه سریال را مشاهده کرد. این را قبلاً در اولین فصل بازی Witcher دیده بودیم و به نظر می رسد Netflix آن را در میراث مشتری تکرار کرده است. اگر از قسمت جلوه های ویژه و فنی سریال بگذریم ، به یکی از قسمت های پر خطر سریال می رسیم که روایت دو بخشی آن است. روایت سریال به دو قسمت تقسیم می شود: روایت در زمان حال و روایت در دهه 1930. در حال حاضر ، ما شاهد سقوط ارزش های اخلاقی و عبور از خط قرمز توسط ابرقهرمانان هستیم و در مقابل ، در دهه 30 ، ما قرار است ریشه های قدرت را توسط این شخصیت ها پیدا کنیم. چنین روایتی به ظرافت و دقت زیادی نیاز دارد. از طرف دیگر ، اتفاقات و کیفیت هر دوره نباید به سرعت تحت تأثیر قرار گیرد و همچنین ارزش هر قسمت نباید برای بیننده کمتر باشد. این سریال چنین ریسکی را متحمل شد ، اما می توان گفت که در اجرای آن کاملاً موفق نبود و شاید این یکی از مشکلاتی بود که نتفلیکس و مارک میلار با دنیا داشتند.

در واقع ، هر زمان که روایت میراث مشتری در حال بهبود است ، ما به گذشته سفر می کنیم و وضعیت شلدون و برادرش و دیگر شخصیت های ابرقهرمان نسل اول را بررسی می کنیم. البته قسمت آخر این سریال در روابط و کل ماجرا بسیار مهم است ، اما روایت همزمان آن با زمان حال باعث شد بسیاری از قسمتهای اضافی و کسل کننده به آن اضافه شود و این قسمت کمتر از زمان حال هیجان انگیز شود. بودن. البته روایت و روند دهه 30 سریال در قسمت های بعدی بسیار بهتر خواهد بود و سرانجام به نقطه ای خواهیم رسید که این قسمت نیز به قسمت جالب سریال تبدیل شده است ، اما شاید سوال اصلی این باشد که یکی از دلایل جدایی می توان به مشکلات داستانی این دو قسمت اشاره کرد. آیا قسمتهای اولیه آن بود؟ اگر این پاسخ صحیح باشد ، س nextال بعدی این است که ، اگر چنین مشکلاتی وجود دارد ، چرا نتفلیکس برای حل این مشکلات تلاش نکرد و در عوض قسمت های اولیه را بدون هیچ تغییری منتشر کرد؟

ابرقهرمانان در سریال میراث ژوپیتر

البته بهبود روایت سریال فقط به زمان گذشته سریال محدود نمی شود و این در حال حاضر نیز صدق می کند و بهبود و پیشرفت روایت سریال را می توان در قسمت های بعدی سریال به خوبی مشاهده کرد. سریال شاید این س goodال خوبی باشد که چرا سازندگان سریال تصمیم به تقلید از آکادمی چتر نگرفته اند ، اما راه حل دیگر این بود که ابتدا اوایل دهه 30 را ببینیم و سپس به امروز بپردازیم. سریال پرداخت می شود. این می تواند در روایت داستان ، سرعت و روند وقایع بسیار کمک کند. البته این تنها بخشی از مشکلات سریال است و اگرچه میراث مشتری از نظر شعار اثری متفاوت است ، اما در عمل فراموش می کند که از کلیشه پرهیز کند. مشکلات کلوئه و براندون با پدرشان یکی از این موارد است. پیش از این بارها دیده ایم که فرزندان یک خانواده در کودکی با کم لطفی والدین خود روبرو می شوند یا والدین آنها بیشتر به کار یا امور دیگر مشغول هستند و این دقیقاً در مورد کلیه است.

سریال درگیر کلیشه ها

از طرف دیگر بارها دیده ایم که فرزند خانواده سعی می کند مانند پدر و مادرش باشد اما در رسیدن به آن ناکام می ماند و این دقیقاً داستان براندون در سریال است. شاید این سریال می توانست کمی خلاقیت بهتری داشته باشد اما در ادامه سریال سعی دارد لایه های بیشتری از شخصیت پردازی کلیه یا براندون را در اختیار ما قرار دهد و تا حدی در این زمینه نیز موفق بوده و باعث شده است برای دیدن شخصیت های بهتر در دنباله. بیایید در حقیقت ، کلیه از دختر همیشه مست و کسی که همه را مقصر می داند فاصله می گیرد و براندون در پی شکل دادن به شخصیت مستقل خود است. اگرچه کلیشه های رایج را در مورد کلیه یا براندون می بینیم ، حداقل در مورد شخصیت های اصلی ، اما می توان گفت که سازندگان توانسته اند کمی از کلیشه ها جلوگیری کنند. به عنوان مثال ، شلدون قرار نیست نسخه شیطانی دیگری از سوپرمن باشد ، اما در عوض نگاهی متفاوت به مشکلات یک ابرقهرمان دارد که می خواهد تعادل بین زندگی شخصی و نجات جهان را پیدا کند. او همچنین باید از اصولی که سالها بر اساس آن زندگی می کند دفاع کند و البته خودش در برابر آنها به چالش کشیده خواهد شد.

سریال درگیر کلیشه ها

یا برعکس والتر ، برادر شلدون شخصیتی مرموز است که می تواند بیننده را تا آخر غافلگیر کند ، همانطور که در مورد جورج اتفاق افتاد. البته یکی دیگر از مشکلات سریال شخصیت های فرعی است که عملاً هر اتفاقی که در طول سریال رخ می دهد برای بیننده اهمیتی ندارد و سریال سعی نمی کند از سرنوشت هر شخصیت نگران یا حتی ناراحت باشد. اگرچه این سریال در مورد Kidney ، randon یا بسیاری از شخصیت های دیگر اشتباهاتی انجام می دهد ، اما این دقیقاً همان چیزی است که سریال درباره Raiko یا حتی Hatch به آن نیاز دارد. در واقع شخصیتی مانند هاچ از داستان و انگیزه های شخصی متفاوتی برخوردار است و رمز و راز او تا پایان حفظ می شود و هر وقت سریال به او احتیاج داشته باشد شاهد حضور او هستیم. در مقابل ، شخصیت رایکو با ورود او ، بهترین لحظات سریال را رقم می زند و بهترین قسمت های سریال از جایی آغاز می شود که این شخصیت جذاب کار خود را در سریال آغاز می کند ؛ با این حال ، یک موضوع می تواند بیننده را ناامید کند.

ادامه نقد ممکن است بخش‌هایی از داستان و اتفاقات فصل اول سریال Jupiter’s Legacy را فاش کند

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 4 =