0

نگاهی به فیلم ادوارد دست قیچی به مناسبت ۳۰ سالگی آن

نگاهی به فیلم ادوارد دست قیچی

ادوارد قیچی “ادوارد قیچی” هیولای مهربانی است که امسال جانی دپ و تیم برتون را به اوج محبوبیت خود رساند. چرا ادوارد اینقدر محبوب است؟

در مواجهه با آثار باستانی ، عوامل متعددی معمولاً مانع کنجکاوی و تماشای فیلم می شوند. احتمالاً مهمترین عامل کیفیت است. به نظر می رسد برخی از تکنیک های جلوه های ویژه که در دهه 90 رایج بود ، امروز صریح و صریح و گاه سلیقه ای است. ضعف های فنی گاهی اوقات ما را وادار می کند که نمونه های جدیدتری از هر ژانر یا فیلمی را دنبال کنیم. به عنوان مثال ، انتخاب بین “ویلی وونکا و کارخانه شکلات” از سال 1971 و “چارلی و کارخانه شکلات” از سال 2005 کار دشواری نیست ، درست است؟ نسخه تیم برتون به ما نزدیکتر است و جلوه های بصری جذاب تری دارد. در واقع می توان ادعا کرد هرچه فیلم از نظر زمانی به ما نزدیکتر باشد ، به سلیقه روز نیز نزدیکتر است. البته در فیلم های فانتزی موضوع تکنیک های سینمایی تأثیر جدی تری دارد.

فیلم قدیمی

علاوه بر برخی از فیلم های قدیمی ، حتی نسخه قابل قبول و با کیفیت بالا نیز در دسترس نیست. برخی از مشکلات به نحوه ساخت فیلم ها برمی گردد. در فیلم های ضبط شده با نگاتیو کمتر از امروز می توان لحظه های فیلم را روی صحنه تماشا کرد و طبیعتاً احتمال خطا نیز بیشتر شده است. مقایسه کنید امروز ، وقتی کریستوفر نولان روی صحنه است ، حتی از ربات ها برای فیلمبرداری از یک عکس و تغییر صحنه استفاده می کند. (آیا چرخش کافه معروف پشت صحنه و واژگونی اشیا famous را در Inception مشاهده کرده اید؟) فناوری همه چیز را به سینما متزلزل کرده است و مقایسه فنی فیلم های قبلی با امروز ناجوانمردانه است.

کریستوفر نولان سر صحنه

فیلم سازان

شکل داستان سرایی نیز با گذشت زمان تغییر اساسی کرده است. با ظهور فیلمسازانی مانند نولان و تارانتینو ، زمان روایت فیلم ها دستخوش تغییرات جدی شده است. فیلم های قدیمی عموماً سرراست تر هستند و پیچ و تاب داستان کمتری دارند. برای تماشای Memento “Reminder” احتمالاً باید فسفر بیشتری بسوزانیم و درگیر فیلم شویم تا خط داستانی ساده آن را درک کنیم زیرا ما دائماً در طول زمان به عقب و جلو می رویم. مواجهه با هشت نفرت انگیز “هشت نفرت انگیز” کوئنتین تارانتینو به هیچ وجه با رویارویی با فیلم های دهه های قبل یکی نیست. روایت غیرخطی داستان به یک فاکتور جذاب در چنین فیلم هایی تبدیل شده است ، در حالی که در “ادوارد قیچی” با فلاش بک های بسیار ساده ای روبرو هستیم که یادآور رمان کلاسیک و آثار نویسنده بزرگی مانند چارلز دیکنز است.

درک فیلم

رفتن به فیلم های قدیمی از برخی جهات می تواند سرگرم کننده باشد. ما می دانیم که قرار نیست ذهن ما خیلی درگیر درک فیلم شود و ما راحتتر با داستان کنار می آییم. به طور خاص ، ادوارد قیچی شبیه چیزی است که در ابتدای فیلم با آن روبرو می شویم: افسانه. پیرزنی داستانی را برای کودکش تعریف می کند که غیر واقعی و در نگاه اول باورنکردنی به نظر می رسد. “مردی با قیچی در دست بود.” داستانی که تصوری ساده و جالب دارد. در این مقاله می خواهم در مورد اهمیت ادوارد صحبت کنم. چگونه ، سی سال بعد ، او هنوز عاشقانی دارد. چرا علی رغم پیشرفت تکنولوژی و ظهور فیلم های داستانی پیچیده ، حذف آن از لیست بهترین فیلم های زندگی ما و جایگزینی فیلم جدیدتری دشوار است. ادوارد یک قیچی دارد که در طول تاریخ قلب ما را ترک نکرده است.

ادوارد اولین نقش جدی جانی دپ

اولین نفش جدی

ادوارد اولین نقش جدی جانی دپ بود. بازیگری که زندگی شخصی این روزها از زندگی هنری اش پیشی گرفته است. وی نامزد دریافت گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. این فیلم آغاز یک همکاری طولانی مدت بین تیم برتون و جانی دپ بود. این هشت فیلم با هم کار کردند و هنوز هم امید است که آنها یک تجربه مشترک داشته باشند ،

اگرچه سالهای زیادی از روزهای روشن هر دو می گذرد. انتخاب بازیگر برای این نقش انتخاب دشواری برای تیم برتون بوده است. به نظر می رسد قبل از جانی دپ ، تام کروز قرار بود این نقش را به عهده بگیرد. به تصویر کشیدن ابعاد پیچیده شخصیت ادوارد مستلزم تسلط جدی بر بازیگر است. ادوارد یک انسان نیمه انسانی یا تکامل یافته نیست. این ویژگی مختصر همه چیز را پیچیده می کند. انسانی که هرگز با مردم روبرو نشده است مانند کودکی است که تازه وارد دنیای انسان شده است. در ادامه در مورد ویژگی های منحصر به فرد این شخصیت بیشتر صحبت خواهیم کرد.

تیم برتون

تیم برتون و دنی الفمن آهنگساز مشهور فیلم هر دو ادعا کرده اند که این فیلم شخصی ترین و محبوب ترین اثر در حرفه آنها است. دنی الفمن آهنگسازی برای همه فیلم های برتون را بر عهده داشته است. یک همکاری شگفت انگیز و فراموش نشدنی. وقتی موسیقی شگفت انگیز Mission: Impossible توسط برایان دیپالما را در کارنامه خود دارید ، انتخاب ادوارد به عنوان فیلم مورد علاقه شما کمی قابل تأمل و کنجکاو است. ادوارد چه چیزی است که حتی سازندگان آن را دوست دارند؟ موسیقی آل فامان در فیلم در همان زمان ، به ویژه در فصلی که در خانه ای روی تپه اتفاق می افتد ، همراه با معماری گوتیک آن خانه ترسناک است. به نظر می رسد او در موسیقی خود شیطنت می کند و به فیلم های فانتزی نزدیک می شود. شاید این دوگانه فانتزی و ترسناک قدرت ثابت بیشتر کارهای شخصی برتون تیم باشد.

موسیقی الفمن

ایده اصلی فیلم

ایده اصلی فیلم کمی چالش برانگیز است. انسان ساخته بشر. یک مخترع قدیمی تصمیم گرفته است در آخرین مأموریت خود یک انسان بسازد. با رویکردی سطحی ، ممکن است رقابت با خدا ، خالق هستی و انسان ها کفر تلقی شود ، اما با خواندن عمیق تر ، فیلم را می توان از این منظر مشاهده کرد که ادوارد استعاره در جهان بشریت است. استعاره ای با هدف بستن چشم نسبت به اخلاق از دست رفته در بین انسان ها. اگر بخواهیم از نظر اخلاقی به فیلم نزدیک شویم ، این موجود نیمه ماشینی نیمه انسان که یادآور ترمیناتور نیز است ، دارای خصوصیات اخلاقی است که همه ما از یکدیگر انتظار داریم اما با گذشت زمان از بین رفته است ، مانند: صداقت ، کمک به همنوع و عشق ورزیدن. .

هیولای مهربان

گفته می شود این هیولای مهربان از نقاشی های دوران کودکی تیم برتون پدید آمده است. آیا تا به حال با نقاشی هایی از این موجود عجیب برخورد کرده اید؟ برخی از شخصیت های داستانی این مرد عجیب در کتاب “مرگ غم انگیز یک پسر پوسته” جمع شده است که ترکیبی از نقاشی ها و داستان های عجیب و غریب است. مشخصه بارز همه این شخصیت ها ادوارد است. آنها از ضعف یا اختلاف جسمی رنج می برند (از نظر ادوارد قیچی) ، و این تفاوت از نظر عاطفی نیز به آنها آسیب زده است. این عارضه آنها را منزوی و اجتماعی کرده است. مردم برتون احتمالاً مانند فرزندان خود از جامعه جدا شده اند تا آسیب نبینند. همه این موجودات علی رغم ظاهر زشتشان ، عاشق عشق ورزیدن و عشق ورزیدن هستند.

ویژگی ادوارد دست قیجی

در زیر به جزئیات فیلم خواهیم پرداخت و قسمتهایی از داستان ممکن است فاش شود.

ویژگی های برجسته و جسورانه ای مانند دست قیچی شکل یا ظاهر عجیب یک مرد فیلم در فیلم The Elephant Man اثر دیوید لینچ را می توان در تعداد محدودی از افراد مشاهده کرد ، اما هرکسی نقصی در زندگی خود می بیند که باعث اضطراب و نگرانی و اجتناب از آنها می شود. . شاید همین دلیل علاقه ما به ادوارد باشد. ما با او همراه می شویم زیرا به طور مخفیانه از کمبودهای مختلف خود آگاهی داریم و نمی خواهیم قلبمان را به خاطر کمبودهایمان سرزنش و قضاوت کنیم. چند بار دیگران از ادوارد می پرسند که آیا پزشکی را پیدا می کند که شما را مانند یک فرد معمولی جلوه دهد ، اجازه انجام چنین کاری را به او می دهید و ادوارد بدون تأخیر تأیید می کند.

وی از زمان حضور در انتظار تکمیل آن بوده است ، اما شاید دلیل این موفقیت و توجهی که می توان به او داشت ، به همین عارضه برمی گردد. بدون دست قیچی شکل ، او نمی توانست هیچ پرچینی را زیبا کند ، موهای هر زن یا سگی را آرایش کند و هیچ مجسمه یخی زیبایی ساخته نمی شود.

ادبیات کلاسیک

ایده اصلی تا حدودی یادآور یکی از آثار کلاسیک ادبیات است. این به معنای افسانه “زشت و زیبا” است. این موجود زشت عاشق زن جوان زیبا شده و قدرت عشق پاک قلب خود را به همه نشان می دهد. این ایده که مردم می توانند از مزاج وحشی خود فاصله بگیرند و در قبال عشق مهربان باشند. تحلیل تقابل فضای تاریک خانه ادوارد در تپه و شکل ظاهری شهر کوچکی که داستان در آن اتفاق می افتد می تواند از این منظر آموزنده باشد. خانه ادوارد از دور ترسناک است ،

اما وقتی در محیط وحشتناک آن قدم می زنید ، به یک حیاط زیبا با مجسمه هایی از پرچین های سبز می رسید. در حقیقت ، ایده اولیه ما از ادوارد به عنوان موجودی منزوی و ضرب و شتم که می تواند از طریق دستان تیزبینش برای ما خطرناک باشد ، با ورود او به دنیای هنری خرد می شود.

محله‌ی عجیب و غریب ادوارد دست قیچی

شهر واقعی ادوارد دست قیچی

برعکس ، وقتی با شهر روبرو می شویم ، بدن جادویی و رویایی آن ، که شبیه رویای آمریکایی است ، به تدریج ناپدید می شود و روح خود شهر را به ما نشان می دهد. جالب است بدانید که محله عجیب ادوارد قیچی مکانی واقعی است. گوشه ای از شهر تامپا در ایالت فلوریدا با خانه های رنگارنگ شبیه انیمیشن ها و رویاها. این شهر در مقایسه با خانه ادوارد در جهت عکس است. او خوب به نظر می رسد اما اخلاق بد مردمش سرانجام آن محله را برای ادوارد به جهنمی تبدیل می کند.

ادوارد به طور ذاتی سعی می کند به زیبایی های این شهر بیفزاید. او سعی می کند به مردم نیکی کند. او سعی می کند عاشق کیم شود (با بازی ویونا رایدر) اما مردم شهر با زیاده خواهی هایشان به او پاسخ می دهند. او مجبور به کار می شود و به اصطلاح مصرف می شود. احتمالاً نتیجه بدبینانه ای که از این رویکرد گرفته می شود این است که مهربانی دیگران را به سوار شدن بر آنها سوق می دهد و عشق جواب خوبی نیست.

دلیل اصلی محبوبیت برتون

یکی از ویژگی های جذاب تیم برتون ، که فکر می کنم دلیل اصلی محبوبیت او باشد ، نگاه غریزی او به زندگی و شخصیت هایش است. فیلم های برتون همیشه با خواسته ها سر و کار دارند. یک فیلمساز ناتوان که حتی اگر مورد تمسخر قرار گیرد می خواهد با تمام وجود در ادوود فیلم بسازد. این غرایز ادوود را به حرکت در می آورد.

آرایشگر کثیف در خیابان Fleet در سوئینی تاد می خواهد انتقام جامعه را بگیرد و سرها را برید. خشونت در آن فیلم غریزه اصلی است که شاید بتوان آن را شبیه جنبه تخریبی شخصیت ادوارد در هنگام ناراحتی از دست مرد شهری دانست. روایت جالب ماهی بزرگ از “ماهی بزرگ” نیز توسط غرایز آن به عقب و جلو کشیده می شود و در داستان های مختلف دخیل است. کنجکاوی کلید واژه فیلم های برتون است. کنجکاوی اینکه پگ ، یک فروشنده لوازم آرایشی سرگردان ، به کاخ ادوارد منتهی می شود.

پگ ترسیده از پله های عمارت ادوارد بالا می رود بدون اینکه بداند چه چیزی در انتظار اوست. چه چیزی او را بلند می کند؟ خواسته های ناشناخته انسان در مورد کشف چیزهای ناشناخته. احساس اضطراب Peg در مقابل عمارت ادوارد در ادوارد متقابل است. او همچنین در شهر احساس غریبگی و عذاب می کند. چرا این احساسات اینقدر ما را به خود جلب می کند و قلب ما می خواهد به تماشای فیلم ادامه دهد؟ آیا همه این احساسات مانند ترسهایی نیست که ما در دوران کودکی داشتیم؟

ویژگی‌های اساسی ادوارد

بازگشت به دوران کودکی

نترسیدن ، دست کم گرفته شدن ، تنها ماندن و فقدان امنیت دیگران؟ ادوارد قیچی فیلمی است که ما را به دوران کودکی باز می گرداند. به احساسات نشکن قبل از بلوغ. به غریزه و کشف و شور زندگی. شیطنت ادوارد را هنگام ورود به اتاق کیم به خاطر بسپارید. او می خواهد مانند یک کودک بازیگوش همه چیز را امتحان کند و وقتی به طور اتفاقی با قیچی تخت را سوراخ می کند مانند کودک می ترسد. در پایان فیلم ، وقتی او احساس خطر می کند ، شکل خشونت شبیه کودکان است. او با عصبانیت دستان خود را (قیچی) به دیوار می کشد و همه چیز را از بین می برد تا به دیگران بفهماند که آسیب دیده است. این صراحت و صداقت ادوارد ما را به یاد کودک درونمان می اندازد. شاید به همین دلیل است که او را خیلی دوست داریم.

روحیه ادوارد

یکی از دلایل این محبوبیت به روحیه ادوارد به عنوان یک هنرمند خلاق برمی گردد. خلاقیتی که تمام مردم شهر را به سمت ادوارد می کشاند. مهم این است که امروز ادوارد به کدام خانه می رود. این جنبه از شخصیت وی همچنین می تواند در شخصیت تیم برتون به عنوان یک فیلمساز خلاق دیده شود که شعله های خلاق او در اواخر دهه اول قرن جدید خاموش شد. فیلم های عجیب و غریب که از دور ترسناک به نظر می رسند اما کنجکاوی ما را برمی انگیزد تا به سراغ آنها برویم و آنها را کشف کنیم.

شاید فاجعه ای که برتون با کارهای اخیر خود به محبوبیت رسانده بی شباهت به اقدامات نهایی ادوارد دستچیچی نیست. ادوارد از خانه پگ خارج می شود و تمام ساختمانهای او را در شهر خراب می کند تا به قصر خود برگردد. مانند فیلمساز فوق العاده خلاق که باعث شد ما با کارهایش عاشق سینما شویم ، اما اکنون هیچ نبوغی در مورد او وجود ندارد جز در یک شبح در کارهای اخیر. از احساسات خود نسبت به ادوارد داستیقیچی بگویید. کدام فصل یا لحظه کمر شما را لرزاند؟

برچسب‌ها:,

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هفت + 6 =