0

بررسی بازی What Happened

بازی what happened

آنچه اتفاق افتاده در بسیاری از زمینه ها با مشکلاتی روبرو است ، اما داستانی هدفمند را روایت می کند که ارزش تجربه آن را دارد.

دنیای زیبا و تخیلی بازی های ویدیویی ما را در قالب کارهای متنوع به ماجراهای جالبی می برد. گاهی اوقات ما بازی هایی با دنیای شاد و سرگرم کننده را تجربه می کنیم که هدف ما را از نگرانی های روزمره دور می کند و گاهی بازی هایی با فضای جدی تر و تاریک تر را تجربه می کنیم که سعی در انتقال مفاهیم پیچیده در قالب بازی دارند. در سال های اخیر ، بازی هایی منتشر شده است که هدف آنها پرداختن به موضوعاتی مانند افسردگی و مشکلات بهداشت روانی است. بازی هایی که نمونه های موفق آنها شامل Hellblade یا Gris است. حال ، استودیوی Genius Slackers در بازی What Happened به چنین مفهومی رفته است. بررسی ویدئویی بازی زیر را تماشا کنید تا بعداً به طور مفصل درباره آن صحبت کنید:

معرفی داستان بازی

آنچه اتفاق افتاده درباره پسری به نام استایلز است؛ پسری که اخیراً پدرش را از دست داده با مشکلاتی از جمله خیانت به دوستانش روبرو شده و در مدرسه نیز مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. حوادثی که ممکن است در زندگی هر جوان و نوجوانی رخ دهد و در نتیجه آنها فرد دچار مشکلات اساسی روانی شود که می تواند وی را حتی به مرحله خطرناک افسردگی سوق دهد. هدف وات هپند نشان دادن چنین روحی است که اجازه دهید در ابتدا اشاره کنم که موضوع واقعاً ارزشمند است. از این نظر ارزشمند است که سازندگان بازی به جای پرداختن به مسائل ساده تری برای خود و مخاطبانشان ، جرات پرداختن به مسئله پیچیده افسردگی را داشته اند. مقوله ای که هم از حساسیت بالایی برخوردار است و هم اگر بدون آگاهی کافی در بازی به تصویر کشیده نشود ، نتیجه نهایی یا یک اغراق بی معنی خواهد بود یا یک تصویر نادرست.

معرفی داستان بازی
معرفی داستان بازی

پس از شروع بازی و طراحی جالب منوی اولیه آن ، باید بدانیم که یکی از نکات واقعاً خوب درباره آنچه اتفاق افتاده این است که بازی هویت خاص خود را دارد. در تریلری که کمی قبل از بازی دیدیم ، ممکن است “Wat Hepand” مانند اثری الهام گرفته از بازی های محبوب مشابه به نظر برسد ، اما پس از تجربه آن ، به جرات می توانم بگویم که این بازی ، به جای اینکه مثل سایر بازی های موفق باشد و فقط مزیت موفقیت آنها ، س itsال خاص خود را دارد و می خواهد از منظر فردی با چنین مشکلاتی به موضوع افسردگی نگاه کند ، وضعیت در پشت چیست ، و اگر مشکلات به درستی حل نشوند ، عواقب آن چیست. ایده کلی داستان با ارزش ، معنی دار و هدفمند است و حتی در حد توان خود سعی در ارائه راه حل دارد اما با وجود ایده داستانی مناسب ، این بازی در نوع روایی خود دارای مشکلاتی است که نباید نادیده گرفته شود.

یکی از موضوعاتی که از ابتدا خود را در بازی نشان می دهد و با گذشت زمان رنگارنگ تر می شود ، مسئله نوعی کشش داستان برای طولانی شدن تجربه بازی است. درست است که ایده کلی داستان “آنچه اتفاق می افتد” ارزشمند است ، اما به نظر می رسد سازندگان سعی کرده اند آن را با مواردی پر کنند که متأسفانه از نظر داستانی و حتی از نظر گیم پلی جالب نیستند ، برای اینکه بازی آنها طولانی تر شود. آنها به تجربه مخاطب اضافه می کنند. در نتیجه ، بخشهای زیادی از بازی وجود دارد که جزئیات خاص داستان یا چالشها را ارائه نمی دهد. بلکه به نظر می رسد که استایلز و ما به عنوان بازیکن در حال چرخیدن و تماشای محیط ها هستیم تا مدتی بگذرد و بتوانیم در بازی پیشرفت کنیم. این تا حد زیادی قابل حل بود. به شرط اینکه بازی جذابیت دیگری برای این قسمت ها داشته باشد که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.

نوع روایت این داستان

یکی از مواردی که می توانست این حس بازی را کاهش دهد ، گیم پلی جذاب و جذاب آن نبود. “Watt Hepand” یک بازی در سبک Walking Simulator یا شبیه ساز راهپیمایی است که به خودی خود هیچ نقصی ندارد. اما مشکل وقتی به وجود می آید که بدانیم “Watt Hepand” یکی از آن بازی های این سبک است که تعامل واقعاً پایینی برای مخاطب دارد و در واقع من نمی دانم چرا اما به نظر می رسد نوعی ترس از به چالش کشیدن مخاطب در بازی. به عنوان مثال ، جدا از اینکه در بیشتر دقایق بازی ، کار شما فقط حرکت و گوش دادن به گفتگوها و در آخر روشن کردن لامپ است ، سازندگان برای “Watt Hepand” یک سری پازل طراحی کرده اند که بدیهی است هدف مخاطب را به چالش بکشد. اما در عمل ، همان ترسی که ما به آن اشاره کردیم باعث شده که پاسخ اکثر این معما ها مستقیماً در بازی گفته شود ، صادقانه بگویم ، آنها اصلاً ماهیت معما را زیر سوال می برند ؛ به عنوان مثال ، در بخشی از بازی ، باید سعی کنید پنجره ای را ببندید ، که باد مانع آن می شود. راه حل این است که در لحظه وزش باد شدید خود را بین ردیف صندلی ها قرار دهید و بعد از فرو نشستن حرکت کنید. در حالی که پازل به خودی خود درجه سختی بالایی ندارد ، اما در اولین برخورد با آن ، صدای ذهن استایلز به او می گوید که باید بین صندلی ها برود ، و این عملا لذت کمی برای یافتن راه حل را از بین می برد .

صحنه های ترسناک داستان

این در بسیاری از پازل های دیگر اتفاق می افتد و به عنوان مثال ، بدون اینکه واقعاً دلیلی داشته باشید ، بازی به شما می گوید که در این پازل باید به رنگ ها توجه کنید ، در این قسمت باید یک لامپ و بسیاری از مثال های دیگر پیدا کنید. ممکن است بگویید که هدف سازندگان این بازی صرفاً روایت داستان و نه ایجاد پازل جذاب است ، اما بگذارید با شما مخالف باشم. زیرا آنچه در وات هپند رخ داده است مانند این است که معلمی از دانش آموزان خود امتحان می گیرد و به س questionsالهای همان صفحه پاسخ می دهد. اگر قصد چنین کاری را داشت می توانست از همان ابتدا امتحان دهد. در “Wat Hepand” وقتی وقت صرف طراحی معماها می شود ، دلیلی ندارد که مستقیماً به بسیاری از این معماها پاسخ دهیم. این حتی از نظر داستان می تواند مفید باشد. زیرا بیشتر اوقات ما در واقع درگیر مشکلات روحی شخصیت اصلی بازی هستیم و این معماها می توانند استعاره ای از گره گشایی از این درگیری ها و کمک به شخصیت بازی باشند. البته جدا از اینها ، گیم پلی “What Happen” نیز شامل یک سری صحنه های تعقیب و گریز است که تغییرات ریتمی قابل قبولی در روند یکنواخت بازی دارند.

معرفی شخصیت های بازی

اما مسئله مستقیم بودن فقط در متن گیم پلی “What Happen” اتفاق نمی افتد و می توان آن را به داستان بازی نیز تسری داد. قبل از اینکه به جزئیات بیشتری بپردازیم ، بگذارید اشاره کنم که Watt Hepand واقعا طراحی هنری خوبی دارد. اگرچه مشکلات فنی مانند ضعف در انیمیشن شخصیت ها وجود دارد ، اما جنبه هنری بازی واقعاً زیباست و مهمتر از همه ، جو و کل جو دقیقاً همان چیزی است که او برای القای احساسات خود به آن نیاز دارد. مسئله طراحی خوب هنر بازی فقط به جنبه بصری محدود نمی شود. بلکه وات هپند این قدرت را دارد که از طریق این طراحی ها برخی از مفاهیم و پیام های خود را در قالب تصاویر به مخاطبان خود منتقل کند و احساساتی مانند علایق شخصیت اصلی ، ترس ها و حتی مفاهیمی مانند امید و عشق عناصری هستند که بازی قدرت. باید آنها را از طریق تصاویر خوب خود و همچنین ترکیب کاملاً شنیدنی و م ofثر موسیقی به مخاطب برساند ، اگرچه بیشتر سازها مانند پیانو و ویولون در نواختن آنها استفاده می شود.

ضعف در انیمیشن شخصیت‌ها

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

15 + یازده =