0

نقد انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood | دانشمندان علیه علم

نقد انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood

چرا انیمه کیمیاگر تمام فلز یکی از محبوب ترین انیمه ها در تاریخ این رسانه است؟ این انیمه چگونه جنایات پرستش متعصبانه یک ایدئولوژی را تجزیه می کند؟ و درسی که برادران الریک در پایان سفر می آموزند چیست؟ با زومجی همراه باشید.

من به وضوح آن لحظه را به یاد می آورم که کیمیاگر تمام فلز درست جلوی چشمان من از یک انیمه صرفاً قابل توجه به سطح شگفت انگیز متعالی دیگر صعود کرد. لحظه ای که تأثیر لذت و غوطه وری کودکانه بر ذهن من حک می شود نه در قسمت اول ، نه در قسمت پنجم و نه حتی در قسمت پانزدهم اتفاق نمی افتد. این لحظه در قسمت نوزدهم این مجموعه ، شصت و چهار قسمت ، فرا می رسد. این قسمت که “مرگ جاودانان” نامیده می شود ، نقش مشابهی در قسمت انیمیشن قسمت “بیلور” بازی تاج و تخت (قسمت اعدام ند استارک) دارد ، اما برعکس. اگر یکی از قهرمانان قهرمانانه زندگی خود را در آنجا به پایان برساند ، در اینجا یکی از جنایتکاران که قبلاً به عنوان باهوش ترین و شایسته ترین دشمن داستان پرداخت شده بود با پایان نابهنگام ابدی خود روبرو می شود و او کسی نیست جز “شهوت” ، یکی از هفت کودک. پدر (عصبانیت ، غرور ، پرخوری ، حرص ، تنبلی و حسادت) ، اصلی ترین مخالف داستان.

جایگاه شهوت در انیمه Fullmetal Alchemist Brotherhood

فرقی نمی کند که مجموعه ای از رویدادها ، شهوت را به جایی می رسانند که به قبر بدون دفن او تبدیل می شود. تنها چیزی که باید بدانیم این است که شهوت و بینش موستانگ (یکی از کیمیاگران و افسران ارتش آمستردام) در آزمایشگاهی زیرزمینی ملاقات می کند. پیش از این ، شهوت در کمین موستانگ افتاده بود ، او را مجروح کرد و در حالی که در حال مرگ بود ، خونریزی شدیدی بر جای گذاشت. سپس ، او به دنبال سایر دوستان و رفقای موستانگ می رود و با مرگ اجتناب ناپذیر آنها روبرو می شود. او نه تنها به طور غم انگیزی بدن فلزی بری (یکی از موش های آزمایشگاهی دولت که روحش به زره بسته است) را با میخ های تیز تکه تکه می کند ، علیرغم تلافی جسورانه اما بی اثر مانند چاقویی که یک کره را شکافته است ، اما بدون آه. بگویید که رفیق موستانگ در برابر یک سری شلیک هاکی مقاومت می کند. حتی مقاومت سرسختانه آلفونس برای جلوگیری از مرگ هاکی یک قربانی شجاعانه اما بی فایده نیست که جز تأخیر چند ثانیه ای مرگ حتمی آنها تاثیری ندارد.

Fullmetal Alchemist: Brotherhood

در همین لحظه ، موستانگ ، که خونریزی زخم خود را با سوزاندن آن متوقف کرده است ، می آید و بدنش را آتش می زند ، قبل از آنکه به شهوت فرصت فکر کند. طوفان زرد و نارنجی و قرمز شعله های موستانگ مانند موستانگ هنگام گریه ، شهوت را به یک اسکلت اسکلتی ذوب می کند. موستانگ اما به اینجا ختم نمی شود ، بلکه همچنان به شعله های آتش خود ادامه می دهد و دوباره و دوباره و دوباره. گویی او گرمای بزرگترین بمب هسته ای تاریخ را روی یک نفر متمرکز کرده است. گویی وسعت خورشید را در فضای بسته یک اتاق متراکم کرده است. کسی که بیش از این که شهوت را برای شستن گناهانش به جهنم بفرستد ، بی حوصله و بی تاب است ، جهنم را به زمین می آورد. شهوت از دور به نظر می رسد که شخصی در حوضچه ای از طلای سوگوار غسل می کند. چشمانش مانند دو تکه ذغال قرمز ذوب شده در جمجمه اش می درخشد. ابر غلیظی از گوگرد و خاکستر آنها را احاطه کرده است. بوی بد گوشت کبابی خفه کننده است.

سریال ابایی از زجر دادن قهرمانانش ندارد و بعضی‌وقت‌ها لذت بُردن از مرگ بی‌اخلاق‌ترین تبهکارانش را با نور تاباندن به سمت تشویش‌های درونی کاملا ملموسِ آنسوی ظاهر مُتکبرشان، غیرممکن می‌کند

با این حال ، باد کوره موستانگ همچنان به شدت می وزد و فریادهای وحشیانه شهوت از پشت گلو ادامه دارد. او ممکن است مستحق آن باشد ، اما این مشکل شنیدن آن را کم نمی کند. به خصوص با توجه به اینکه حالت وحشت و عصبانیت او در تضاد کامل با اعتماد به نفس ، عقل سلیم و خونسردی اوست.

المان های فانتزی در انیمه Fullmetal Alchemist Brotherhood

در این وضعیت است که ما به آن لحظه موقت وعده داده می شویم: در حالی که زبان های آتش با آرنج یکدیگر را برای لیسیدن شهوت هل می دهند ، او تمام جزئیات خود را از دست می دهد. شکل شهوت به نقاشی تخت سیاه متحرک دو بعدی در زمینه زرد و نارنجی تقلیل می یابد. تنها چیزی که از او باقی مانده خطوط نامنظم و پراکنده یک کودک سه یا چهار ساله است.

این لحظه نمونه ای ایده آل از آن چیزی است که ما به دلیل رسانه انیمیشن ، به ویژه ژاپنی ، دنبال می کنیم: شکستن محدودیت های دنیای واقعی برای بیان تخیل خود در مبالغه آمیز ترین و مهار نشده ترین حالت ممکن. با این حال ، این صحنه فقط آغاز یک انیمه است که بارها و بارها گلوی عنبیه خشک بینندگان خود را با انیمیشن های شگفت انگیز و خیره کننده تر که به نظر می رسد فقط یک دهه پس از پایان سریال بیرون آمده است ، آب می دهد. .

المان های فانتزی در انیمه Fullmetal Alchemist Brotherhood

کیمیاگر تمام فلز حول ادوارد و آلفونس الریک دو برادر می چرخد ​​که با وجود سن کم ، دانش آموزان نابغه کیمیاگری هستند. علم جادو و معجزه که کاربران آن را قادر می سازد تا اجزای مولکولی ماده را تجزیه کرده و آن را در یک توده متفاوت اما یکسان بازسازی کنند. به زبان ساده ، کیمیاگری دنیای اطراف آنها را به یک خمیر بازی انعطاف پذیر تبدیل می کند. اگرچه کیمیاگری می تواند کارهای خارق العاده زیادی انجام دهد ، اما ایجاد زندگی یکی از آنها نیست. تصمیم برادران الریک برای شکستن این تابو با احیای مادر مرده خود منجر به یک فاجعه وحشتناک می شود.

آنها نه تنها یک لاورکرافت ناپسند زننده را به جای مادر خود احضار می کنند ، بلکه عملیات ناموفق آنها منجر به تخریب پای چپ و دست راست ادوارد می شود ، که بعداً او را با بازو و پای مکانیکی جایگزین می کند. اما مجازات او در مقایسه با بلایی که برادر کوچکش به بار می آورد ، چیزی نیست.

آلفونس ، یکپارچگی بدن فیزیکی خود را از دست می دهد ، تبدیل به یک روح بدون بدن می شود که به زره فلزی متصل است. او اکنون نمی تواند بخوابد ، نمی تواند غذاهای مورد علاقه خود را بچشد ، نمی تواند به چیزی دست بزند. برادران الیک ، با این حال ، توانایی انجام کیمیاگری را با زدن سیلی به یکدیگر در کف دست خود در ازای آنچه از دست می دهند (برخلاف سایر کیمیاگران که نیاز به کشیدن یک حلقه خاص از کیمیا روی زمین دارند) به دست می آورند. ادوارد از این ویژگی برتر برای پیوستن به ارتش به عنوان یک کیمیاگر دولتی استفاده می کند.

از یک سو ، او خود را به یک سلاح زنده در خدمت دولت فاشیستی استیمپانکی ، آمستردام تبدیل می کند ، اما در عوض ، او و برادرش به منابع نظامی دسترسی پیدا می کنند. منابعی که می توانند برای تحقیق و جستجوی “سنگ جادویی” و دستیابی به آن استفاده شوند. سنگ جادویی یک شیء افسانه ای است که نه تنها کیمیاگران را قادر می سازد تا کیمیاگری افسار گسیخته را انجام دهند ، بلکه برادران الریک معتقدند که این کلید برای بازپس گیری اجساد قبلی خود است.

آنها در پی هرگونه سرنخی که از سنگ جادویی می توانند بیابند ، مسافتهای طولانی را در سراسر کشور پهناور آمستردام طی می کنند و در طول ماجراجویی های خود با جنایتکاران بزرگی از جمله تروریست ها ، قاتلان سریالی ، دانشمندان دیوانه ، هیولاها و شیاطین روبرو می شوند. آنها در معرض توطئه ها و توطئه های مخفی مختلف قرار می گیرند ، اسرار دیگری علاوه بر سنگ جادویی ذهن آنها را درگیر می کند ، در حالی که تاریخ خونین آمستردام را مرور می کنند ، دوستان و دشمنان زیادی پیدا می کنند که دائماً مکان خود را تغییر می دهند و فرار می کنند. . با این وجود ، آنها در دستیابی به هدف خود ثابت قدم هستند ، دارای اراده های نشکن و عذاب وجدان خاموش نشدنی. یکی از موضوعات اصلی کیمیاگر تمام فلز این است که همه اجزای جهان ، هرچند در نگاه اول جدا و ناچیز به نظر برسند ، با هر چیز دیگری پیوند ناگسستنی دارند و این به طرز هوشمندانه ای در ساختار روایی انیمه جاسازی شده است. خودش ، توطئه ها و پیچ و تاب های شکل گرفته منعکس می شود.

انیمه کیمیاگر تمام فلزی

کیمیاگر تمام فلز ذهن شما را با نگرانی های موضوعی ضبط می کند ، هیجانزدگیتان با اقدامات همسیاش پر کرد ، اشکتان با چهره های دراماتیک رانندگی های آسیب پذیر ، گلو با تنش فزینداش فریاد می زند ، “مبارزه با جنایتکاران غیرقابل توقف شرارتان قلب شما را با عاشقانه های بی گناه ادوارد و وینر در هم می کوبد” دختر محبوب ، تسلیم شدن با کلیشه های موجه خود را غیرممکن می کند ، دهان شما را باز می کند تا با مهارت مثال زدنی اش در ذوب درام و اکشن ، و گاهی اوقات یک کار را یکباره انجام دهید. می بخشد و به لطف کیفیت ثابت و ریتم ثابتش ، همه این کارها را با تعهد ادامه می دهد.

انیمه کیمیاگر تمام فلز، با اقتباس از یک مانگا ساخته شده است

البته اگر دروغ نباشد ، استثنا وجود دارد. واقعیت این است که اخوان تنها انیمه ای نیست که بر اساس مانگای هیرومو آراکاوا ساخته شده است. اولین اقتباس از مانگا در سال 2003 ، دو سال پس از شروع مانگا انجام شد و شامل 51 قسمت بود. 37 مورد از این قسمت ها پرکننده بودند و 14 قسمت دیگر شامل اقتباس های کم و بیش وفادار از فصل های منتشر شده توسط مانگا بودند.

اقتباس انیمه کیمیاگر تمام فلز از یک مانگا

همچنین بدانید که نسخه 2003 با سرنوشت بازی تاج و تخت مواجه شد. هر دوی آنها پس از منبع اقتباس ناتمام خود از مکانی به مکان دیگر رفتند و مجبور کردن سازندگان برای ادامه داستان به تنهایی ، در بدترین حالت ، منجر به افت شدید کیفیت و در بهترین حالت ، منحرف شدن داستان از اهداف اصلی نویسنده شد. . اگرچه دو نسخه کیمیاگر تمام فلز به عنوان آثار مستقل به هم مرتبط نیستند ، اما زمانی که زمان تغییر مجدد مانگا پس از اتمام آن فرا رسید ، استودیو تصمیم گرفت با حذف اولین مورد ، در اسرع وقت به محتوای جدید بپردازد. چند فصل مانگا در نتیجه ، در حالی که 14 قسمت اول اخوان هنوز خوب هستند ، آنها از قصه گویی عجولانه و شتابزده ای رنج می برند که نشان دهنده ظرافت واقعی و قله های باورنکردنی کیفیتی است که در دنباله انیمه به دست می آورد و بدون حفظ به طور معجزه آسایی به پایان نمی رسد.

اگرچه اخوان المسلمین به دلیل روایت منسجم و مفصل خود مورد ستایش قرار می گیرد ، اما بر پایه ای محکم از شخصیت های متنوع بنا شده است. این شخصیت ها ، بدون آنکه آنها را به دلیل استفراغ از مضامین فلسفی خام به گویندگان تقلیل دهند ، مضامین خود را به صورت ظریف و بسیار ارگانیک در بافت مبارزات شخصیت هایش می بافند.

اخوان به عنوان مجموعه ای درباره شناخت جایگاه ما در گستره بیکران جهان ، پیوند غریزی که همه اجزای آن ، از کوچکترین حشرات تا دورترین ستارگان ، با یکدیگر دارند ، ضرورت زندگی هماهنگ و شناخت ارزش زندگی همه جز یکی امکان استفاده از گروه شخصیت هایی که با این ایده های سنگین در دل رابطه خود با یکدیگر سروکار دارند امکان پذیر نبوده و به ندرت می توان سریالی را پیدا کرد که اینقدر به فردیت شخصیت های فرعی آن اهمیت دهد و انسانیت بدترین اشرار خود احترام ، مهم نیست که چقدر زشت و غیرقابل برگشت به نظر برسند (اگر فکر می کنید اشک از منفورترین جنایتکار در یک داستان اشک نمی ریزد ، باید صحنه مرگ شخصیت حسود را تماشا کنید!).

المان های اخلاقی انیمه کیمیاگر تمام فلز

برخی المان های اخلاقی در انیمه کیمیاگر تمام فلز

همانطور که انتظار می رفت ، روابط برادرانه آشفته و کنایه از ادوارد و آلفونس ستون فقرات احساسی این سریال را تشکیل می دهند. اخلاق تمسخرآمیز ، مطمئن و باهوش اد (مخصوصاً وقتی بحث کوتاه بینانه او قطع می شود) با رفتار صمیمی ، مطیع ، فروتن و مودبانه آلفونس متضاد است. اگرچه آنها هر از گاهی با یکدیگر بحث می کنند ، درست همانطور که از برادرانمان انتظار داریم ، آنها همچنان هوای یکدیگر را به گونه ای دارند که از نظر آنها دور نمی ماند و تماشای رشد آنها بدون از دست دادن ایمان به یکدیگر عمیقا دلگرم کننده است. آنها در طول سفرهای خود با شخصیت های رنگارنگ بی شماری روبرو می شوند. شخصیت هایی که حتی ظریف ترین آنها احساس چند بعدی دارند و از قوس شخصیت منحصر به فرد خود یا ویژگی های برجسته جسمی یا اخلاقی که آنها را به یاد ماندنی می کند ، استفاده می کنند. تأکید می کنم ، هیچ کس بی فایده نیست ، همه آنها نقش کوچکی اما ضروری در پیشبرد داستان و دمیدن زندگی در دنیای سریال ها دارند.

همچنین ، شخصیت های مکمل این مجموعه از محبوب ترین نمونه های من در رسانه انیمیشن هستند. وینی راکبل ، دوست خنده دار دوران کودکی برادران الریک که سرسختانه مهربان است و احساسات خود را بدون خجالت بیان می کند ، نقش خنثی کننده حالت خشک و بدبینانه اد را ایفا می کند و گاهی اوقات آنها را به یاد درد سرکوب گرانه می اندازد. این نقش یک نقطه روشن در دنیای تاریک این برادران را بازی می کند. ادوارد حالت بدخلق خود را از ایزومی کورتیس ، استاد سخت کیمیاگری خود و برادرش به ارث برد. ایزومی ، که دمپایی توالتش یکی از قدرتمندترین سلاح های دنیای این انیمه محسوب می شود و به هویت خود به عنوان یک خانه دار ساده افتخار می کند ، تنها کسی است که برادران الریک حتی از شنیدن نام او شوکه می شوند.

با وجود از دست دادن مادر ، اد و آلفونس خانواده ای قوی برای خود می سازند که تعداد آنها در طول سریال افزایش می یابد. از رویای یک موستانگ ترش که بسیار دوست داشتنی تر از ظاهر قوانین اوست تا ریزا هاوکای ، رفیق وفادار و باهوش او ؛ از الکس آرمسترانگ که علی رغم اندام تنومند و اندام شبیه به خرس ، دلسوزی به اسکار دارد ، قهرمان داستان مرموز ، خونسرد و منزوی داستان است که به عنوان بازمانده از نسل کشی وحشیانه مردمش ، گذشته ای غم انگیز دارد.

وجه مشترک قهرمانان کیمیاگری تمام فلز ، شخصیت های شاداب آنها است که توسط هاله ای از تاریکی احاطه شده اند. انگار سعی می کنند درد خود را با شوخی و خنده پنهان کنند. دلیل آن با پیشرفت سریال روشن تر می شود: آنها شاهد جنایات وحشتناکی بوده اند. کیمیاگر تمام فلز در کل روحیه ای طنزآمیز دارد ، اما نه تنها از خیره شدن به چشم حقایق زشت و وحشتناک دنیای خود در هنگام ایجاد فرصت دریغ نمی کند ، بلکه اتفاقاً جنبه کمدی قالب شدیدتر می شود ، نافذ و فراگیر در بیشتر لحظات سریال. به تاریکی آن می انجامد.

این سریال از عذاب دادن قهرمانان خود دریغ نمی کند و گاهی اوقات با نوری که بر اضطراب ها ، افسردگی ها و احساس حقارت درونی در زیر ظاهر متکبرانه آنها می افکند ، نمی توان از مرگ غیر اخلاقی ترین جنایتکارانش لذت برد. هیچ کدام از اینها بدون آنتاگونیست های شدیدی که قهرمانان را تا حد سقوط از نظر جسمی و اخلاقی به چالش می کشند ، ممکن نبود و کیمیاگر تمام فلزی میزبان برخی از بهترین آنتاگونیست های تاریخ انیمیشن بود.

ضد قهرمان های انیمه کیمیاگر تمام فلز

هفت گناه بزرگ، هفت کاراکتر

از آنجا که اصلی ترین مخالفان سریال بر اساس هفت گناه بزرگ بنا شده اند ، ممکن است به نظر برسد که نویسنده با خلاصه کردن هویت هویتی خود در یک خواسته واحد (حسادت ، پرخوری ، غرور و غیره) ، به شخصیت های چند وجهی ادای احترام می کند. بسته است ، اما نویسنده موفق می شود آنها را به نمادی پیچیده از هریک از این خواسته های انسانی ارتقا دهد. به عنوان مثال ، شکم گرایی در حالت کودکانه ساده لوحانه ذاتاً شرور و بی رحمانه نیست ، بلکه به طور سیری ناپذیری به بردگی اقتدارگرایی و لذت طلبی شدید خود تبدیل شده است.

نویسنده او را یک پاندا قاتل احمق غیر کاریزماتیک نشان می دهد که زندگی او از فکر کردن از یک وعده غذایی به وعده دیگر خلاصه می شود. اگرچه غذای او اغلب به جای عسل از انسان ها تشکیل شده است ، اما انگیزه های آدم خواری او به ندرت از خصومت آگاهانه ناشی می شود.

حسادت جنسی ترین عضو گروه هفت نفره است و از آنجا که انگیزه ای جز حسادت به دیگران ندارد ، او نه تنها شتابزده ترین ، تنگ نظرترین و سادیست ترین عضو گروه است ، بلکه ناتوانی بیمارگونه اش در پذیرش ضعف ها تماشای شکست های تحقیرآمیز پی در پی او را سرگرم می کند. در مقابل او حرص است؛ واضح است که حرص و طمع همه چیز را برای خودش می خواهد. بنابراین تصمیم او برای شورش علیه پدرش ، جدایی از برادران و خواهرانش و جستجوی سنگ جادویی برای او کاملاً طبیعی است و با هویت او مطابقت دارد.

هفت کاراکتر کیمیاگر تمام فلز بر اساس هفت گناه

این نیز کاملاً طبیعی است که او فردی بسیار مiteدب و دلپذیرتر از سایر افراد همجنسگرا است. از آنجا که او به طور غریزی آنچه را می بیند برای خود می خواهد ، بنابراین به طور غریزی می خواهد همه چیز را دوست داشته باشد ، از جمله افرادی که با آنها ملاقات می کند. در نتیجه ، او برای دستیابی به اهدافش از هیچ کاری کوتاهی نمی کند ، در حالی که در همان زمان با هرکسی که از صمیم قلب مانع او نمی شود رفتار می کند.

سبک مبارزه ها در انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood

با این حال ، Homunculus در هیچ جا به اندازه سکانس های مبارزه نمی درخشد. کیمیاگر تمام فلز از همه استعدادهای تیم افسانه ای کارگردانان و انیماتورهای خود استفاده می کند که موفق به کسب انیمه های تحسین برانگیز اکشن مانند One Punch Man ، My Hiro Academy ، Mab Psycho 100 و The Stranger Sword (ادعای عنوان بهترین نبرد در تاریخ) بنابراین تعجبی ندارد که کیمیاگر تمام فلز میزبان خیره کننده ترین و دقیق ترین انیمیشن های تاریخ این رسانه است. هر دنباله ای از پرداخت های وسواسی ، سرعت رعد و برق ، شکوه برق مانند ، طعم اغراق آمیز و انرژی آتشفشانی ، به یک جشن کوره در رفته از خشونت و جنون جادویی تبدیل می شود. کافی است یکی از دعواهای پادشاه بردلی را تماشا کنید و از آن به بعد بزرگترین دعواهای فیلم های مارول به اندازه تماشای رقص نایلون در باد خسته کننده خواهد بود!

سبک مبارزه ها در کیمیاگر تمام فلز

شخصیت ها در طول دعوا با ظرافت و وزن حرکت می کنند. در هر نبرد ، می توانید سبک مبارزه منحصر به فرد هر یک از شخصیت ها و طرز فکر آنها را در نحوه مبارزه مشاهده کنید. رزمندگان با هوشمندی از محیط اطراف خود برای بهره برداری از دست یکدیگر و بهره برداری از نقاط ضعف یکدیگر استفاده می کنند و هنگامی که پتانسیل واقعی کیمیاگران (به ویژه برادران اریک و سرهنگ آرمسترانگ) فوران می کند ، این مجموعه به زمین بازی خلاقیت افسار گسیخته انیماتورها تبدیل می شود. دعواهای این مجموعه گاه با یک رقص باله باشکوه آراسته می شود و گاهی اوقات به بقای قوی ترین و کثیف و بی رحمانه دندان ها خلاصه می شود ، اما همچنان سرگرم کننده است. 15 قسمت پایانی The All-Metal Alchemist ، که در آن تمام داستانهای پراکنده سریال مانند کامیون های شکسته در یک تقاطع به یکدیگر برخورد می کنند ، میزبان مجموعه ای از اقدامات غیرقابل توقف است که یکی از آنها نفس گیرتر ، وحشتناک تر و بیشتر است دلهره آور. تماشای شاه بردلی که مهارت شمشیر زدن را نشان می دهد ، به طرز وحشتناکی مسحور کننده است.

هومونکولوس‌ها آن‌قدر به‌طرز لجوجانه‌ای نامیرا، به‌طرز طاقت‌فرسایی بدقلق و به‌طرز بهت‌آوری قدرتمند هستند که شکست آنها قهرمانان را خونین و مالین تا سر حد شکافته شدن و از‌هم‌گسستگی بدنشان تحت فشار قرار می‌دهد

روبرت مک کی ، نویسنده کتاب داستان می گوید: “یک قهرمان داستان و داستان او می تواند از لحاظ موضوعی قابل تأمل و از نظر احساسی باشد تا حدی که توسط نیروهای متخاصم مجبور شوند.” نویسنده مانگا این اصل را از صمیم قلب پذیرفته و آن را سنگ بنای داستان خود قرار داده است. آنتاگونیست های تمام فلزی کیمیاگری به رهبری پدر تقریباً شکست ناپذیر هستند ، هر دو از نظر حمله مستقیم به اراده قهرمان (اد متوجه می شود قدرت نامحدود سنگ جادویی از روح قربانیان بی گناه پدرش ناشی می شود).

Homunculus آنقدر سرسختانه جاودانه است ، به طرز بسیار قریب به اتفاق ، و آنقدر قدرتمند شکست می خورد که شکست آنها مستلزم همکاری ، ایثار ، استقامت شکست ناپذیر ، تعقیب بی وقفه ، عزم راسخ ، عزم راسخ و برنامه های خونین قهرمانان و قهرمانان است. هل می دهد و حتی فراتر می رود. نتیجه یک سریال بلندپروازانه است که تصور آن (به استثنای چند قسمت از شتاب اولیه آن) بدون 64 لغزش دشوار است.

ایمان در برابر علم؟

کیمیاگر تمام فلز نیز از نظر موضوعی غنی است ، فارغ از داستان ، شخصیت ها و اقدامات خود: در طول سفر ادوارد و آلفونس برای بازیابی بدن خود ، این دو به اعتقادات متفاوتی در مورد استفاده و نحوه استفاده از کیمیاگری (که در واقع استعاره ای از علم است). . البته آنها امیدوارند که بدن خود را با کمک کیمیاگری به دست آورند ، اما در عین حال وقتی چیزهای وحشتناکی را که کیمیا بوجود آورده است می بینند با یک قسمت تاریک از علم محبوبشان روبرو می شوند و اغلب با تعجب به همونکولوس خود خیره می شوند. چگونه کیمیاگری که می شناسند توانسته چنین موجودات شنیعی را تولید کند و جنایات غیرقابل تصور انسانی را ممکن سازد؟ بنابراین س theال این است که دیدگاه و موقعیت کیمیاگر تمام فلز در مورد علم چگونه است و چگونه از آن در دنیای این انیمه استفاده کنیم؟ و س theال بعدی این است که دین و ایمان در بحث این مجموعه درباره علم چه نقشی دارند؟

ایمان و علم در کیمیاگر تمام فلز

اخوان در کشور خیالی آمستردام اتفاق می افتد. ویژگی بارز این کشور ، یادآور اروپای قبل از جنگ جهانی دوم ، موفقیت آن در استفاده از علم کیمیاگری است. به عبارت دیگر ، علم دستکاری و تبدیل ماده توسط انرژی طبیعی. اگرچه به راحتی می توان کیمیاگری را با جادوی ماوراء طبیعی اشتباه گرفت ، اما این مجموعه آن را علمی معرفی می کند که ریشه در قوانین طبیعی دارد. علمی که علوم شیمی و زیست شناسی را با اصول و قوانین منحصر به فرد خود ترکیب می کند. مهمترین قانون کیمیاگری ، قانون مبادله برابر است. طبق این قانون ، اگر شخصی می خواهد به چیزی برسد ، باید برای چیزی با ارزش یکسان هزینه کند. این مجموعه بلافاصله زمینه را برای رابطه رقابتی بین علم و ایمان فراهم می کند که ستون فقرات کل داستان را بازی می کند. در قسمت سوم ، اد و آلفونس به شهر بیابانی به نام لیور می روند تا از مردی که به پدر کورنلو معروف است ، تحقیق کنند.

پدر کورنلو ، کاهن اعظم کلیسای لیتو ، یک روحانی ، شخصیت محبوب ، پیامبر مقدس و سوء استفاده کننده منافق است که با حیرت مردم با معجزات خود ، آنها را فداکاری و محبت متعصبانه می کند. ، همه را پیرو دین لیتیسم کرده است. اما به محض ورود برادران الیک به لیور ، آنها آشکارا اعتقادات خود را برای م believersمنان شهر بیان می کنند: همانطور که اد می گوید: “می دانید ، ما کیمیاگران دانشمند هستیم. ما به خالق و خدا و چیزهایی از این دست اعتقاد نداریم. “ما به قوانین فیزیکی حاکم بر جهان نگاه می کنیم و به دنبال حقیقت هستیم.” اتفاقاً تردیدهای آنها در مورد خدای دروغین مردم شهر و قدرت های الهی پدر کورنلو برآورده می شود. معلوم می شود اعمال شگفت انگیزی که پدر کورنلو به عنوان معجزات الهی مطرح می کند در واقع نتیجه کیمیاگری است ، نتیجه علم است. معلوم می شود که در تمام این مدت او به طور مخفیانه و فریبکارانه از کیمیاگری برای جذب طرفدارانی استفاده کرده است که حاضرند جان خود را برای او بدهند.

بنابراین ، قسمت سوم در حالی پایان می یابد که برادران الریک ، مجهز به سلاح علم و دانش ، کرنلو را با افشای کلاهبرداری پدر کورنلو و نادانی پیروانش از دیکتاتوری ایدئولوژیک رها می کنند و بحران وجودی ناشی از معنای پوچ این منبع آنها زندگی و فروپاشی ایمان خالی خود را تنها می گذارند. اگر کیمیاگر تمام فلز بعد از این قسمت به پایان برسد ، نتیجه گیری در مورد پیام اخلاقی سریال بسیار آسان و همچنین بسیار ساده و یک طرفه خواهد بود. در این صورت به این نتیجه می رسیم که “زنده باد علم و قبر پدر همه منابع دیگر دانش!”. اما این سریال نه تنها با این قسمت به پایان نمی رسد ، بلکه فقط از آن به عنوان مقدمه ای برای شکستن مناظره هایی که در طول آن به وجود می آید و به چالش کشیدن اولین برداشت مخاطبان استفاده می کند. برادران الریک در ابتدای قسمت چهارم وظیفه جدیدی را دریافت می کنند که بر روی سکه رویدادهای قسمت قبل نقش دارد.

نقد و بررسی انیمه کیمیاگر تمام فلزی: برادری

ملاقات با کیمیاگر

آنها مأموریت دارند از یک کیمیاگر به نام شاو تاکر دیدن کرده و در مورد آخرین دستاورد او تحقیق کنند. تاکر ، که در ترکیب مصنوعی حیوانات با یکدیگر و ایجاد حیوانات دورگه تخصص دارد ، به عنوان اولین فردی شناخته می شود که توانسته یک حیوان ترکیبی صحبت کند (موفقیتی که مجوز رسمی یک کیمیاگر دولتی را برای وی به ارمغان آورد). تاکر ، که به عنوان یک پدر مجرد با دختر کوچکش نینا و سگشان ، الکساندر زندگی می کند ، به برادران الریک توضیح می دهد که حوزه حیوانات دورگه در بهترین حالت یک زمینه بسیار تجربی با میزان شکست بالا است. او توضیح می دهد که از زمانی که مجوز کیمیاگری خود را دریافت کرده است ، به کشف جدید قابل توجهی دست نیافته است که باید سالانه مجوز خود را تمدید کند و اگر امسال موفق نشود ، گواهینامه دولتی و امتیازات تحقیقاتی خود را از دست می دهد.

دانشمندان در انیمه کیمیاگر تمام فلز

اگرچه برادران الریک خوشحال هستند که در ابتدا با چنین دانشمند مشهوری صحبت می کنند و امیدوارند از دانش وی در زمینه زیست شناسی برای بازیابی بدن خود استفاده کنند ، اما تعجب آنها به زودی به یک وحشت فلج کننده و یکی از دردناک ترین سیلی ها در تاریخ مخاطبان انیمه تبدیل می شود. یک روز ، برادران الیک در اقامت خود در خانه تاکر ، با هیبریدی شبیه سگ با بدن سفید یکنواخت و موهای قهوه ای بلند روبرو می شوند. دلش برای یک کار تنگ می شود. شورهای ضعیف اما سرسخت در عمق وجودشان شروع به جوشیدن می کند. این اولین بار است که با این حیوان روبرو می شوند ، اما گویی حسی در اعماق وجودشان به آنها می گوید که قبلاً آن را دیده اند. به محض اینکه حیوان ، با قدرت گفتار ابتدایی خود ، نام ادوارد را به عنوان کسی که او را می شناسد بر زبان می آورد ، حیرت ادوارد جای خود را به حیرت می دهد.

ناامید از آزمایشات ناموفق پی در پی خود ، معلوم می شود که تاکر از دختر و سگ خانوادگی خود برای ترکیب آنها برای تولید حیوان ترکیبی سخنگوی جدید خود استفاده کرده است. معلوم می شود که همسرش دو روز پیش یک روز خانواده اش را ترک نکرد ، اما غیبت او دلیل وحشتناک تری دارد. او هرگز نتوانسته است حیوان ناطق ایجاد کند. او دفعه قبل از همسرش به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده کرده بود. وقتی چهره یک هیولا واقعی فراتر از ظاهر خندان ، بی ضرر و مهربان تاکر آشکار می شود ، او نه تنها احساس پشیمانی نمی کند ، بلکه از انزجار برادران الریک از کار خود شگفت زده می شود و ادعا می کند که هر کاری که انجام می دهد در محدوده حیطه قرار می گیرد. از آنچه او به دنبال آن است . “چرا شما ناراحت هستند؟” او در پاسخ به عصبانیت ادوارد می گوید. “بیماری بد پیشرفت انسان نتیجه آزمایش های بیشمار انسانی بوده است ، اینطور نیست؟”

دانشمندان در برابر علم در کیمیاگر تمام فلزی

علم راه نجات بشر از خرافات

اگرچه سریال در قسمت سوم ، که به افشای دست یک کشیش متقلب اختصاص داشت ، علم را راهی برای نجات بشریت نشان می داد ، به عنوان پناهگاهی مطمئن برای پناه بردن از جهل ناشی از خرافات ، اما قسمت چهارم با افشای The The جنایتی غیرقابل تصور که دانشمندی بتواند با دانش خود از آن استفاده کند ، برادران الریک را در معرض جنبه فاسد و زشت علم قرار می دهد ، که آنها از بی تجربگی خود بی خبر بودند. پس از باز شدن چشم برادران الیوت به این جنایت ، دیگر علم چندان بی گناه و نجات دهنده به نظر نمی رسد. به این ترتیب ، کیمیاگر تمام فلزی ، رانده شده از برخورد علم و ایمان ، مخاطبان خود را اینجا و آنجا رها می کند و در حالت سردرگمی قرار می گیرد که کدام یک راست می گوید. س questionالی که در این مرحله مطرح می شود این است که هدف سریال از به هم پیوستن علم و ایمان چیست و تضاد آنها به کجا خواهد انجامید؟

کیمیاگر تمام‌فلزی در جریان طول ۶۴ اپیزودی‌اش، مخاطبانش را مجبور می‌کند تا ارزش اطاعت کورکورانه از علم را زیر سوال ببرند و آنها را با عواقب خون‌بار و هولناکِ ناشی از تنزل دادن همه‌چیز به اصطلاحات و مفاهیم خشک و فرمول‌زده‌ی علمی چشم در چشم می‌کند

تاکر ، به عنوان یک کیمیاگر غیر اخلاقی که مایل است به هر قیمتی دانش علمی کسب کند ، آهنگ ادامه سریال را تعیین می کند. در 64 قسمت آن ، کیمیاگر تمام فلز مخاطبان خود را مجبور می کند تا ارزش اطاعت کورکورانه از علم را زیر سال ببرند و آنها را با پیامدهای خونین و هولناکی از تنزل همه چیز به شرایط ، فرمول ها و مفاهیم علمی و منطقی خشک مواجه می کند. به عبارت دیگر ، تاکر مانند تعداد انگشت شماری از نمونه های خوب است.

او نه تنها اولین و آخرین دانشمند جنایی در این مجموعه نیست که فداکاری او برای مشروعیت ابدی و بی قید و شرط علم ، فداکاری همه و همه را با شعار پیشرفت علم توجیه می کند ، اما اتفاقاً کوچکترین نمونه است. برادران الیک در طول سفر خود با جنایات مشابه و سیستماتیک تری در مقیاس بزرگتر روبرو می شوند ، زیرا اطاعت متعصبانه دانشمندانشان از علم و خودپسندی آنها در مقایسه با سایر سیستم های اعتقادی ، منجر به مرگ میلیون ها نفر می شود.

فلسفه و علم

این طرز تفکر در دنیای واقعی با عنوان “علم گرایی” یا “علم گرایی” شناخته می شود. منفی گرایی ، که دارای مفهوم منفی است ، بیان می کند که بهترین و بی طرفانه ترین روش برای تعیین هنجارهای جامعه ، علم است؛ این علم دقیق ترین و واقعی ترین تعریف از جهان را ارائه می دهد. از دیدگاه برخی ، ممکن است مشکلی در این تعریف وجود نداشته باشد. این روزها ، شک در صحت و سقم علم فوراً ما را شبیه نظریه پرداز توطئه توهم آمیز ، عضو فرقه خرافاتی یا عضو سرزمین تاج و تخت می کند. اما علم به معنای کاملاً متفاوت است. وقتی فیلسوفان از علم انتقاد می کنند ، منظورشان این نیست که علم دروغ می گوید. در عوض ، آنها نه خود علم را مورد انتقاد قرار می دهند ، بلکه تمایل ما را برای اولویت بندی ، اولویت بندی و اولویت بندی دانش علمی نسبت به سایر علوم مورد انتقاد قرار می دهند. آنها از تلاش های ما در جهت بی اهمیت و منسوخ شدن سایر انواع دانش در ارتباط با دانش علمی انتقاد می کنند.

علم و خرافات در کیمیاگر تمام فلز

به عبارت دیگر ، فیلسوفان نه از خود علم ، بلکه از تبدیل آن به ایدئولوژی ، از تبدیل آن به یک بت انتقاد می کنند. یا همانطور که فیلسوف اتریشی قرن بیستم ، پاول فایرابند ، می گوید ، علم تنها یکی از بسیاری از مکاتب فکری در جهان است که آنقدرها هم منطقی و متناقض به نظر نمی رسد. آنها نسبت به پذیرش بی چون و چرا و بدون قید و شرط علم هشدار می دهند ، که مانند فاجعه ای که شوکر بر خانواده ها و حیوانات خانگی آنها تحمیل می کند ، می تواند عواقب فاجعه باری را به دنبال داشته باشد. “آیا این امکان وجود ندارد که علم ، آن گونه که امروز می شناسیم ، یا به عنوان ابزاری برای جستجوی حقیقت به سبک فلسفه سنتی ، منجر به خلق هیولا شود؟” پل فایرابند می گوید. اتفاقاً ، هیولاها دقیقاً همان چیزی هستند که در نتیجه آزمایشات علمی به وفور در دنیای برادری یافت می شوند. از حیوانات دورگه ساخته دست بشر که این سریال به زبان شخصیت های خود آن را “آزمایشات غیراخلاقی و الحادی” توصیف می کند تا ارتشی از زامبی های جاودانه که توسط ارواح قربانیان نسل کشی نیرو می گیرند.

این جنبه غیر شخصی ، شریر و غیرانسانی کیمیاگری از مهمترین قانون آن نشأت می گیرد: قانون مبادله برابر. کاری که این قانون به طور ذاتی انجام می دهد تنزل حیوانات و انسانها به اجزای فیزیکی آنهاست. قانون مبادله برابر همه چیز را به عنوان یک شیء در نظر می گیرد. از نظر این قانون ، یک تکه سنگ یا یک کیسه برنج هیچ تفاوتی با زندگی انسان و حیوان ندارد. هیچ چیز ارزشمندتر از مواد فیزیکی تشکیل دهنده آن نیست. هیچ محدودیتی برای تبادل هر چیزی وجود ندارد. همه چیز برای تجارت آزاد است.

نه تنها به این دلیل که کیمیاگران ذاتاً افراد بدی هستند ، بلکه به این دلیل که تعریف علم از جهان آنها را متقاعد کرده است که موجودات زنده به اجزای فیزیکی آنها تقلیل می یابد. همانطور که یک بمب گذار انتحاری جنایت خود را با اعتقاد به بهشت ​​توجیه می کند ، یک کیمیاگر نیز می تواند با اعتقاد راسخ به قانون مبادله برابر ، جنایت انجام دهد.

این تفکر دقیقاً همان چیزی است که منجر به اولین اشتباه وحشتناک برادران الریک و آغاز سفر آنها می شود. آنها احیای مادر خود را به عنوان یک دستور غذا در نظر می گیرند. آنها معتقدند که می توانند مادر خود را با تأمین عناصر تشکیل دهنده انسانها و تغییر آنها در کیمیاگری زنده کنند. 35 لیتر آب ، 20 کیلوگرم کربن ، 4 لیتر آمونیاک ، یک و نیم کیلوگرم آهک ، 800 گرم فسفر ، 250 گرم نمک ، 100 گرم نیترات پتاسیم ، 80 گرم گوگرد ، 7.5 گرم فلور ، پنج کیلوگرم آهن ، 3 کیلوگرم سیلیکون و نمک و فلفل کافی! برادران الریک ، به دلیل ساده لوحی کودکانه و همچنین درک ناقص آنها از قانون مبادله برابر جهان ، تصور می کنند که می توانند مادر خود را از طریق ترکیب شیمیایی و تکامل اجزای فیزیکی خام یک انسان بالغ بازسازی کنند. اما این آخرین راز وحشتناکی نیست که برادران الیوت در مورد مکانیسم قانون مبادله برابر کشف می کنند.

علم شیمی در کیمیاگر تمام فلز

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × سه =