0

بررسی بازی The Medium

The Medium

بازی Medium ، بازی جدید lueberry Studio ، چند روز پیش منتشر شد و با ایده های جالب خود ، سعی در ارائه یک تجربه ترسناک دارد که بی شباهت به آثاری مانند Silent Hill نیست. اما بازی در این زمینه چقدر موفق است؟

برای طرفداران بازی های ترسناک ، زغال اخته یک نام شناخته شده است. در سال های اخیر ، این استودیو آثاری از لایه های ترس تا مشاهده گر و بلر ویچ را تولید کرده است که برخی از آنها تجربه های موفقی محسوب می شوند و برخی دیگر در سطح پایین تری قرار دارند. با این حال ، The Medium ، خلاقیت جدید استودیو ، از جهات مختلف بر آنها تأثیر متفاوتی دارد.

اول از همه ، بلوبر این اثر را مهمترین اثر خود تا به امروز معرفی کرد ، و جدای از آن ، بازی جالب نشان می دهد که ایده متفاوت جریان همزمان آن در دو جهان مختلف و همچنین انتشار آن برای سری ایکس باکس ایکس را به تصویر می کشد. | S ، و همچنین محدودیت های رایانه شخصی و نسخه های کنسول های نسل هشتم ، موارد دیگری هستند که Medium را به بازی مورد انتظار تبدیل کرده است. از شما دعوت می کنیم ابتدا ویدیوی بررسی The Medium را در ویدیوی زیر مشاهده کنید ، و سپس نقاط قوت و ضعف آن را با جزئیات بیشتری مرور می کنیم:

Medium یکی از آن بازی هایی است که از همان ابتدا بازیکن و دنیای او را به خوبی درگیر می کند. اگرچه به گفته ماریان ، شخصیت اصلی بازی ، همه چیز با مرگ یک دختر شروع شد ، اما برای ما ، وقایع متوسط ​​با مرگ شخصیتی به نام جک شروع می شود و ما باید مارین را برای سفر ابدی زیر نظر او آماده کنیم کنترل. اما همه چیز به این سادگی نیست و یک تماس مرموز مارین را به منطقه ای می کشاند که آغاز یک بازی عجیب است.

نقطه قوت

اگر بخواهیم یک نقطه قوت اصلی را برای رسانه ذکر کنیم ، بدون شک ، داستان و روایت آن اصلی ترین ویژگی مثبت خلقت جدید lueberry Studio خواهد بود. داستان بازی از همان ابتدا آغاز می شود ، پر از رمز و راز و به شدت جذاب ، و با یک ریتم کاملا مناسب ، همچنان بازیکن را همراهی می کند. در مواجهه با اثری که فضای اسرار آمیزی دارد ، طبیعتاً س manyالات زیادی برای بازیکن مطرح می شود و اینکه بازی تا چه حد می تواند به این سوالات پاسخ دهد مهم است. خوشبختانه رسانه در این زمینه بسیار موفق است و بسیاری از ابهاماتی که برای پخش کننده ایجاد کرده است ، در طول زمان و در قالب یادداشت ها ، بازسازی صحنه های گذشته ، امکان بررسی رویدادهایی که به نحوی به یک شی ارتباط دارند ، و همه آنچه که به عنوان ابزاری برای قصه گویی در نظر گرفته می شود ، رمزگشایی می شود.

بررسی بازی The Medium

اما من از عبارت “تا حد زیادی” استفاده کردم و دلیلی برای آن وجود دارد. این امر به این دلیل است که هر چقدر هم بازی داستان را خوب تعریف کند و بازیکن را درگیر پرسش ها و پاسخ های قانع کننده کند ، نمی تواند به این نتیجه برسد که رویداد نهایی کجا باید فاش شود. نگران نباش؛ من نمی خواهم جزئیات داستان بازی را فاش کنم ، اما باید ذکر کنم که پایان رسانه بازی برای یک کار سریال مناسب تر به نظر می رسد ، به عنوان مثال ، دو ماه بعد قرار است شاهد قسمت جدیدی باشیم و سازندگان قصد دارند تا آن را با چنین پایانی به پایان برسانم با این انتظار بازیکن را هیجان زده کنید ، و برای یک بازی بدون اپیزود ، چنین پایانی بیشتر شبیه یک پایان ناقص است و بازیکن را تنها با س questionsالاتی مواجه می کند که اصلاً مشخص نیست کجا باید به دنبال پاسخ باشد!

اگرچه پایان داستان متوسط ​​چیزی نبود که من از آن لذت ببرم ، حتی با این حساب ، خط کلی داستان شما در بازی آنقدر جذاب و جذاب است که می توانید از داستان تعریف شده برای شما لذت ببرید. این لذت به دلیل ترکیب عناصر مختلف است که یکی از آنها را می توان شخصیت پردازی بسیار خوب شخصیت های بازی دانست. به غیر از شخصیت مارین ، که بسیار خوب معرفی شده است و ما متوجه می شویم که او دارای قدرت های خاصی است و افرادی با چنین قدرتهایی به عنوان رسانه در بازی شناخته می شوند ، شخصیت های دیگر یک دختر عجیب که به عنوان غم یا شخصیت قابل بازی دیگر معرفی می شود. کار من برای اجتناب از افشای داستان وارد جزئیات بیشتر نمی شوم ، هرکس حقوق بسیار خوبی دارد و پیچیدگی های شخصیتی خود را دارد.

مدیوم

علاوه بر این ، روایت کلی رسانه مملو از رویدادهای غیرقابل پیش بینی و پیچش های جالب است. اگر نمایش های بازی را تماشا کرده اید ، می دانید که رسانه داستان خود را در دو جهان بیان می کند ، یکی جهان مادی و دیگری جهان غیرمادی است و سازندگان از ارتباط بین این دو جهان به روش های مختلف استفاده کرده اند ، هر دو برای روایت و گیم پلی. در یکی از این جهان ها ، ما یک دنیای واقعی را می بینیم که در آن مارین دختری با موهای قهوه ای تیره است و دنیای دیگر مکانی است که رویدادهای ماورایی رنگارنگ تر هستند و مارین دختری با موهای سفید می شود. اما این دو دنیای بازی در یک چیز مشترک هستند و آن ارائه یک فضای بسیار جذاب و جذاب است. اگر شما نیز مانند من با آثاری که دارای دنیای تاریک و اسرارآمیز هستند تعامل داشته باشید ، مطمئناً از هر دقیقه ای که در دنیای متوسط ​​سپری می کنید به دلیل فضای فوق العاده آن لذت خواهید برد.

تاثیر حضور آهنگساز سری سایلنت هیل در بازی کاملا حس می‌شود و موسیقی، یکی از ابزار‌هایی است که کمک زیادی به انتقال احساسات در مدیوم می‌کند

همانطور که در بالا ذکر شد ، این رسانه فقط برای رایانه های شخصی و کنسول های نسل نهم مایکروسافت در دسترس است ، با محدودیت انتشار در کنسول های نسل هشتم. این خود باعث افزایش انتظارات از تجربه بصری و فنی بازی می شود و کیفیت بالای بازی در این مناطق یکی از عواملی است که باعث ایجاد فضای عالی آن شده است. سازندگان تمام ابزارهای لازم برای ایجاد دنیایی تاریک و وهم آور را در اختیار دارند و از آنها بسیار خوب استفاده کرده اند تا شاهد تجربه ای با کیفیت در این زمینه باشند. رسانه از نظر بصری و گرافیکی دیدنی است و مهم نیست که در یک جنگل تاریک قدم می زنید یا در خرابه های یک ساختمان متروکه. نورپردازی ، کیفیت بافت ها ، طراحی شخصیت ها و انیمیشن های بازی واقعاً در سطح بالایی هستند و یک تجربه بصری عالی را ارائه می دهند. البته در مواجهه با همه این تعاریف ، اجازه دهید از زاویه دوربین بازی در برخی شرایط نیز شکایت کنم. این رسانه تقریباً همیشه از دوربین ثابت استفاده می کند و گاهی اوقات زاویه دوربین آنقدر بد می شود که در پشت موانع شخصیت گمشده ای را می بینیم یا هدایت او آزاردهنده است.

بررسی بازی مدیوم

ما در مورد تأثیر جلوه های بصری با کیفیت بالا در ایجاد فضای عالی در بازی صحبت کردیم و خوب ، نباید از نقش برجسته موسیقی در بازی غافل شد. سازندگان Medium اغلب در مورد الهاماتی که از Silent Hill برای ساخت آن دریافت کرده اند صحبت کرده اند و حتی از بحث الهام صرف نظر کرده اند ، برای ایجاد موسیقی بازی به Akira Yamaoka ، آهنگساز معروف سری Silent Hill روی آورده اند. نتیجه این همکاری موسیقی ای است که گوش دادن به آن به صورت جداگانه بسیار لذت بخش است و مهمتر از همه ، تأثیری که این موسیقی ها در انتقال مفاهیم و احساسات بازی به بازیکن و استفاده از آنها در مکان مناسب دارد ، تاثیر رویدادهای بازی را افزایش می دهد. قبلاً داشته است. تا اینجا ، ما می دانیم که Medium اثری است که حداقل تا پایان داستان یک داستان عالی را روایت می کند و به لطف شخصیت پردازی خوب شخصیت های آن و همچنین فضای فوق العاده جذاب در دو جهان مختلف ، بازیکن درگیر رویدادهای مختلف و پیچیدگی های داستان شده است. او انجام می دهد اما Medium علاوه بر تلاش برای ارائه یک داستان خوب ، تلاش می کند تا یک تجربه ترسناک خوب و گیم پلی جذاب را نیز ارائه دهد. اما آیا بازی در این زمینه ها نیز موفق است؟

تقریباً همه ما می دانیم که انواع مختلف بازی های ترسناک وجود دارد و ما بارها در مرور آثار این ژانر یا در مقالات دیگر به این موضوع اشاره کرده ایم. گاهی یک بازی ترسناک سعی می کند ما را با ترس های لحظه ای بترساند یا ما را با دشمنان خطرناک روبرو کند و گاهی این تاثیرات منجر به ترس های روانی می شود و با قرار دادن مخاطب در موقعیت های پرتنش ، ترسی دائمی ایجاد می کند که روح او را درگیر می کند. از جمله نمونه های معروف و درجه یک بازی با ترس روانی می توان به سری Silent Hill اشاره کرد که چون Medium نیز از این مجموعه بسیار الهام گرفته است سعی می کند چنین ترسی را بیشتر ارائه دهد؛ اما تا حد زیادی موفق نمی شود!

(مدیوم)The Medium

مدیوم در ارائه احساس ترس چندان موفق نیست زیرا بازی در بیشتر دقایق خود فاقد حس تنش معنی دار است که تنها در آن صورت می تواند حس وحشت را تقویت کند. شاید چند مثال به درک بهتر این ادعا کمک کند. رسانه در قسمت های مختلف بازیکنان را با هیولاهایی روبرو می کند که بیشتر این برخوردها در دنیای غیر مادی است و البته در دنیای مادی نیز ما از آنها در امان نیستیم. این هیولاها ترسناک طراحی شده اند و از این نظر همه چیز خوب است. اما مشکل از آنجا شروع می شود که می دانیم برخورد با آنها چالش خاصی برای بازیکن ایجاد نمی کند و همچنین تنشی ایجاد نمی کند که از مواجهه با این موجودات می ترسیم. اینها برخوردهای محدودی است ، یا در قالب صحنه های فیلم که فقط باید با نگه داشتن کلید فرار نگه دارید ، یا در قالب صحنه های مخفی کاری ، فقط باید وارد حالت حرکت آهسته شوید و از یک محیط عبور کنید.

ویژگی های بازی

مدیوم اتمسفر شدیدا تاثیرگذار و درگیر‌کننده‌ای دارد؛ اما این ویژگی بازی به معنی ترسناک بودن آن نیست و ساخته استودیو بلوبر، در ایجاد حس ترس روانی که قصدش را دارد، چندان هم موفق نیست

در مثال دیگری ، برای مثال ، در جایی از بازی باید از محیطی عبور کنید و اگر وارد مناطق درخشان شوید ، در واقع توسط دشمن مشاهده خواهید شد. اما جالب است بدانید که با نقض این مورد ، اتفاق خاصی برای شما نمی افتد و برای شما فرقی نمی کند که دیده شده اید یا نه! در نتیجه ، عملاً کل چالش بازی در این زمینه از بین می رود و ترسی که قرار بود ما در آن دیده شویم یا در مثال قبلی برای رویارویی با یک هیولای وحشتناک ، از بین می رود. همه اینها دست به دست هم می دهند تا رسانه ، به جای ترسناک بودن ، اثری باشد که فقط در یک دنیای تاریک با فضایی قوی اتفاق می افتد و این چیزی است که بازیکن را درگیر می کند ، نه ترسی که از او انتظار داریم به به

The Medium برای PC

در بررسی احساس ترس ، ما در مورد عدم چالش صحبت کردیم ، و خوب ، به نظر می رسد که سازندگان متوسط ​​عموماً از به چالش کشیدن بازیکنان می ترسند. زیرا این امر از نظر گیم پلی بازی نیز اتفاق می افتد. این رسانه از نظر گیم پلی فضایی ماجراجویانه دارد و حتی کمی شبیه به سری محبوب Syberia است. از آنجا که تعامل شما با بازی بیشتر مربوط به کاوش در محیط آن ، یافتن موارد مختلف و حل معماها است. در این میان ، البته ، نباید از خلاقیت اصلی بازی که بحث جریان آن در دو جهان متفاوت است ، غافل شد. همانطور که سازندگان از این ویژگی در داستان سرایی استفاده کرده اند ، از آن در حل معماهای بازی نیز استفاده کرده اند که نسبتاً شایسته تحسین و تجربه های مختلف است. بازیکنان می توانند دو جهان را به طرق مختلف به هم متصل کنند ، به عنوان مثال ، گاهی اوقات شما شخصیت خود را در هر دو جهان به طور همزمان هدایت می کنید و با تعاملاتی که دارید ، راه را برای موانعی که ممکن است در جهان دیگر پیش رو باشد ، باز می کنید. یا گاهی اوقات امکان جابجایی بین این دو جهان به شیوه های خلاقانه وجود دارد و اینگونه است که ما در بازی جلو می رویم.

درست است که ایده تعامل با دو جهان یک مکانیک جالب در گیم پلی است و آنها همچنین دقیقه های جالبی را ایجاد می کنند ، اما خوب ، ترس از به چالش کشیدن بازیکن در بسیاری از معماهای بازی وجود دارد و این تأثیر را دارد که شما هر چقدر می خواهید می خواهید یک لحظه فکر کنید و ببینید چگونه باید معما را حل کنید ، مارین با توضیح کل فرایند و آنچه که درگیر آن هستید ، مشکل شما را کاهش می دهد و به جای شما فکر می کند! این ، اگر از من بپرسید ، واقعاً برای یک بازی ماجراجویی و حل معماها سمی است و تمام لذت برخورد با یک پازل را که مکانیک اصلی گیم پلی چنین آثاری است از بین می برد و متأسفانه ما آن را در رسانه به عنوان خوب. این باعث می شود گیم پلی و به ویژه جنبه حل معما آنطور که باید جذاب نباشد.

نقطه قوت اصلی برای مدیوم

در مجموع ، The Medium از آن دسته بازی هایی است که بسته به آنچه از آن انتظار دارید ، می تواند یک تجربه خوب یا بد برای شما باشد. اگر از تجربه یک داستان خوب در بازی ها لذت می برید ، این تولید lueerry Studio یک تجربه ارزشمند برای شما خواهد بود و شما به خوبی در فضای عالی آن که توسط صدا و جلوه های بصری عالی ، شخصیت پردازی عالی شخصیت ها و به طور کلی ایجاد شده است غوطه ور خواهید شد. روایی با این حال ، اگر انتظار یک تجربه وحشتناک را دارید که می تواند شما را به وحشت بیاندازد ، یا اگر به دنبال اثری هستید که دارای معماها باشد ، رسانه یک تجربه ایده آل نیست. با این حال ، فراموش نکنیم که این بازی به صورت رایگان از طریق GamePads در دسترس است و در صورت مشترک شدن در این سرویس ، صرف نظر از هر سلیقه ای ، قطعاً این رسانه ارزش یکبار بازی را دارد.

بررسی متوسط ​​بازی بر اساس نسخه رایانه شخصی است و کد توسط ناشر به Zomji ارسال شده است

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 − 7 =