0

نقد فیلم Made in Italy – ساخت ایتالیا

نقد فیلم Made in Italy

شاید اولین تجربه کارگردانی جیمز دارسی بدترین فیلم سال 2020 نباشد اما یکی از نامزدهای عنوان به یادماندنی ترین فیلم سال است. در بررسی فیلم ساخت ایتالیا با ما همراه باشید.

لیام نیسون ، ستاره ایرلندی گرفته شده ، قبلا گفته بود که قصد دارد مدتی از بازیگری دور شود ، اما تعداد کمی تصور می کردند که روزی او در فیلمی مانند ساخت ایتالیا ظاهر شود. پیدا کردن. با توجه به تاریخچه نیسون ، ما می دانیم که تعداد کمی می توانند به عنوان پدری قابل اعتماد با او رقابت کنند و کار درستی انجام دهند. از صدای اطمینان بخش او گرفته تا چهره قابل اعتمادی که بر ما هک شده ، خبر نیسون در نقش پدر ، درست در کنار پسر واقعی اش ، باید خبر خوبی برای علاقه مندان به سینما باشد. با وجود همه اینها ، حتی حضور نیسون در نقشی که مدتهاست برای آن آماده می شود و بازی خوب او نمی تواند مانع تبدیل شدن اثر اول جیمز D’Arcy به عنوان نویسنده و کارگردان به یک کار کسل کننده و فراموش نشدنی شود. صرفه جویی.

حضور نیسون

حتی حضور نیسون و بازی خوب او نیز نمی تواند اولین کار جیمز دارسی به عنوان نویسنده و کارگردان را از تبدیل شدن به یک اثر کسل کننده و فراموش نشدنی نجات دهد.

داستان ساخت ایتالیا با معرفی مختصر گالری یک گردان جوان و بدشانس به نام جک با بازی میشل ریچاردسون آغاز می شود. جک وقت خود را صرف مدیریت گالری والدین همسرش می کند ، اما اکنون که زندگی او و همسرش روت به پایان خط نزدیک می شود ، کار و زندگی حرفه ای خود را از دست رفته می یابد. تنها راه حلی که به ذهن جک می رسد خرید خانه از خانواده همسر سابقش است ، بنابراین برای بدست آوردن پول مورد نیاز او به فکر فروش یک ویلای بزرگ در ایتالیا است که مادرش برای او و نه چندان متصل به او گذاشته است. پدر این مجموعه اتفاقات ، جک و پدرش رابرت را به سفری سرنوشت ساز به این خانه می کشاند ، که اگرچه زمینه ای برایشان رقم می زند ، اما برای هر دو خاطره تلخ و شیرینی است.

 اولین اثر جیمز دارسی

جک و رابرت

واقعیت اما آنقدر از تصورات دو مسافر ما دور است که اجازه نمی دهد جک و رابرت سریع برنامه های خود را عملی کنند. مدت هاست که این خانه دراندشت متروکه شده و اکنون اصلاً در موقعیت جذب مشتری نیست. اتاق ها به زیستگاه حیوانات تبدیل شده اند ، درختچه ها و بوته هایی در گوشه گوشه خانه و خارج از آن رشد می کنند و دیوارها نیاز به تعمیرات اساسی دارند. در میان این آشفتگی بازار ، دیواری وجود دارد که بیش از هر چیز دیگری توجه را به خود جلب می کند. این دیوار میزبان یک نقاشی عجیب از رابرت است و او یک مصری است که هرگز زیر بار نقاشی این اثر هنری نمی رود.

بقیه متن بخشی از داستان را نشان می دهد.

بازسازی ویلا

بازسازی این ویلا پس از سالها پدر و پسر ساخت ایتالیا را دوباره گرد هم می آورد و این فرصتی است تا از شکاف عمیق و چشمگیری که ظاهراً با بی احتیاطی و بی احتیاطی رابرت ایجاد شده است ، پر شود. بازسازی آجر آجر این خانه می تواند با خاطراتی از گذشته آن مخلوط شود و رابرت و جک می توانستند جنبه تاریک و ناشناخته یکدیگر را در میان آنها پیدا کنند و رابطه جدیدی را بر روی ویرانه های آنچه در این سالها با هم بودند ، برقرار کنند.

دارسی به جای استفاده از این پتانسیل برای ساختن یک درام کمدی لذت بخش ، با کنار گذاشتن خانه به نفع چند داستان فرعی کلیشه ای و غیر جذاب و روایت عجولانه روابط شخصیت های اصلی ، ساخت ایتالیا را به یک فیلم تبدیل می کند. که چیزی غیر از جلوه بصری خوب به بیننده ارائه نمی دهد. نگارش و روایت داستان آنقدر کلیشه ای و بد است که حتی شیمی نیسون و ریچاردسون به عنوان پدران و پسران دنیای واقعی که حتی تجربیات بسیار مشابه جک و رابرت را تجربه کرده اند ، نمی توانند احساسات بیننده را جذب کنند.

تولد دوباره جک و رابرت

جدای از گره خوردن قابل توجه در بازسازی ویلا و تولد دوباره روابط جک و رابرت ، توانایی بالایی برای طرح ساخت ایتالیا دارد که از دارسی خارج می شود. اگرچه ویلا این فیلم زیبا است و نگاه به آن خالی از لطف نیست ، اما روند تغییر این خانه و نتیجه نهایی روند به عنوان یکی از پایه های اصلی فیلم چندان جذاب و گیرا نیست. واقعیت های نمایش با تمرکز بر ساخت ، تعمیر و طراحی فضای داخلی خانه اخیراً راه خود را به تلویزیون باز نکرده اند ، اما آنها همیشه طرفداران پرشور خود را داشته اند.

دارسی می تواند با تکرار این برنامه ها و ارائه نمایش های تکان دهنده قبل و بعد ، در حالی که هرچه بیشتر ما را در سفر با شخصیت های داستان همراهی کند ، حس پاداش ویژه ای به فیلم اضافه کند. با این حال ، دارسی به عنوان کارگردان ، این پتانسیل را به چند میکس کوتاه محدود می کند که نه تنها نقش مهمی در پیشبرد طرح اصلی ندارد ، یکی از آنها یکی از خارج از جعبه های فرعی فیلم است. داستانها

 Made in Italy

فیلم کمدی

طبیعی است که فیلم های کمدی سطح پایین از داستان اصلی چشم پوشی می کنند و قوس های داستان کوتاه و کمیک تری را در فیلم گنجانده اند ، اما ساخت ایتالیا نیز در این زمینه عملکردی مثال زدنی ندارد. به طور کلی ، داستان های فرعی فیلم به سه قسمت تقسیم می شود: جلسات خریداران عجیب و بی ادب ، تعاملات رابرت و کیت و داستان عشق جک و ناتالیا. کیت یک مشاور املاک کشته شده است که مشتری های جدید را همیشه به ویلا می آورد و حضور کمی در فیلم دارد.

اگرچه در این داستان سعی شده او را به عنوان زنی قوی و مستقل به بیننده معرفی کند ، اما او تنها مهره ای است که در پایان فیلم پایان خوبی برای راب ایجاد می کند. شخصیت ناتالیا تفاوت چندانی با شخصیت کیت ندارد؛ او یک رستوران دار محلی است که مانند جک در زندگی عاطفی خود دچار مشکل شده است. او برای افزایش بار دراماتیک داستان و آوردن آنچه در زندگی جک خالی است ، به فیلم اضافه می شود. او اتفاقاً در زمان و مکان مناسب فرد مناسبی است و این فقط یکی از کلیشه هایی است که با ناتالیا به داستان تزریق می شود.

پایان شامل افشاگری های خیالی است.

شخصیت های فرعی فیلم

شخصیت های فرعی نکته خاص و قابل توجهی به داستان اصلی نمی افزایند

با اطمینان می توان گفت که شخصیت های فرعی نکته ویژه و قابل توجهی به داستان اصلی نمی افزایند ، اما موضوع فقط به آنها ختم نمی شود ؛ ساخت ایتالیا پر از صحنه های غیرضروری و غیر ضروری است. سکانس هایی که در پیشرفت داستان نقش اساسی دارند به اندازه انگشتان یک دست است که البته به دلیل عدم پردازش مناسب و زمینه چینی ، تکرار و کلیشه ها ، آنچنان که باید موثر نیستند. ، و کم لطفی معمولی مایکل ریچاردسون. دارسی در این فیلم پا از منطقه امن خود خارج نمی کند و مخاطب تقریباً همیشه یک قدم جلوتر از فیلم است. دلیل این آینده نگری را می توان در پرهیز از خطرپذیری مدیر و دنبال کردن گام به گام فرمول های پاسخ یافت.

Made in Italy سراپا نکات منفی

فیلم ساخت ایتالیا

البته نمی توان گفت Made in Italy تمام نکات منفی را دارد. در پشت تمام پتانسیل های از دست رفته ، داستان های تکراری و شخصیت های تک بعدی ، نکاتی در مورد این اثر وجود دارد که می تواند ارزش بازی در پس زمینه را هنگام شام یا چرت بعد از ظهر به شما بدهد. در بالای نقاط قوت فیلم طبیعت چشم نواز توسکانی ایتالیا قرار دارد که Made Eley ، فیلمبردار ساخت ایتالیا ، به صورت هنری در تصویر منعکس کرده است.

در همین حال ، نباید از بازی خوب نیسون غافل شد. اگرچه او به تنهایی نمی تواند ساخت فیلم ایتالیا را به فیلمی ماندگار تبدیل کند ، اما مهارت او در این کار ، به ویژه در نقش مقابل ریچاردسون بسیار مشهود است. سرانجام ، اگر ساخت ایتالیا تمرکز خود را بر روی رابطه پدر و فرزندی رابرت و جک و تولد دوباره آن از خاکستر تغییر دهد ، از چسبیدن به زیرمجموعه های کلیشه ای ، سطحی و غیر ضروری جلوگیری می کند و سعی می کند به سالات مطرح شده در پاسخ دادن به صراحت ، اولین کار دارسی می توانست بهتر باشد.

برچسب‌ها:,

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − 12 =