0

بیوگرافی لئوناردو دی‌کاپریو

زندگی نامه لئوناردو دی کاپریو

در این مقاله به بیوگرافی لئوناردو دی کاپریو ، ستاره بزرگ دنیای سینما خواهیم پرداخت و دیدگاه های وی را در مورد موضوعات مختلف بررسی خواهیم کرد.

لئوناردو ویلهلم دی کاپریو در 11 نوامبر 1974 در لس آنجلس ، کالیفرنیا متولد شد. پدر وی ، جورج دی کاپریو ، نویسنده کتاب های طنز ، از نژاد ایتالیایی (ناپل) – آلمانی (بایرن) و مادرش ، ارملین آندبربرکن ، از نژاد آلمانی است. البته لئو به خاطر مادربزرگ مادری خود را نیمه روسی می داند. دلیل انتخاب نام لئوناردو برای او این است که وقتی مادرش ایرلمین در حین بارداری در موزه ایتالیا به اثری از لئوناردو داوینچی نگاه می کرد ، لئو ابتدا شروع به لرزیدن کرد. جورج و ایرملین برای اولین بار در کالج ای در نیویورک آشنا شدند و پس از ازدواج به کالیفرنیا نقل مکان کردند.

با این حال ، رابطه زوجین چندان پایدار نبود و آنها یک سال پس از تولد لئو از یکدیگر جدا شدند. بعد از این حادثه ، ایرلمین که لئو را نزد خود نگه داشته بود روزهای سختی را تحمل کرد. او و پسرش به محله های فقیرنشین اکوپارک ، معروف به زاغه نشین های هالیوود رفتند و در این مدت برای کسب درآمد مناسب ، مشاغل مختلفی را امتحان کردند.

من در محله ای پر از مواد مخدر و فساد اخلاقی بزرگ شدم و این واقعاً وحشتناک بود. دوبار به خودم زدم تا به دنبال هروئین بروم. مواد مخدر می تواند زندگی شما را خراب کند زیرا بعد از مصرف آنها دیگر خودتان نیستید. من از کودکی دوستان زیادی نداشتم و در این مدت توسط کودکان دیگر بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفتم. مادرم همیشه سعی می کرد مرا به بهترین مدارس بفرستد و پدرم گاه گاهی مرا به نزد هنرمندان دیگر می برد. این موارد باعث می شد که محیط مسموم اطراف من چنین تأثیر منفی روی من نگذارد.

لئوناردو دی کاپریو در کودکی

لئوناردو در کودکی در بعضی از تبلیغات تلویزیونی و فیلم های آموزشی ظاهر شد و از پنج سالگی به سریال تلویزیونی Romper Room پیوست ، اگرچه پس از یک قسمت به دلیل رفتار نامناسب اخراج شد. او همچنین مدتی را با خانواده مادرش در آلمان گذراند ، و آنجا دوران تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ابتدایی سایدز گذراند. وی موفق شد 4 سال دیپلم خود را بدست آورد.

من همیشه در طول مدرسه تقلب می کردم و حوصله نشستن و نوشتن مشق شب را نداشتم. در امتحاناتم همیشه سعی می کردم کنار باهوش ترین فرد کلاس بنشینم.

در همین حال دی کاپریو اولین بار در تلویزیون با سریال گری باکمن در سریال پدر و مادر بازی کرد و سپس به عنوان بازیگر مهمان در چند سریال تلویزیونی کمتر شناخته شده بازی کرد. در این مرحله ، مدیر برنامه های لئو پیشنهاد کرد که نام خود را به خیلی خارجی تغییر دهد و از نام دوستانه آمریکایی لنی ویلیامز استفاده کند که با مخالفت روبرو شد.

 لئو در کنار توبی مکوایر

لئوناردو اولین بار در سینما در سال 1991 با بازی در یکی از نقش های مکمل کمدی ترسناک Critter 3 ظاهر شد و بعداً در سریال AC در حال رشد دردها در نقش پسری بی خانمان به نام Luke rawer با بازی یک خانواده بازی کرد. Sever به تصویب رسید ، به موفقیت نسبی دست یافت.

اعتراف می کنم که در ابتدای کار بازیگری در فیلم ها و سریال های بی فایده بازی کردم ، اما در آن سن و سال شما برای جلب توجه باید کاری انجام دهید.

در مرحله بعدی او توسط رابرت دنیرو از بین 400 بازیگر برای حضور در فیلم این زندگی پسر انتخاب شد. در این فیلم ، لئو نقش یک نوجوان عصیانگر را بازی می کند که دائماً با ناپدری الکلی خود (دنیرو) بحث و جدال می کند. این پسر زندگی نه تنها به خاطر بازیگران قدرتمندش تحسین شد ، بلکه برای اولین بار توانایی های دی کاپریو را به عنوان یک جوان با استعداد نیز نشان داد. What’s Eating Gilbert Grape ، به کارگردانی Lasse Hallstr روم m ، فیلم بعدی لئوناردو بود ، که در آن او نقش یک نوجوان عقب مانده ذهنی به نام Arnie Gripp را دارد که با خانواده اش در یک شهر کوچک زندگی می کند.

قبل از شروع فیلمبرداری ، هالستروم نظر خیلی مثبتی نسبت به لئو نداشت ، اما پس از آزمایش او اعتراف کرد که باهوش ترین فردی است که برای آرنی درخواست کرده است. عملکرد کنترل شده و معتبر دی کاپریو علاوه بر جلب نظر منتقدان ، در 19 سالگی نامزدی اسکار را نیز برای وی به ارمغان آورد ، گرچه خود فیلم در زمان اکران با استقبال خوبی روبرو نشد ، اما در سال های بعد با ظهور دی کاپریو و جانی دپ به عنوان بازیگر نقش اول فیلم ، طرفداران زیادی پیدا کرد و به یکی از فیلمهای فرقه دهه نود تبدیل شد. منتقد نیویورک تایمز ، جانت مسلین درباره آنچه گیلبرت گریپ از لئو نوشت: “قابل تحسین ترین چیز در مورد فیلم دی کاپریو است.

” شخصی که حرکات عصبی و تیک های آرنی را چنان واقعی و شگفت انگیز می کند که در نگاه اول تحمل تلخی دشوار به نظر می رسد. وی در طول بازی آگاهانه خود ، از ابتدا تا انتهای فیلم ، احساس ناامیدی و درماندگی شخصیت را حفظ می کند.

قبل از بازی در فیلم ، آنچه گیلبرت گریپ را آزار می داد ، من فقط به بازی در یک فیلم فکر کردم و مهم نبود فیلم چگونه است. همزمان با گیلبرت گریپ ، بازی در فیلم دیزنی Hocus Pocos به من پیشنهاد شد. در آن زمان ، آنچه برای من مهم بود دستیابی به شهرت و پول بیشتر بود ، بنابراین حتی از همان ابتدا می دانستم که Hocus Pocos فیلم خوبی نیست ، اما قبول کردم که در آن بازی کنم. همزمان ، مدام صدایی می شنیدم که به من می گفت در این فیلم بازی نکنم. سرانجام پس از مشاجره با خودم ، تصمیم گرفتم برای نقش آرنی گریپ تست بگیرم و در صورت عدم پذیرش به پروژه برگردم. من برای رسیدن به این نقش بسیار تلاش کردم و تمام وقت و انرژی خود را صرف دستیابی به هدف کردم تا سرانجام آن را پیدا کردم.

سال شلوغ کاری دی کاپریو 1995

دی کاپریو در سال 1995 با بازی در سه فیلم سینمایی شلوغ ترین سال زندگی حرفه ای خود را داشت. او ابتدا در فیلم های سریع و مرده به کارگردانی سام رمی در کنار جین رمک ، جین هکمن ، شارون استون و راسل کرو بازی کرد. در ابتدا سونی پیکچرز به عنوان تهیه کننده فیلم در انتخاب دی کاپریو برای نقش پسر شرور مردد بود. بنابراین شارون استون که اصرار داشت لئو در فیلم حضور پیدا کند ، موافقت کرد که برای جلب رضایت سونی پیکچرز ، همه Sony Xpics را از جیب خودش پرداخت کند. ناگفته نماند که راسل کرو نیز شارون استون را به پروژه آورد زیرا کرو تا آن زمان در هیچ فیلم آمریکایی بازی نکرده بود. سرانجام The Quick and the Dead در گیشه شکست خورد و اغلب انتقادات منفی از منتقدین دریافت کرد.

 فیلم بعدی دی کاپریو ، گرفتگی کامل (Total Eclipse) به کارگردانی اگنیسکا هولاند بود که در آن جایگزین رودخانه ققنوس فقید شد. در این فیلم ، لئو نقش آرتور رمبو ، شاعر فرانسوی قرن نوزدهم را بازی می کند که پس از فرار از نوجوانی از خانه ، به سراغ شاعر فرانسوی دیگر ، پل ورلان می رود و رابطه پیچیده ای با او آغاز می کند.

هر بار که نقش پسر جوانی به من پیشنهاد می شد ، یاد رودخانه ققنوس می افتادم. نبود او درد بزرگی برای سینما است. ریور قهرمان دوران کودکی من بود و من همیشه دوست داشتم از نزدیک با او ملاقات کنم. در شب هالووین سال 1993 ، او را در شرایطی دیدم که رنگ پریده بود و روحیه خوبی نداشت. همین که می خواستم به خودم بیایم و سلام کنم ، ناگهان از دید من ناپدید شد. وی آن شب به باشگاه Ripper جانی دپ رفت و در آنجا درگذشت.

 در ادامه روزهای شلوغ خود ، لئو در The asketball Diaries در نقش جیم کارول ، شاعر ، نویسنده و موسیقی دان راک پانک ظاهر شد. این فیلم براساس دفترچه خاطرات کارول به همین نام در سال 1978 منتشر شده است و به نوجوانی این هنرمند ، عضویت در تیم بسکتبال دبیرستان و تمایل وی به استفاده از مواد مخدر در سن 13 سالگی می پردازد. جالب اینجاست که کارول خودش در یک فیلم سرگردان بازی می کند معتاد در صحنه ای از فیلم ، خاطره ای را برای دی کاپریو بازگو می کند.

در همان سال ، لئو به همراه دوست کودکی خود توبی مک کویر در فیلم Don’s Plum به کارگردانی RD De Rob بازی کرد. آلو دون فیلمی سیاه و سفید بود که در آن بیشتر صحنه ها بداهه ساخته شده و در فضایی دوستانه فیلمبرداری می شد ، اما به دلیل شکایت دی کاپریو و مک کواری فیلم هرگز اکران نشد. دی کاپریو و مک کواری ادعا کردند که در ابتدا قرار نبود این فیلم به عنوان یک فیلم سینمایی ساخته شود اما پس از ستاره شدن بازیگران ، تهیه کنندگان تصمیم به نمایش آن گرفتند. این فیلم سرانجام در جشنواره فیلم برلین در سال 2001 به نمایش درآمد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت و در سالهای بعد برای عموم منتشر شد.

دی کاپریو در کنار جیم کارول

رومئو + ژولیت ، به کارگردانی باز لورمن ، بازسازی مدرنی از تراژدی عاشقانه ویلیام شکسپیر بود که در آن دی کاپریو و کلر دینز نقش های رومئو و ژولیت را بازی کردند. در روزهای ابتدایی فیلمبرداری ، دی کاپریو و دین خیلی رابطه آشتی جویانه ای نداشتند زیرا دین ها دی کاپریو را به نابالغ بودن متهم می کردند و دی کاپریو معتقد بود که دین بسیار خویشتندار است. این فیلم پس از اکران جهانی ، سرانجام با فروش 147 میلیون دلار علاوه بر شکستن رکورد پرفروش ترین فیلم سینمایی دی کاپریو ، تاکنون به پرفروش ترین فیلم شکسپیر تاریخ سینما تبدیل شد.

در زندگی شخصی خودم کوچکترین شباهتی به رومئو ندارم.

 سپس لئو در اتاق ماروین در کنار افرادی مانند رابرت دنیرو ، دایان کیتون و مریل استریپ بازی کرد. وی در این نمایش نقش یک شورشی جوان را بازی می کند که به دلیل آتش زدن خانه مادرش در بیمارستان روانپزشکی به سر می برد ، اما سپس بیمارستان را ترک می کند و به خانواده مادرش می رود ، که هیچ خاطره ای از او ندارد.

متنفرم از اینکه به شما گفته شود هرچه پیرتر می شوید باید مانند یک بزرگسال فکر کنید. صادقانه بگویم ، دوست دارم به هجدهمین سالگرد تولدم برگردم. تصور غلط آن زمان این بود که همه می گفتند من نماینده گروهی از کودکان وحشی و پرشور در سینما هستم. در حالی که اصلاً اینطور نبود و من فقط زندگی ام را می گذراندم. تصور غلط دیگر این بود که همه فکر می کردند من فقط می توانم نقش های کوچکتر از سن خودم را بازی کنم در حالی که می توانم نقش های بزرگتر از سنم را هم بازی کنم.

هنگامی که کمپانی 20th Century در حال انتخاب بازی Titanic بود ، کریستین بل در ابتدا برای بازی در نقش جک داوسون تست داد ، اما چون جیمز کامرون به دنبال یک بازیگر آمریکایی بود ، بیل از لیست حذف شد. سپس استودیوی متیو مک کان را برای این نقش استخدام کرد ، اما نظر کامرون در مورد رودخانه ققنوس بود.

بعداً ، با مرگ ققنوس ، کامرون به دی کاپریو علاقه مند شد. دی کاپریو در ابتدا پیشنهاد بازی در این فیلم را رد کرد ، اما پس از فشار زیاد کامرون ، سرانجام متقاعد شد که پروژه را هدایت کند. در همین حال ، استودیو پیشنهادی به جانی دپ ارائه داد که رد شد. البته بعداً خود دپ از رد این نقش حسابی پشیمان شد. سرانجام ، تایتانیک پس از نمایش در سینماها به سرعت قلب علاقه مندان به کارهای عاشقانه را تسخیر کرد و علاوه بر ثبت رکورد جدید در فروش فیلم ها ، 11 اسکار از جمله جایزه بهترین فیلم را نیز در بین آثار کسب کرد. بیشترین اسکار را برد.

کامرون از نسلی از کارگردانان مانند جان فورد است. او دقیقاً می داند از فیلمش چه می خواهد.

لئوناردو سمبل جوانان عاشق پیشه

بعد از این موفقیت ، دی کاپریو نیز به شهرت جهانی رسید و به سمبلی از جوانان عاشق این حرفه تبدیل شد تا جایی که نوجوانان و جوانانی که او را می پرستیدند او را لئومانیا می دانستند. در آن زمان ، لئو به اشکال مختلف روی جلد مجلات نوجوان تصویر می شد و از شش کتاب پرفروش سال ، سه کتاب مربوط به زندگی او بود. در همین حال ، تعداد زیادی از طرفداران دی کاپریو در اعتراض به عدم نامزدی وی با آکادمی علوم و هنرهای سینمایی (اسکار) تماس گرفتند. اگرچه تایتانیک محبوبیت کیت وینسلت و دی کاپریو را افزایش داد ، اما خود این دو بازیگر هرگز از کیفیت نقش هایشان در نمایش راضی نبوده اند. کیت لهجه آمریکایی او را در فیلم افتضاح می خواند و لئوناردو شخصیت او را به عنوان یک پانک جوان توصیف می کند.

به محض توجه بیشتر مردم به شما و رسیدن به شهرت و محبوبیت خاصی ، به قدرتی دست خواهید یافت که قبلاً در زندگی خود تجربه نکرده اید. این باعث می شود با مردم مغرور یا بی ادب باشید. این یک احساس اشتباه است. فکر کردن که شما بسیار توانایی دارید یا اینکه مسیر تاریخ را به تنهایی تغییر داده اید.

لئو بلافاصله پس از موفقیت تایتانیک ، در حالی که 24 سال بیشتر نداشت ، بنیاد لئوناردو دی کاپریو برای آگاهی از محیط زیست را تأسیس کرد. یک سازمان غیرانتفاعی که تمام زمینه های مربوط به مسائل زیست محیطی را پوشش می دهد ، اما تمرکز اصلی آن روی گرم شدن کره زمین است. وی در ادامه موسساتی را در بیش از 40 کشور در سراسر جهان تأسیس کرد که مأموریت آنها حفظ تنوع زیستی زمین و پشتیبانی از انرژی های تجدیدپذیر است. اقدامات وی چنان مورد توجه گروه های زیست محیطی قرار گرفت که جایزه ویژه مارتین لوتین را به وی اهدا کردند.

دی کاپریو پس از بازی در مدت کوتاهی در فیلم مشهور وودی آلن ، در دو نقش متفاوت در فیلم “مردی با ماسک آهنین” بر اساس داستانی از الکساندر دوما ، نویسنده مشهور فرانسوی ظاهر شد. یکی نقش لوئی چهاردهم که پادشاهی شیطانی و خودخواه بود و دیگری برادر دوقلوی وی فیلیپ که مردی خوش اخلاق و صادق بود. اگرچه فیلم از جذابیت داستانی خاصی برخوردار نبود و با استقبال منفی منتقدان روبرو شد اما با تکیه بر محبوبیت لئو ، در زمان اکران به فروش قابل توجهی دست یافت. طبق آماری که مترو گلدوین میر منتشر كرده است ، در بین تماشاگران فیلم The Man in the Mask Iron ، 46٪ زیر 25 سال و 55٪ زن هستند. سرانجام ، لئو برای هر دو نقش کاندیدای تمشک طلایی برای بدترین بازیگر زن (خودش و خودش) شد.

جالب اینجاست که این اتفاق در فیلم بعدی او نیز تکرار شد. دی کاپریو در دنی ساحل در نقش دنی بویل بازی می کند ، یک جهانگردان آمریکایی که در طول ماجراهای خود از یک جزیره در تایلند سفر می کند. این فیلم با وجود نقدهای منفی منتقدان نیز فروش خوبی داشت ، اما لئو برای بازی انتقادی خود بار دیگر نامزد دریافت تمشک طلایی برای بدترین بازیگر شد. در این مرحله به نظر می رسید که لئوناردو جوان قادر به فرار از سایه سنگین تایتانیک نیست. گویی از آن بازیگر با استعداد و عصیانگر دهه نود چیزی باقی نمانده بود و او ردپای ستاره هایی را می پیمود که پس از موفقیت بزرگ ، راه ناپدید شدن را در پیش گرفتند.

اما سرنوشت دی کاپریو متفاوت بود. او پس از چند تجربه بد پس از تایتانیک ، مدتی با اقدامی عاقلانه از سینما دور شد و پس از بهبودی موثر و البته فضای خواب رسانه ای اطراف خود ، با قدرت مضاعف به سینما بازگشت و این آغاز دوره جدید بود. بازی لئو آغاز شد.

هر موفقیت بزرگ می تواند یک دام برای سقوط بزرگتر باشد

 دی کاپریو در سال 2002 در فیلم بیوگرافی Catch Me If You Can به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در نقش فرانک ابگنیل ، جعل کننده و کلاهبردار چک بازی کرد که بین 16 تا 19 سال سن با چک های جعلی خود به قیمت 4 دلار موفق شد. از بانک های سراسر جهان او حتی خود را به عنوان خلبان و وکیل معرفی کرد و به دلیل عضویت در خطوط هوایی آمریكا ، تمام پروازها و اقامت در هتل به صورت رایگان در دسترس بود. Abginil در حال حاضر رئیس Abingenel & Co. ، متخصص جعل و تقلب و یک مشاور امنیتی آمریکایی است. فیلم فقط در 52 روز در 147 مکان مختلف فیلمبرداری شده است ، به همین دلیل لئو آن را یک ماجراجویی تمام عیار توصیف می کند.

مردم اغلب از من درباره تفاوت اسپیلبرگ و اسکورسیزی می پرسند. من تفاوت را نمی دانم ، اما اسپیلبرگ تنها فیلمساز است كه به اندازه اسكورسیزی سینما را می فهمد.

 فیلم بعدی دی کاپریو فیلم Gangs of New York مارتین اسکورسیزی بود ، با بازی آمستردام والن ، رهبر یک گروه ایرلندی مستقر در نیویورک که به دنبال انتقام قتل پدرش توسط بیل باچر قصاب آمریکایی است. است. اسكورسزی ابتدا می خواست كه داروهای Gangs of New York را به شخص دیگری واگذار كند ، اما بعداً ، با پیشنهاد رابرت دنیرو به اسكورسیزی كه از دی كاپریو در فیلم استفاده شود ، میراماكس قبول كرد كه در این پروژه سرمایه گذاری كند.

. با این وجود ، در طول تولید فیلم ، بین تولیدکنندگان اثر و اسکورسیزی اختلافاتی وجود داشت و هرچه مراحل فیلمبرداری 8 ماه به طول انجامید ، هزینه کار نیز به میزان قابل توجهی افزایش یافت ، تا جایی که اسکورسیزی و دی کاپریو برای کنترل بودجه بخشی از بخشش را بخشیدند. حقوق آنها سرانجام پس از اجرای وی ، گروه های باند نیویورک نامزد 10 جایزه اسکار شدند ، اما برنده هیچ یک از آنها نشد. همچنین عملکرد دی کاپریو تحت الشعاع بازی درخشان دانیل دی لوئیس به عنوان قصابی در بین مردم و منتقدان قرار گرفت.

اسکورسیزی کمال گراست. شخصی که نسبت به جزئیات بسیار حساس است. احتمالاً عاملی است که نشان می دهد چرا آنها بسیار ضعیف عمل می کنند – و چرا آنها بسیار ضعیف عمل می کنند.

فیلم هوانورد دی کاپریو

هوانورد فیلم بعدی لئوناردو با بازی هوارد هیوز ، تهیه کننده مشهور فیلم ، مهندس هواپیما و ثروتمندترین مرد زمان خود بود. در ابتدا قرار بود مایکل مان فیلم را کارگردانی کند ، اما بعداً تصمیم گرفت فقط به عنوان تهیه کننده این پروژه کار کند و این دی کاپریو بود که فیلمنامه را پیش مارتین اسکورسیزی برد ، دومین همکاری او با یکی از افسانه ای ترین ها. فیلمسازان معاصر سینما را تشکیل می دهند.

لئو برای بازی در این فیلم با ستاره کلاسیک سینما جین راسل ملاقات کرد و از او خواست که تمام خاطرات خود از هاوارد هیوز را بازگو کند. راسل هیوز را مردی آرام اما در عین حال آماده توصیف کرد که در پایان همیشه راه خودش را می رفت. لئو بعداً فهمید که هیوز بسیار وسواسی است و مرتباً جملات خود را تکرار می کرد. برای آشنایی با روحیه این افراد ، او وقت خود را با یک بیمار مبتلا به OCD گذراند. سرانجام دی کاپریو برای بازی در فیلم هوانورد نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد درام شد. او همچنین در فیلم بعدی خود ، الماس خون بازی کرد. وی به کارگردانی ادوارد زویک برای بازی در نقش یک مزدور در جستجوی یک الماس گرانبها در موزامبیک بار دیگر نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

مردم موزامبیک در شرایط دشواری زندگی می کنند. کسانی که با فقر و بیماری هایی مانند ایدز دست و پنجه نرم می کنند و حتی به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند. اما در این بین آنچه توجه من را به خود جلب کرد سازگاری زیاد آنها با محیط است. افرادی که با وجود همه مشکلاتشان هنوز خوشحال هستند و هر شب در خیابان ها می رقصند.

در همان سال ، در فیلم The Departed به کارگردانی مارتین اسکورسیزی ، لئو در کنار ستاره های بزرگی چون جک نیکلسون ، مارک والبرگ و مت دیمون به عنوان یک افسر پلیس که به یک باند ایرلندی نفوذ می کند ، بازی کرد. پس از نمایش فیلم ، منتقدان از عملکرد دی کاپریو به عنوان شخصیتی که تمام مدت در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برد و مدام با ترس درونی و اختلالات روانی خود دست و پنجه نرم می کنند ، ستایش کردند. خود دی کاپریو صحنه های مشترک خود با جک نیکلسون را یکی از به یادماندنی ترین لحظات زندگی خود توصیف می کند.

وی پس از فیلمبرداری یکی از صحنه هایی که با جک نیکلسون به اشتراک گذاشتم ، به مارتی گفت که احساس می کند شخصیت وی برای من تهدیدآمیز نیست ، که طبق فیلمنامه باید از او می ترسیدم. روز بعد سازندگان فیلم به من گفتند که مراقب جک باشم. زیرا او اسلحه و کپسول آتش با خود آورده است.

سرانجام The Departed به دومین فیلم برنده دی کاپریو تبدیل شد که برنده اسکار بهترین فیلم شد.

لئوناردو بازی در فیلم یک مشت دروغ

دی کاپریو پس از بازی در فیلم “بدن دروغ” ساخته ریدلی اسکات که در حول تروریسم در خاورمیانه می چرخید ، در فیلم جاده انقلابی سام مندس در سال 2008 بازی کرد. دهه دوباره با کیت وینسلت بازی کرد. البته برخلاف تایتانیک ، دی کاپریو و وینسلت عاشق نیستند بلکه زوجی هستند که بعد از سالها زندگی مشترک روابطشان سرد شده و اختلافات اساسی و البته شیطنت شخصیت دی کاپریو آنها را از هم جدا کرده است. .

وقتی قرار بود لئو و کیت در یک فیلم بازی کنند ، هر دو بازیگر با ساخت یک فیلم عاشقانه مخالف بودند. کیت پس از خواندن فیلمنامه جاده انقلابی ، بر اساس کتابی به همین نام از ریچارد یتس ، به لئو و همسرش سام مندس پیشنهاد ساخت فیلم را داد و بلافاصله پس از تأیید ، تولید آن آغاز شد. . دی کاپریو و وینسلت برای به دست آوردن فضای زندگی حومه کنتیکت در دهه 1950 ، ساعت ها به تماشای فیلم ها و مستندهای مختلف پرداختند و تحقیقات گسترده ای را در مورد نقشه های خود انجام دادند.

 دی کاپریو در سال 2010 با حضور در دو فیلم Shutter Island و Inception کار موفقیت آمیز سینمایی خود را ادامه داد. وی در جزیره شاتر نقش یک مارشال ایالتی به نام تد دانیلز را بازی می کند که برای معاینه یک بیمارستان روانپزشکی وارد جزیره شاتر می شود ، اما بعد از دیدن یک سری اتفاقات عجیب بهم پیوسته خود را در میانه یک ماجراجویی پیچیده می یابد. البته ترسناک به نظر می رسد. این فیلم تنها همکاری دی کاپریو و اسکورسیزی بود که نامزد دریافت جایزه اسکار نشد. بسیاری دلیل این امر را انتقال فیلم از فصل جوایز 2009 به فوریه 2010 می دانند. چیزی که به نوعی باعث فراموش شدن این اثر شد.

اگر از من سال شود که دوست دارم دوباره با کدام یک از فیلمسازان کار کنم ، قطعاً اسکورسیزی را انتخاب می کنم. او چنان حساس است که می تواند چندین روز روی صندلی خود بنشیند و فقط یک صحنه را فیلمبرداری کند. من به مارتی اطمینان کامل دارم و این اعتماد کار من را به عنوان بازیگر بسیار راحت می کند.

 دی کاپریو سپس در فیلم Inception به کارگردانی کریستوفر نولان نقش شخصیتی به نام دومنیک کاب را بازی می کند که با ورود به رویاهای افراد مختلف اطلاعات و اسرار را می دزدد. وی تحت تعقیب پلیس آمریكا قرار دارد و در ازای پاك كردن سوابق بد خود ، برای کاشت ایده در ذهن یک میلیونر جوان اعزام می شود. نولان سالهاست که با دی کاپریو کار می کند و قبلاً چندین بار با او ملاقات کرده است تا درباره پروژه های دیگر بحث کند.

هنگامی که دی کاپریو برای اولین بار فیلمنامه Inception را خواند ، بلافاصله مجذوب مفهوم آن و استفاده جالب از مسئله رویاهای شفاف شد. او و نولان زمان زیادی را صرف بحث در مورد نقاط قوت و ضعف فیلمنامه کردند و در این بین ، نولان چندین بار آن را بازنویسی کرد.

از آنجا که فیلم های نولان ، به غیر از سه گانه بتمن ، با توجه به بودجه خود فروش بالایی نداشته اند ، دی کاپریو برای اینکه وضعیت مالی پروژه را به خطر نیندازد ، به جای دریافت قراردادی نزدیک به 20 میلیون دلار ، توافق کرد که سود کسب کند. ضرر مالی فیلم باید تقسیم شود تا بخشی از فروش جهانی فیلم علاوه بر فروش دی وی دی های آن و البته حق پخش آن از تلویزیون ، متعلق به آن باشد. بر اساس این قرارداد ، دی کاپریو پس از نمایش Inception 59 میلیون دلار خیره کننده به جیب زد و رکورد جدیدی را برای مبلغ پرداختی به یک بازیگر سینما ثبت کرد.

در همان سال ، لئو قرار بود در فیلمی درباره وایکینگ ها به کارگردانی مل گیبسون بازی کند که بعداً به دلیل برخی دعاوی حقوقی گیبسون از جمله اتهامات مربوط به خشونت خانگی لغو شد. وی سپس یک میلیون دلار صرف کمک های امدادی پس از زلزله هائیتی کرد و یک میلیون دلار دیگر به انجمن حیات وحش اهدا کرد.

لئو در فیلم جی. ج ادگار به کارگردانی کلینت ایستوود ، نقش جان ادگار هوور ، اولین مدیر دفتر تحقیقات فدرال آمریکا (FI) را بازی می کند. اگرچه ج. بعد از نمایش ، جی ادگار با واکنش منفی منتقدانی که این بازی را به دلیل عدم انسجام محکوم می کردند روبرو شد ، اما در این میان بیشتر بازی دی کاپریو را تحسین کردند.

لئو در فیلم بعدی خود ، به کارگردانی Django Unchained Western Spaghetti به کارگردانی Quantin Tarantino ، نقش یک شرور می سی سی پی به نام کالوین کندی را بازی می کند که تعداد زیادی برده در مزرعه شخصی خود به نام Candland صاحب است. لئوناردو که پیش از این با پیشنهاد تارانتینو برای بازی در نقش سرهنگ هانس لاندا در فیلم بدرفتاری های نامطلوب روبرو شده بود ، در ابتدا تمایلی به پذیرش کالوین نداشت.

او که پیش از این سابقه بازی در نقش منفی غیر از بازی در فیلم “مردی در ماسک آهنین” را نداشت ، می ترسید که طرفدارانش را برای بازی در این نقش قبول نکنند. در همان زمان ، تارانتینو او را متقاعد کرد که این نقش نه تنها برای آینده شغلی او خطرناک نیست ، بلکه می تواند چهره جدیدی را برای طرفدارانش ترسیم کند.

من از هر لحاظ که فکرش را بکنید از کالوین کندی متنفرم. با آن خودشیفتگی و افراط گرایی ، او یکی از ترسناک ترین شخصیت هایی است که من تا به حال دیده ام.

دی کاپریو می گوید برای بازی در نقش کالوین کندی از داک هالیدی (آرامگاه) و درکسل جاسوسی (گری اولدمن) در فیلم عاشقانه واقعی الهام گرفته است. لئو هنگام فیلمبرداری از صحنه معروف شام در فیلم ، به طور اتفاقی دست خود را از طریق لیوان قطع می کند و هنگامی که میز را مشت می کند خونریزی شروع می کند. در همین زمان ، او بدون ایجاد برش همچنان به خلق نقش خود ادامه می دهد ، که بسیار بر تارانتینو تأثیر می گذارد. بعد از صحنه ، دی کاپریو به تارانتینو پیشنهاد کرد که در صحنه بعدی ، او دست خونین خود را به صورت کری واشنگتن بمالد و پس از توافق تارانتینو و واشنگتن ، بلافاصله صحنه فیلمبرداری شد. سرانجام ، لئو برای نهمین نقش خود نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب شد.

دی کاپریو حضور در فیلم گتسبی بزرگ

 دی کاپریو سپس در فیلم گتسبی بزرگ بر اساس رمان پرفروش اسکار فیتزجرالد بازی کرد و علاوه بر پیوستن به باز لورمان ، با دوست کودکی اش توبی مک کویر پیوست. در این فیلم ، لئو نقش یک مرد ثروتمند به نام جی گتسبی را بازی می کند که سال هاست عاشق زنی به نام دیزی است و آرزو دارد در یکی از مهمانی های بزرگی که برگزار می کند دوباره با او ملاقات کند.

من از ابتدا عاشق گتسبی شدم. او شخصیتی نمادین است که به نوعی به همه چیز رسیده است. گتسبی می تواند هم یک عاشق خسته باشد ، هم یک انسان وسواسی ثروتمند و هم یک گانگستر خطرناک.

 گرچه منتقدان گتسبی بزرگ را تأیید نکردند ، اما آنها عملکرد لئو را تحسین کردند. از نظر آنها شخصیتی که دی کاپریو از گتسبی به تصویر می کشد به اندازه آلن لاد در نسخه 1949 در میان نسخه های قبلی فیلم قدرتمند است و به اندازه رابرت ردفورد شخصیت گتسبی در نسخه 1974 مودب و باوقار است. علاوه بر این ، گتسبی دی کاپریو با نمایش انسانی هر دو آسیب پذیرتر و ملموس تر است.

گرگ وال استریت (گرگ وال استریت) پنجمین همکاری دی کاپریو و مارتین اسکورسیزی داستان دلال بورسی به نام جوردن بلفورد است که با تکیه بر تلاش و زیرکی خود به یکی از غول های وال استریت تبدیل شد اما در پایان متهم شد پولشویی و ارائه اوراق بهادار تقلبی توقیف می شود. برای بازی در این نقش ، دی کاپریو دائماً از توصیه های بلفورد واقعی استفاده می کند و به دنبال واکنش های خود در مورد مسائل مختلف ، به ویژه پس از مصرف مواد مخدر و روانگردان ها است.

لئو دوست داشت تصویر بلفورد تا حد ممکن صادقانه باشد. در همین حال ، خود بلفورد در صحنه آخر فیلم ظاهر می شود و از دی کاپریو دعوت می کند تا با عبارات جالب یک سخنرانی انگیزشی ارائه دهد. برای به تصویر کشیدن بلفورد ، لئو بیش از هر چیز از مالکوم مک داول در Caligula الهام گرفته است. وی سرانجام برای بازی در این فیلم که نامزد دریافت جایزه اسکار شد ، جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر کمدی / موزیکال را از آن خود کرد.

در همان زمان ، لئو با برگزاری یک حراج هنری و صرف هزینه های آن برای محیط زیست ، نزدیک به 40 میلیون دلار سرمایه جمع کرد. حراج همچنان به عنوان مهمترین رویداد خیریه زیست محیطی در جهان در نظر گرفته می شود. وی همچنین در سپتامبر 2014 به عنوان نماینده صلح و تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد منصوب شد. البته در این بین عده ای از وی انتقاد کرده و وی را به ریاکاری متهم کردند. آنها ادعا كردند كه دی كاپریو كه دائماً هوای تازه تنفس می كند و از محیط زیست محافظت می كند ، خود را از كشتی های دریایی پرمصرف تغذیه می كند و از جت های شخصی خود برای انتقال آنها استفاده می كند كه برای محیط زیست بسیار مضر است.

من در زندگی خود هرگز مقدار زیادی مصرف نکرده ام. من با هواپیماهای شخصی پرواز نمی کنم ، محافظ ندارم و خریدهای دیوانه واری انجام نمی دهم. بیشتر سعی می کنم پولم را برای خرید خانه در مکان های مختلف خرج کنم. یا ساعت های گران قیمت یا پوسترهای اصلی فیلم بخرید. من عاشق پوسترهای فیلم کلاسیک هستم.

دی کاپریو پس از وقفه ای کوتاه و تمرکز بر فعالیت های زیست محیطی خود ، در سال 2015 با بازی The Revenant به کارگردانی Alejandro Gonzalez Inarritu به سینماها بازگشت. وی در این فیلم نقش یک شکارچی پوست ایرلندی-اسکاتلندی به نام هیو گلس را بازی می کند که پس از برخورد با خرس گریزلی در خرس گریزلی میسوری به شدت زخمی می شود و همراهانش وی را با زنده به گور سپردن آزاد می کنند. از آنجا که ایناریتو می خواست فیلم را به جای استفاده از جلوه های رایانه ای ، در مکان های واقعی و با آب و هوای سخت و البته نور طبیعی فیلمبرداری کند ، این روند 9 ماه طول کشید و سازندگان فیلم مجبور به گرم شدن شدند.

یافتن برف چندین بار فیلمبرداری را متوقف کرد و حتی در میانه راه ، آنها مکان فیلم را از کانادا به جنوب آرژانتین تغییر دادند. در همین حال ، دی کاپریو برای بازی در نقش خود سختی های زیادی را متحمل شد. او دو زبان بومی Paoni و Aricara را آموخت و تحقیقات زیادی در مورد طب باستان انجام داد. در برخی صحنه های فیلم ، او مجبور شد تنش را به سمت آب یخی رودخانه سوق دهد و با وجود گیاهخوار بودن گوشت خام بخورد. سرانجام ، لئو برای این نقش ماندگار برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد. وی پس از دریافت جایزه ، بیشتر صحبت های خود را به مسائل زیست محیطی اختصاص داد.

تغییرات آب و هوایی واقعی است و در حال حاضر اتفاق می افتد. این مهمترین خطری است که ما را تهدید می کند و اکنون وقت آن است که با هم کار کنیم و از کوچک شمردن این موضوع دست برداریم. ما باید از افرادی حمایت کنیم که به جای صحبت کردن در مورد تبلیغات گسترده آلاینده ها و شرکت های صنعتی ، طرفدار کل بشریت ، بومیان و میلیاردها نفر از افراد در بین طبقات محروم جامعه هستند و بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند. این فاجعه آنها می گیرند کسانی که از طرف فرزندان فرزندان ما و از طرف مردمی صحبت می کنند که با سیاست های حریصانه صدای آنها خاموش شده است.

 سپس لئو 15.6 میلیون دلار از درآمد بنیاد خود را برای کمک به حفاظت از حیات وحش و حقوق بومی و البته مبارزه با تغییرات آب و هوا اهدا کرد.

کمک دی کاپریو به حیات وحش

نکات جالب:

لئو یک لیبرال دموکرات سرسخت است.

محبوب ترین کارگردان وی مارتین اسکورسیزی ، مریل استریپ و کیت وینسلت محبوب ترین بازیگران زن وی هستند و رابرت دنیرو و جک نیکلسون محبوب ترین بازیگران مرد وی هستند.

طرفداران پروپا قرص های انیمه هستند.

لئو بازی در فیلم What’s Eating Gilbert Grape را خنده دارترین روزهای زندگی خود و حضور در فیلم The Revenant را سخت ترین قسمت زندگی خود می داند.

کیت وینسلت ، وینسنت گالو ، تام هاردی و ماریون کوتیار از نزدیکترین دوستان وی هستند.

10 فیلم مورد علاقه وی دزد دوچرخه ، راننده تاکسی ، لارنس عربستان ، هشت و نیم ، مرد سوم ، یوجیمبو ، سان است. بلوار غروب آفتاب ، سال 2001 ادیسه فضایی ، درخشش و شرق عدن. او از کودکی عاشق Willy Wonka & Willy Wonka & the Chocolate Factory ، Watership Down و edknobs و roomsticks بود.

وی از رابرت دنیرو در نقش راننده تاکسی ، جنا رولاندز در نقش زنی تحت تأثیر و جیمز دین در شرق عدن به عنوان نقش های مورد علاقه خود نام برد.

او به کیت وینسلت یک انگشتر طلا که چیزی روی آن حک شده بود ، داد. البته به جز این دو نفر ، هیچ کس از موضوع مقاله اطلاع ندارد.

دی کاپریو یک خانه در لس آنجلس و یک آپارتمان در باتری پارک سیتی ، نیویورک دارد. وی همچنین یک جزیره 104 هکتاری در آمریکای مرکزی خریداری کرد.

وزیر فرهنگ فرانسه هنگام اعطای مدال فرهنگی به دی کاپریو ، عناوینی چون شاهزاده کوچک هالیوود ، پسر بد از لس آنجلس ، قهرمان رمانتیک مدرن و پیتر پن ، سینمای آمریکا را به وی خطاب کرد.

او در مراسم افتتاحیه جام جهانی فیفا 2014 با روسری به رنگ پرچم برزیل ظاهر شد.

در طول استراحت او بودن در کنار دریا را به هر چیزی ترجیح می دهد.

سبز تیره رنگ مورد علاقه وی است. به قول خودش ، رنگ طبیعت ، پول و خزه.

او علاقه زیادی به فرهنگ و سینمای روسیه دارد و در میان کارگردانان روسی فیلم های آندره تارکوفسکی و سرگئی پاراجانوف را بیش از دیگران دوست دارد.

برخی از مهمترین نقشهایی که دی کاپریو به دلایل مختلف رد کرد شامل پاتریک بیتمن در فیلم American Psycho ، پیتر پارکر در Spider-Man ، آناکین اسکای واکر در جنگ ستارگان و ماتئو در رویاپردازان است. Dreamers) ، جان دیلینگر در دشمنان عمومی ، سرهنگ هانس لاندا در Inglourous astds ، رابین در atman Forever ، آلن تورینگ در The Imitation Game ، رورک جونیور در Sin City (شهر گناه) و استیو جابز در Steve Jobs (استیو جابز).

نقل قول های دیگران راجع به دی کاپریو

برخی نقل قولها:

-مردم می خواهند دیوانه باشی. جوانی با شخصیتی زودرنج ، فردی غیرقابل کنترل. مردم دوست دارند به افراد ناراضی مثل خودشان نگاه کنند. آنها قهرمان نمی خواهند ، فقط می خواهند سقوط تو را ببینند.

-یکی از بهترین چیزهای بازیگری این است که می توانم خودم را جای شخصیت های دیگر بگذارم و بابت آن پول بگیرم. من واقعاً نمی دانم که هستم زیرا هر روز تغییر می کنم.

-شما می توانید هم ستاره سینما باشید و هم ستاره ای که سعی در نشان دادن ابعاد مختلف شرایط انسانی دارد.

-من فکر می کنم مردم برای خواندن شایعات بسیار تلاش می کنند زیرا از دیدن ستاره های خود در خارج از آرایش لذت می برند ، مانند خوردن همبرگر یا کار احمقانه.

-برخلاف نظر بسیاری از افراد ، من یک شخصیت بسیار سرکش هستم. من هرگز سعی نکرده ام مثل دیگران باشم و همیشه شخصیت مستقل خودم را داشته ام. من آدم احساسی نیستم ، بندرت عصبانی می شوم و گریه می کنم. در عوض ، خیلی زود تحریک می شوم.

-وقتی کسی به من نگاه می کند ، نمی دانم که واقعاً من را می شناسد یا اینکه چیز احمقانه ای در من می بیند.

-امروز قصد ازدواج ندارم اما شاید فردا بیدار شوم و تصمیم به ازدواج بگیرم.

-اگر روزی شنیدید که با شخصی درگیر شده ام ، نحوه لباس پوشیدنم را تغییر داده ام ، یا کمی موهایم را با ژل حالت می دهم ، باور نکنید تا وقتی که از زبان من شنیده اید.

-در دنیای بازیگری دوست دارم به اندازه رابرت دنیرو به الگوهایم نزدیک باشم. شیوه زندگی و مراقبت های ویژه وی باعث می شود که بتواند در هر نقش اصلی قرار گیرد.

-من معمولاً آدم خجالتی هستم. اما وقتی زمان دیوانه بازی فرا می رسد ، در آخر با یک گزارش خنده دار ، پرماجرا و مرموز روبرو می شوم.

-وقتی نقشی به من پیشنهاد می شود که در ابتدا نمی توانم تعریفش کنم و چیزهای مرموزی پیدا می کنم که هنوز کشف نشده اند ، به خودم می گویم این همان چیزی است که دنبالش می گشتم. من عاشق شخصیت های پیچیده هستم.

-در دنیای بازیگری عوامل زیادی وجود دارد که شما را از رسیدن به موفقیت باز می دارد و یکی از مهمترین آنها گوش نکردن به انتقاد و نظرات مخالف است. من از نقد دیگران با آغوش باز استقبال می کنم ، هم در هنر و هم در زندگی شخصی ام.

-مدتی که وارد دنیای سینما شده اید ، خواهید فهمید که شهرت چیزی بی معنی است.

-شگفت آور است که کارگردانی مانند مارتین اسکورسیزی در طول این سالها به ساخت فیلم های مهم و جنجالی ادامه داده است. نسل من با تماشای فیلم های او بزرگ شدند.

-ایناریتو هیچ چیز دلخواهی باقی نمی گذارد. او اعتدال را نمی فهمد. او هرگز کلمه “سازش” را نشنیده است و نمی داند چگونه “نه” بگوید. همه اینها آن را منحصر به فرد می کند. چندین کارگردان مانند ایناریتو وجود دارند که به دنبال این همه آزمون و خطا هستند.

-در طول دوران بازیگری این امتیاز را داشته ام که با بسیاری از کارگردانان بزرگ همکاری داشته باشم. شاید این عامل نفرین باشد که هرگز اجازه نمی دهد به کارگردانی فیلم فکر کنم. فاکتورهای زیادی وجود دارد که باعث می شود هر شغلی از چاه خارج شود و من واقعاً نمی دانم کارگردان ها چگونه این کار را انجام می دهند.

فعالیت های هنری لئوناردو دی کاپریو

فهرست فعالیت‌های هنری لئوناردو دی‌کاپریو:

سمتزمینهکارگرداننامسال
بازیگرسریالRomper Room and Friends۱۹۷۹
بازیگرسریالرابرت کارامیکوThe New Lassie۱۹۸۹
بازیگرسریالشارون میلرThe Outsiders۱۹۹۰
بازیگرسریالآلن آرکوشParenthood۱۹۹۰
بازیگرسریالریک بنویتزSanta Barbara۱۹۹۰
بازیگرسریالجان وایتسلRoseanne۱۹۹۱
بازیگرفیلم سینماییکریستین پیترسونCritters 3۱۹۹۱
بازیگرفیلم سینماییکت شیPoison Ivy۱۹۹۲
بازیگرسریالجان تریسیGrowing Pains۱۹۹۲
بازیگرفیلم سینماییمایکل کیتون-جونزThis Boy’s Life۱۹۹۳
بازیگرفیلم سینماییلاسه هالسترومWhat’s Eating Gilbert Grape۱۹۹۳
بازیگرفیلم کوتاهآنت هیوود کارترThe Foot Shooting Party۱۹۹۴
بازیگرفیلم سینماییانیس وارداOne Hundred and One Nights۱۹۹۵
بازیگرفیلم سینماییسم ریمیThe quike and the dead
بازیگرفیلم سینماییاسکات کالورتThe Basketball Diaries۱۹۹۵
بازیگرفیلم سینماییآگنیشکا هولاندTotal Eclipse۱۹۹۵
بازیگرفیلم سینماییباز لورمانRomeo+juliet۱۹۹۶
بازیگرفیلم سینماییجری زکسMarvin’s Room۱۹۹۶
بازیگرفیلم سینماییجیمز کامرونTitanic۱۹۹۷
بازیگرفیلم سینماییرندل والاسThe Man in the Iron Mask۱۹۹۸
بازیگرفیلم سینماییوودی آلنCelebrity۱۹۹۸
بازیگرفیلم سینماییدنی بویلThe Beach۲۰۰۰
بازیگرفیلم سینماییآر. دی رابDon’s Plum۲۰۰۱
بازیگرفیلم سینماییمارتین اسکورسیزیGangs of New York۲۰۰۲
بازیگرفیلم سینماییاستیون اسپیلبرگCatch Me If You Can۲۰۰۲
بازیگر، تهیه کنندهفیلم سینماییمارتین اسکورسیزیThe Aviator۲۰۰۴
تهیه کنندهفیلم سینمایینیلز مولرThe Assassination of Richard Nixon۲۰۰۴
بازیگرفیلم سینماییمارتین اسکورسیزیThe Departed۲۰۰۶
بازیگرفیلم سینماییادوارد زوئیکBlood Diamond۲۰۰۶
راوی، تهیه کنندهمستند سینماییلیلا کانرز، نادیا کانرزThe 11th Hour۲۰۰۷
تهیه کنندهفیلم سینماییکوین کانلیGardener of Eden۲۰۰۷
بازیگرفیلم سینماییریدلی اسکاتBody of Lies۲۰۰۸
بازیگرفیلم سینماییسم مندزRevolutionary Road۲۰۰۸
تهیه کنندهفیلم سینماییجوآم کولت-سراrphan۲۰۰۹
بازیگرفیلم سینماییمارتین اسکورسیزیShutter Island۲۰۱۰
راویمستند کوتاهتونی مایرزHubble 3D۲۰۱۰
بازیگرفیلم سینماییکریستوفر نولانInception۲۰۱۰
تهیه کنندهفیلم سینماییکاترین هاردویکRed Riding Hood۲۰۱۱
تهیه کنندهفیلم سینماییجرج کلونیThe Ides of March۲۰۱۱
بازیگرفیلم سینماییکلینت ایستوودJ.Edgar۲۰۱۱
بازیگرفیلم سینماییکوئنتین تارانتینوDjango Unchained۲۰۱۲
بازیگرفیلم سینماییباز لورمانThe Great Gatsby۲۰۱۳
تهیه کنندهفیلم سینماییبرد فرمنRunner Runner۲۰۱۳
تهیه کنندهفیلم سینماییاسکات کوپرOut of the Furnace۲۰۱۳
بازیگر، تهیه کنندهفیلم سینماییمارتین اسکورسیزیThe Wolf of Wall Street۲۰۱۳
بازیگرمستند سینماییاورلاندو ون اینسیدلVirunga۲۰۱۴
بازیگرفیلم سینماییآلخاندرو گونزالز اینیاریتوThe Revenant۲۰۱۵
تهیه کنندهمستند سینماییفیشر استیونزBefore The Flood۲۰۱۶
تهیه کنندهفیلم سینماییبن افلکLive by Night۲۰۱۶
تهیه کنندهفیلم سینماییدنیس ایلیادیسDelirium۲۰۱۷
بازیگر، تهیه کنندهفیلم سینماییاستیون تالتیThe Black Hand۲۰۱۸

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ده − 3 =