0

بررسی بازی The Last of Us Part II

بررسی بازی The Last of Us Part II

در حالی که حداقل 10 روش کم خطر برای ساخت دنباله ای موفق و قابل ستایش برای The Last of Us وجود داشت ، استودیوی بازی سازی Nate Dogg مانند زمان ساخت به یازدهمین راه برای ایجاد The Last of Us Part II رفت.

قسمت آخر ما قسمت دوم با جزئیات در سراسر جهان پر شده است. اتاق ها و مغازه هایی که مخاطب در آنها گشت می زند ، پوسترها و چیدمان های داستان های استادانه بیان شده و بافت هایی که جلوه ای باورپذیر به محیط ها می بخشد و شاید تنها یکی دو بازی نسل هشتم بتواند قدرت گرافیکی فنی آنها را به چالش بکشد.

این ترکیب صدای بسیار دقیق اسلحه ، نورپردازی های مختلف ، انیمیشن های متعدد قهرمانان و دشمنان ، طراحی چشمگیر محیط های بزرگ به منظور از دست دادن و یافتن صحیح گیمر و جریان برهنه و غیر کارتونی است ، خشونت واقعاً دردناک و آزار دهنده. در همان زمان ، لیست شلوغ ، آخرین قسمت The Last of Us Part 2 نمی تواند عالی باشد فقط به این دلیل که آنها آنها را دارند. عنصر لازم برای ایجاد تصویری دیدنی از قطعات پازل چیست؟ هماهنگی بین همه این م componentsلفه ها و استخراج یک داستان عالی و یک گیم پلی چالش برانگیز از قلب ترکیب آنها.

The Last of Us Part 2 بار سنگین داستان خود را به دوش مخاطب می اندازد ، حتی در لحظاتی که چندان مشغول قصه گفتن نیست. همچنین ، این بازی وقتی به نظر می رسد فقط گربه های کارگردانی را نشان می دهد ، ناگهان بدون کوچکترین تأخیر به شخصیت بازیکن کنترل می دهد تا نقش او را در این دنیا به او یادآوری کند. وقتی محیط قرمز می شود ، موسیقی گوستاوو سانتای دو بار برنده اسکار فرار نمی کند و جایی که صدای شلیک و انفجار به مرحله پریشانی عاطفی می رسد ، قبل از آن از ابتدا تاکنون انیمیشنی ندیده ایم پایان زندگی یک انسان. به تصویر می کشد.

Nate Dogg Game Studio یک بازی پرخطر ایجاد کرده است که مکانیک های گیم پلی ، جلوه های تصویری ، ابعاد صدا ، شخصیت های محاسبه شده و دیالوگ ها را با هم ترکیب می کند. به همین دلیل لحظه ای بین دقیقه ای پیدا نمی کنیم که قصه گویی را فراموش کند تا با گیم پلی بازی سر و کار داشته باشیم. در The Last of Us Part 2 ، حتی پازل ها و نبردهایی که بسیار بهتر از قسمت اول هستند ، به نظر می رسد بخشی از زندگی شخصیت ها باشد.

گیم‌پلی

اگرچه The Last of Us در سال 2013 به عنوان یک بازی مناسب برای مخاطبان بزرگسال منتشر شد ، اما بازی The Last of Us Part II به هیچ وجه نباید توسط گیمرهای کودک یا نوجوان تجربه شود. مسئله فقط در مورد میزان خشونت در بازی نیست. در حقیقت ، توالی های واقع بینانه ای که مرگ و بدتر را به تصویر می کشد ، تنها بخشی از دلیل درجه بندی کار مورد نظر برای گروه سنی بالای 18 سال است. ناتی داگ درصد قابل توجهی از بازی مورد بحث را با داستان هایی می گذراند که هم باورپذیر هستند و هم نگران کننده. به گونه ای که بدون اغراق ، چنین لحظات تلخ و خونینی در TLoU Part II یافت می شود که هم منطق پشت سر آنها قابل قبول است و هم به معنای واقعی کلمه می توانند تهوع آور باشند.

همه این خشونت ها نه تنها توجیه روایی و حتی معنایی عالی دارند که با پایان یافتن بازی بیشتر آشکار می شوند ، بلکه از شناسایی عمیق بازیکن با الی و دیگر شخصیت های قدیمی و جدید نیز بیرون می آیند. ناطیداگ با تمام قسمت های کار خود داستان می گوید. از فاجعه و نبردهای سخت گرفته تا اولین بازی این مجموعه گرفته تا کاوش در محیط های بزرگ. اگر شخصیت اصلی اشتباه گرفته شود ، طراحی هوشمندانه محیط کار نیز مخاطب را به اندازه کافی گمراه می کند. اگر الی برای مدتی از خود و همه متنفر باشد ، TLoU Part II ، با ایجاد یک پیچ و تاب غیرمنتظره در برخی موارد ، باعث می شود مخاطب کمی غافلگیر شود.

با اینکه The Last of Us
همه این خشونت

اولین قدم همراهی الی با سفر غوطه وری و داستان عالی بازی است. سازندگان همچنین جزئیات را برای ایجاد این همراهی جهانی ایجاد کردند. گرافیک هنری بازی با توجه به حالات لحظه ای داستان دائماً گیمر را به محیط های مختلف می برد و او را در جوهای مختلف غرق می کند. از طرف دیگر ، صدای هر یک از مبتلایان را داریم که بارها و بارها دست گیمر را گرفته و در اعماق دنیای پسا آخرالزمان بازی می کند. The Last of Us Part II دنیای خیالی را باورپذیرتر از بسیاری از بازی های واقع گرایانه به بازیکن ارائه می دهد تا شرایط لازم را برای تأثیرگذاری بر او فراهم کند.

این نکته مثبت ارزشمند همچنین در زمینه هایی مانند طراحی مراحل و معماها در بازی نقش دارد. این بدان معناست که در The Last of Us Part 2 قسمت کمتری از جنگ ، معمای محیطی یا اکتشاف را می توان یافت که به دور از شکل کلی اثر ، بازی را در چشم مخاطب فرو می برد. آخرین محصول ناتی داگ معماها را بخشی از مسیر حساب شده و باورپذیر الی برای انتقام جویی می کند. مبارزات خونین و پنهان کاری بیشتر از اینکه صرفاً مخاطب را با طراحی یک صحنه خوب آشنا کنیم ، حتی با توجیه منطقی ، زشتی مسیر انتقام و نفرت را به ما یادآوری می کند.

به همین دلیل بازی مهم است که مخاطب را در انجام کارهای احتمالی ناامید نکنید. به بیان واضح تر ، معماهای The Last of Us Part II که مانند هوش مصنوعی شخصیت های همراه و تنوع دشمنان در بازی بسیار بهتر و عمیق تر از The Last of Us هستند ، همیشه توسط منطق جهان ما نکته اصلی این است که وقتی می خواهید با موفقیت از کنار آنها عبور کنید ، به فکر مدل طراحی صحنه یک بازی ویدیویی نیستید که راهی برای غلبه بر چنین موانعی در دنیای واقعی باشد.

به همین خاطر بازی به ناامید نکردن مخاطب

خوشبختانه وجود این ارتباط بین تمام م componentsلفه های کار باعث نشده است که ناتیوداگ در گیم پلی سنتی بازی های مدرن خود در The Last of Us Part II پیشرفت همه جانبه داشته باشد. در دنیایی که دیگر بازی های ویدیویی داستانی به سختی می توانند قیمت 60 دلاری خود را در برابر چند نفره بازی در کلاس جهانی و چند نفره توجیه کنند ، TLoU Part II به بزرگترین و طولانی ترین استودیوی استودیو تبدیل می شود. آیا به نظر می رسد با همان قیمت بسیاری از بازی های دیگر روز عادلانه باشد؟

شاید بازی ای با این کمیت و کیفیت می توانست قیمت بالاتری دریافت کند. در اینجا ما با مبارزات و رازهایی روبرو هستیم که به دلیل رشد جدی هوش مصنوعی شخصیت های فرعی و افزایش تنوع دشمنان انسانی و غیرانسانی ، چالش برانگیزتر از گذشته شده و با دویدن بی پروا یا حملات کور حتی در سختی متوسط ​​، این بازی بارها و بارها شما را می کشد و شما را بدون حتی یک گلوله به نزد چند دشمن قدرتمند می فرستد. همچنین طراحی محیط های باز و بسته به گونه ای انجام می شود که مسیر با اختلاف ذاتی دشمنان مانع از شباهت جنگ ها شود. این بازی در اشکال مختلف ، که حتی برخی از آنها را نمی توان برای جلوگیری از اسپویلر به این مقاله آورد ، توانایی حفظ طراوت و گرافیکی گیم پلی خود را دارد. Last of Us Part II ، حتی در چالش برانگیزترین لحظات ، فرصت انتخاب مخاطب برای عبور از دشمن را از بین نمی برد. در داخل یک اتاق تاریک پر از دو اسید کشنده به نام موجودات Shambler ، در صورت داشتن مهمات کافی و همچنین شرایط خروج مخفیانه و نفسگیر از محیط ، می توانید به سرعت مانور داده و آلوده را بکشید. رسیدن.

کمیت و کیفیت

اما ترس روزافزون از مواجهه با موجوداتی شبیه انسان زنده مانند The Last of Us در این بازی و وحشیانه نبردهای شما با انسان ها از گروه های مختلف همه چیزهایی است که بدون آنها داستان گویی بازی امکان پذیر نبود. هرچه قدم های الی قدم به قدم خونین تر می شود و او به مکان های تاریک قدم می گذارد ، بازی بیشتر و بیشتر سایه بان ها را می کشد و به انتظارات وی خیانت می کند. ترکیب داستان و گیم پلی TLoU Part II تعداد قابل توجهی از گیمرها را به جایی می رساند که باید درک خود را از بازی 2013 زیر سوال ببرند. علاوه بر این ، حتی این خشم و جنون نیز بدون توضیح وارد گیم پلی نمی شود و وقتی مخاطب غرق در احساسات شود و حضور او پر از خشم شود ، The Last of Us Part II بیشتر و بیشتر به سمت جریان خون می رود.

سکانس های احساسی و آرامش بخش گیم

خوشبختانه نویسندگان و کارگردانان بازی نه تنها این اثر پر از ثانیه های تاریک و غم انگیز را با تاریکی پر کرده اند ، بلکه سکانس های احساسی ، آرامش بخش و زیبایی را نیز به تصویر می کشند. تفاوت در این است که اگر The Last of Us ، محصول سال 2013 ، گاهی اوقات رنگ سیاه را نشان می دهد تا چراغ ها را نشان دهد ، بازی The Last of Us Part II در سال 2020 روند نور را در دنیای تاریک نشان می دهد و در نتیجه اشک بیشتری می ریزد. .

خوش‌بختانه نویسندگان و کارگردان بازی

یک تفسیر ناقص از موارد بالا این خواهد بود که تمام اجزای سازنده The Last of Us Part II ، به جای اینکه پاره شوند ، عمیقاً با داستان گره خورده اند. اما واقعیت این است که همه آنها ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. به عنوان مثال ، صرف نظر از اینکه جزئیات صوتی و تصویری بازی چه میزان در لذت بردن از گشت و گذار در تمام قسمت های آن نقش دارد ، داستان های فرعی روایت شده به اشکال مختلف نیز لذت جستجوی مکان های مختلف را افزایش داده است. مخاطب می خواهد هر یک از محیط ها را ببیند تا نامه ، دیالوگ یا حتی یک کتب مذهبی را از دست ندهد. محصول جدید مورد بحث از بازیکن می خواهد که چه برای باز کردن شاخه های جدید درخت مهارت ساده اما جذاب خود و چه در پر کردن ایسوس های زیبا و متفاوت که طرفداران Propagros را به وجد می آورد ، برای پایان دادن به اثر عجله کند.

برداشت ناقص

حال که در طی چند روز صحبت از تجربه بهتر بدون عجله این محصول شده است ، باید گفت که این بازی در هسته اصلی خود یک کنتراست ستودنی و عجیب دارد. The Last of Us Part II مخاطبان را به شدت به خود جلب می کند و آنها را مشتاق شنیدن داستان می کند ، موضوعی که آنها با عناصر بزرگسال و سنگین حاضر در داستان به شدت آن را رد می کنند. وقتی تقریباً دو ساعت است که مردم در مقابل شما گاز می گیرند و داستان با کمک کارگردانی حرفه ای دراکمن بار سنگینی را بر دوش مخاطب می آورد ، ماندن در بازی بدون فاصله گرفتن از آن آسان نیست ؛ به حدی که شخصاً نیاز به آرامش ، نفس کشیدن ، تمرکز مجدد و بازگشت به کار داشتم. سرانجام ، من در مورد اثری می نویسم که در برخی از لحظات شدید آن ، حتی مخاطب را از خود متنفر می کند و سیل س deepالات عمیق و بی پاسخ در مورد زندگی بشر را می فرستد.

تجربه TLoU Part II نه تنها در گیم پلی بازی آسان است بلکه برای دنبال کردن داستان نیز آسان است. بنابراین چقدر خوشحال کننده است که احترام بازی به سلیقه های مختلف و البته جدی بودن توجه سازندگان به بازیکنانی که شرایط جسمی خاصی دارند ، باعث می شود افراد بیشتری در آن غرق شوند. زیرا این بازی برای گیمرهای محترمی که نابینا ، ناشنوا و محدودیت های جسمی ویژه ای دارند بیش از 60 گزینه قابل تنظیم دارد. توانایی هایی که این افراد را تا حدود زیادی راضی کرده است.

پس چه‌قدر خوشحال‌کننده

در قسمت آخر ما قسمت دوم ، اشک ریختن ، لبخند زدن از اعماق وجود ، لعنت به سازندگان و ستایش آنها به خاطر جسارت غیرمنتظره شان ارزش دارد. این بازی از نظر احساسی موافقان و مخالفان خود را به چالش می کشد و دائماً در معناشناسی و داستان سرایی کامل تر از گذشته می شود.

این مطلب ادامه دارد …. .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده + یک =