0

بررسی بازی Twin Mirror

Twin Mirror

تولید جدید استودیو دانتوناد نه تنها یک کار ضعیف “ماجراجویی / داستان محور” نیست ، بلکه نمی تواند یک تجربه کارآگاهی / جنایی مناسب را ارائه دهد. اثری که نه تنها در سطح استاندارد محصولات استودیو قرار دارد که از استانداردهای ژانر “ماجراجویی” کمتر است.

سرانجام پس از مدت ها انتظار ، بازی جدید Twin Mirror استودیو Dontonad منتشر شد. Twain Mirror ، از بسیاری جهات ، یک بازی مهم برای استودیو Dontonad بود. شاید مهمترین نکته ای که در نگاه اول توجه ما را به این اثر جلب می کند ساختار یکپارچه و اپیزودیک این اثر باشد. در حال حاضر دانتوناد با تغییر فرمول بندی آثار خود به قسمت (اپیزودیک) ، یک بازی کاملاً یکپارچه و 6 ساعته را در اختیار بازیکنان خود قرار داده است. بر خلاف بازی های قبلی استودیو Dontonad ، که بیشتر جنبه های اجتماعی / جنایی با ته رنگ های فانتزی داشتند ، Twin Mirror اثری بسیار واقع گرایانه است که به دنبال ارائه یک بازی جنایی / ماجراجویی جذاب به گیمر است.

خروج دانتوناد از ساختار معمول بازی های “ماجراجویی” که در سال های اخیر ساخته است باعث شده است که Twin Mirror به گام بعدی این تیم در ایجاد بازی های سبک ماجراجویی تبدیل شود. س isال این است که آیا Dontonad در اجرای این امر موفق بوده است؟

در آینه دوقلو ، داستان یک روزنامه نگار نه چندان موفق به نام “سام هیگز” روایت می شود. هیگز در طول اقامت خود در منطقه باس وود مقاله های بسیار جنجالی نوشت. مقاله ای که نه تنها چهره او را با ساکنان بسوود مخدوش می کند ، بلکه جایگاه اجتماعی او را آنقدر زیر سوال می برد که در نهایت ، سام تصمیم می گیرد بسوود را برای همیشه ترک کند. سم پس از دو سال غیبت از بسوود به منطقه بازگشت. دلیل این بازگشت اما مرگ یک دوست قدیمی است. نیک که بهترین دوست سام بود در یک حادثه بسیار مشکوک جان خود را از دست داد. سام هیگز اکنون برای شرکت در مراسم خاکسپاری دوستش به بسوود برمی گردد و این بازگشت با آغاز جستجوی سام برای یافتن علت مرگ نیک همراه است.

شروع کُند و ضعیف، کاراکترهایی که به‌خوبی پرداخت نمی‌شوند و یک پایان‌بندی شتاب‌زده، داستان Twin Mirror را کسالت‌آور کرده‌اند

متأسفانه آینه دوقلو کار دشواری است و از داستان گرفته تا گیم پلی و جلوه های بصری ، ایرادات بازی به تجربه مخاطب آسیب می رساند. علاوه بر مشکلات خاصی که گردن را درگیر کرده است ، Twin Mirror نیز از مشکلات بازی های قبلی استودیو “Dontnad” رنج می برد. شروع بسیار کند و ضعف در مدیریت سرعت / ریتم (Pacing) پیشرفت داستان پاشنه آشیل محصولات قبلی استودیو Dontannad بود که زیر سایه قصه گویی فوق العاده و شخصیت پردازی بسیار خوب در این بازی پوشش داده شد. پرداخت شخصیت ها و پایان بسیار ضعیف ، دوز بالایی از خستگی و کسالت را به رگ های گیمر تزریق می کند! و آنها نمی توانند ریتم خسته کننده داستان را پوشش دهند.

بررسی بازی Twin Mirror

عملکرد اثر در نمایش دادن درگیری‌های ذهنی و حمله‌های عصبی (پنیک اتک) قهرمان داستان و نمود دادن این موارد در تار و پود گیم‌پلی، از بهترین و قابل‌ لمس‌ترین نمونه‌های موجود در جهان بازی‌های ویدیویی است

به استثنای شخصیت سام و دو شخصیت دیگر بازی ، که دارای پرداخت استاندارد هستند ، او هرگز با بقیه شخصیت های داستان (که ساکن محله بسود هستند) به گونه ای برخورد نمی کند که بازیکن به آنها اهمیت می دهد در بالای کوه ، شخصیت های ضعیف این بازی ، پرداخت شخصیت منفی (آنتاگونیست) ، که قاتل داستان است ، می درخشد. این شخصیت در سومین و آخرین صحنه بازی (که حدود 10 دقیقه به طول می انجامد) خود را نشان می دهد و همزمان با رویارویی با او ، پرونده وی بسته می شود. به این ترتیب ، پسر بد داستان یکی از NPC های شهر است که یک بار در آخرین صحنه به عنوان یک مرد بد معرفی شد و پرونده اش بسته شد!

بله ، دقیقاً همانقدر آبکی و ضعیف! بازپرداخت یک شخصیت متخاصم با پایان بسیار آبکی و عجولانه آنقدر ناامیدکننده است که فکر می کنید ممکن است محصول یک تیم بسیار آماتور را تجربه کنید. محصول سازندگانی که داستان های فوق العاده ای با Life گفتند عجیب است و به من بگو چرا.

برخلاف بقیه شخصیت های Twin Mirror ، شخصیت اصلی ، سام هیگز ، بسیار خوب کار کرده است. از ابتدای داستان تا پایان داستان ، بازی از طریق مونولوگ ها ، تعامل با شخصیت های دنیای کار ، یادآوری خاطرات ، حملات عصبی ، درگیری های ذهنی و مواردی از این دست ، شخصیت هیگز را به شخصیتی ملموس و باورپذیر تبدیل می کند. شخصیتی که بسته به انتخاب های گیمر رشد می کند و نجات او احساس رضایت را در ذهن گیمر ایجاد می کند. عملکرد Twin Mirror در نمایش درگیری های ذهنی و حملات عصبی (حملات هراس) در لحظات داستان و نشان دادن این موارد در گیم پلی ، یکی از بهترین و ملموس ترین نمونه های نمایش حملات عصبی در دنیای بازی های ویدئویی است.

(تویین میرور)

گیم پلی Twin Mirror شامل دو بخش است: “جستجوی شواهد و تعامل با شخصیت ها” و “کشف جنایت و بررسی صحنه های قتل”. قسمت اول ، که با شخصیت ها ارتباط برقرار می کند ، دیالوگ ها را ایجاد می کند ، مسیرهای قصه گویی را انتخاب می کند و اسناد را جستجو می کند ، مطابق با استانداردهای کار ماجراجویی طراحی شده است و چیزی برای بحث ندارد. اما قسمت دوم ، که به بررسی صحنه های قتل و کشف جنایت می پردازد ، حرکت جدیدی از تیم دانتوناد است که اجرای صحیح آن می تواند بازی Mirror Twin را به یک کار جنایی / کارآگاهی بسیار جذاب تبدیل کند. این مهم است اما عملی نیست و بازی در این بخش شما را ناامید خواهد کرد.

برای تجزیه و تحلیل و کشف جنایت ، بازیکنان به ذهن سم هیگز منتقل می شوند. مکانی به نام قصر ذهن ، جایی که اکثر محصولات پلیسی / جنایی از این کلمه برای ایجاد حس کاوش به عنوان کارگاه استفاده می کنند. در قصر ذهن ، انتخاب های زیادی در اختیار شماست. انتخاب هایی که هر کدام احتمال وقوع تصادف در ذهن سم را بررسی می کنند. این که آیا این امر منجر به بازسازی دقیق و صحیح صحنه جنایت می شود بستگی به دقت و انتخاب شما دارد. شما باید لحظه جنایت را با تجزیه و تحلیل اطلاعات داستان و شواهد موجود در صحنه بازسازی کنید و دقیق ترین احتمال ممکن را تجزیه و تحلیل کنید. این دقیقاً جایی است که سیستم تشخیص جرم Twin Mirror تأثیر خود را از دست می دهد.

بررسی بازی تویین میرور

نه‌تنها بازی اجازه نمی‌دهد تا گیمر در حالت Mind Palace اشتباه کند؛ بلکه این اشتباهات را اصلاح هم می‌کند. در نتیجه، تمامی انتخاب‌های گیمر در این فضا، همگی بی‌معنی و دکوری هستند

هنگامی که بازی می آید و امکانات مختلف را به شما نشان می دهد و شما را مجبور می کند تا تجزیه و تحلیل کنید تا یکی از همه این امکانات را انتخاب کنید. این انتظار در ذهن گیمر شکل می گیرد که اگر احتمال اشتباه را انتخاب کنم ، بازی با همان اشتباه پیش می رود و عواقب آن بر داستان تأثیر می گذارد. اما نه ، در آینه دوقلو چنین چیزی وجود ندارد! اگر در بازسازی صحنه های قتل احتمال اشتباه را انتخاب کنید ، بازی به شما در مورد این “خطا” هشدار می دهد و تا زمانی که صحنه را به درستی بازسازی نکنید ، نمی توانید مرحله را پیش ببرید.

حتی اگر عمداً سعی کنید صحنه جنایت را با احتمال اشتباه بازسازی کنید ، بازی شما را از انتخاب مکان مناسب باز می دارد. هیچ نتیجه ای برای انتخاب اشتباه شما وجود ندارد. درست مانند یک بازی خطی ؛ نه یک بازی ماجراجویی که تمام جذابیت و نکته اصلی وجود آن در شکل دادن به اصل داستان آن بر اساس انتخاب بازیکن باشد! در نتیجه ، همه این امکانات ، همه آن انتخاب ها در بازسازی صحنه جنایت و کل مکانیسم کاخ ذهن همه تبدیل به موجوداتی تزئینی و بی معنی می شوند که فقط می خواهند به شما احساس “کارآگاه بازی” را برای مدت کوتاهی بدهند. به

Twin Mirror (تویین میرور)

گرافیک فنی گیم

بازی Twin Mirror از نظر گرافیک فنی دارای ایراداتی مشابه محصول قبلی دانتوناد است. پیشتر در بررسی بازی Tell Me Why ، در قسمت موارد منفی آن بازی ، مشکل “ضعف انیمیشن چهره ها” را نوشته بودم و اکنون ، محصول جدید این تیم از مشکل ذکر شده در امان نیست! استودیو Dontonad 2 سال پیش با انتشار Vampyr توانست گرافیک عالی فنی و هنری را ارائه دهد. به خودی خود یک معمای عجیب است که در این مدت با دو بازی “Tel Mi Wai” و “Twin Mirror” یک شکست گرافیکی داشته باشید.

قسمت صدا و موسیقی برخی از معدود نکات مثبت بازی است. چه صداپیشه شخصیت سم و چه دوبلورهای دیگر شخصیت های دنیای کار ، همه آنها کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده اند و احساسات لازم را در گیمر ایجاد کرده اند.

نقد حزئیات داستان

مواردی که می‌توانستند نقاط قوت بازی باشند، همگی به نقاط ضعف آن تبدیل شده‌اند

در نهایت ، Twin Mirror ترکیبی از پتانسیل هدر رفته است که با هم ناامیدکننده ترین کار استودیو DontNod را ایجاد کرده اند. روایت خسته کننده ، “تبلیغات” ضعیف شخصیت ها ، پایان شتابزده و بی نهایت آبکی ، مکانیسم کاملاً بی معنی کاخ ذهن ، در کنار انیمیشن های ضعیف صورت ، همگی اثری را خلق کرده اند که فقط از نظر اندازه محدود به آثار قبلی نیست. آثار. ، اما نه در حد ژانر “ماجراجویی” ، که امروزه مترادف بسیاری از محصولات تحسین شده است. اگر به دنبال تجربه قصه گویی مبتنی بر ماجراجویی یا بازی های جنایی / پلیسی هستید ، قطعاً می توانید بازی های بسیار بهتری نسبت به Twin Mirror پیدا کنید.

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده + 4 =