1

نقد فیلم Rio Bravo | طعم شیرین وسترن با‌ هاوارد ‌هاکس

فیلم rio bravo

ریو براوو از هاوارد هاکس یکی از درخشان ترین وسترن های تاریخ محسوب می شود. با مرور این فیلم با زومجی همراه باشید.

نماد وسترن ، با اجزای معروف آن ، مدتهاست که برای تماشاگران به خاطر فیلم های جان فورد و نئو وسترن های مدرن شناخته شده است. مردان با کلاه گاوچران ، تفنگ شش لنگه و کفش ورزشی ، سوار بر اسب در بیابان های وحشی غرب در تقابل با یکدیگر و گاهی در حضور کلانترها با ستارگان روی سینه ، گاوچران ، کافه ، خار ، انبار ، غروب آفتاب ، دوئل و مهمتر از همه موسیقی و ویژگیهای دیگر انیو موریکونه خاطرات و لحظات خوبی را برای ما رقم زده است که او نه تنها در سینما ، بلکه در کارتون با Lucky Luke و در بازیهای رایانه ای با Read Dead redemption حضور پر رنگی داشته است.

رکن فیلم‌های هاکس این مسئله بود که مردها وقتی دارند سیگاری می‌پیچند تا بکشند، گوياتر و بیانگرتر از زمانی هستند که دارند دنیا را نجات می‌دهند

با وجود فیلم های پرفروش بسیاری در این ژانر ، راز موفقیت هاکس در ساخت ریو براوو چه بود ، که باعث شد در تاریخ سینما به پایان برسد ، نه در ژانر وسترن؟ هاوارد هاکس به عنوان کارگردانی که در ژانرهای مختلف فیلم ساخته است ، علاوه بر سرگرمی و سرگرمی و همچنین هنر ، همیشه بر فیلم های خود کار کرده است.

در فیلمهای او هیچ تلاشی برای پنهان کردن فشار بر ارزشهای مردانه صورت نگرفت و هاکس هیچ علاقه ای برای فرار از دیالوگهای رایج بین اکثر شخصیتهایش نداشت و دغدغه او این نبود که کنایه ها و موضوعات را بر اساس موقعیتهای تکراری آیینی پیچیده کند. هاکس فقط یک اثر هنری سرگرم کننده می ساخت و این کافی است. عنصر سرگرمی در کنار هنر نه در کلمه مبتذل امروز بلکه در معنای باشکوه داستان سرایی است.

پوستر فیلم

سنگ بنای فیلمهایش این بود که وقتی مردان برای کشیدن سیگار سیگار می کشند ، گویاتر و رسا تر از زمانی هستند که جهان را نجات می دهند. او با توجه به تعداد زیادی از کارگردانانی که متأسفانه مشکلات بشر را به تصویر می کشند ، متفاوت فکر می کرد و می توان گفت که شما نسبت به سایر کارگردانان به جهان اطراف خود خوش بینانه تر نگاه می کنید و این موفقیت بی اهمیت نیست.

نه این که او نتوانست به تراژدی توجه کند ، بلکه خوش بینی او از شناخت شکست نشأت می گیرد و بر اساس فضیلت ها و شور و شوق افرادی است که با ضعف های خود همراه می شوند. مرگ ، تجزیه ، نقص و از دست دادن در جهان هاوکس بیداد می کند ، حتی اگر با خونسردی با آنها برخورد شود.

نکته ای که ما را از عظمت هاکس آگاه می کند این است که این لباس سنگین متناسب با ژانری که او استفاده می کند ، طراحی شده است. او به جای ارائه مطیع فرم های هالیوودی ، همیشه سعی می کرد آنها را زیر و رو کند ، مانند داشتن و نداشتن و خواب بزرگ ، که ظاهراً فیلم های ماجراجویی و تریلر و در واقع داستان های عاشقانه هستند.

رکن فیلم‌های هاکس

ریو براوو که ظاهراً یک فیلم وسترن است ، بیشتر شبیه یک طرح کمدی در ظاهر وسترن است و هاوکس بیشتر روی صحنه هایی که به نظر می رسد اتفاق می افتد تمرکز می کند تا اینکه مردم فقط در مورد آنچه ممکن است اتفاق بیفتد یا ممکن است نزاع کنند بحث کنند. انجام می دهند.

سبک هاکس در این رند تفسیری نهفته است که هیچ کارگردانی دیگر اینقدر بین طرح پیچیده این ژانر و عکس العمل های یک تماشاگر بالغ و حضور یک رند ارتباط برقرار نمی کند که دوربین تقریباً نامرئی می شود. زیرا او دوربین را در بی طرف ترین و نامحسوس ترین مکان قرار می دهد.

در ریو براوو ما با وسترنی سرخوشانه طرف هستیم که در پس پرده طنز‌ها و شوخی‌هایش، داستان جذاب خود را نیز روایت می‌کند

اما به فیلم ریو براوو می رسیم که در ژانر وسترن ساخته شده است. وسترن که در واقع ژانر تاریخی سینمای آمریکا است ، ویژگی هایی دارد که آن را از دیگر فیلم های تاریخی متمایز می کند. اینکه او همیشه برای رویارویی با مشکلات یک قهرمان است و این باعث شد وسترن ها بسیار خوب واکنش نشان دهند ، به ویژه در دوره کلاسیک که قهرمانی و قهرمانی جزء اساسی سینما بود. ریو براوو اولین قسمت از سه گانه وسترن هاکس است که بعداً با ال دورادو و ریو لوبو تکمیل شد.

داستان ریو براوو در یک شهر کوچک مرزی در تگزاس به همین نام اتفاق می افتد. کلانتر شانس (جان وین) تا رسیدن مارشال یکی از شورشیان معروف ریو براوو را در زندان کلانتری خود نگه می دارد. برای نگه داشتن شورشی ، او از یک پیرمرد لنگ (یک تمبر) و یک مست (دود بازی شده توسط دین مارتین) استفاده می کند زیرا ده ها طرفدار معروف شورشی و همچنین برادر ثروتمندش منتظر فرصتی هستند تا او را از زندان آزاد کنند.

هاکس ریو براوو را برعکس ظهر ظهر کرد زیرا او گفت که آن را دوست ندارد. هاکس باور نداشت که یک کلانتر خوب مانند یک ترسو در شهر قدم بزند و از او کمک بخواهد ، و همسرش مومن باید به او کمک کند.

هاوکس باور کردنی نیست که چگونه یک کلانتر نتوانست مردم شهر را به همکاری متقاعد کند. این او بود که تصمیم گرفت فیلمی بسازد که به نظر نمی رسد کلانترش به مردم شهر نیاز داشته باشد و خود نیز مصمم به ادامه کار خود است. حتی وقتی دوستانش به او می گویند که می خواهند کمک کنند ، او قبول نمی کند.

به طور کلی ، در ریو براوو ما با یک وسترن شاد طرف هستیم که در پشت صحنه شوخی ها و شوخی های خود ، داستان جذاب خود را نیز روایت می کند. روایتی که در همان ابتدای کار خود را میخکوب می کند و با مقدمه پنج دقیقه ای خود بدون دیالوگ مخاطب را می ترساند.

در این مقدمه فیلم ، میزانسن آنقدر گویا و کامل است که از عناصر بصری برای القای روح و شخصیت پردازی و همچنین ایجاد معانی یا معانی ضمنی استفاده می شود. فیلمساز یک شخصیت مثبت (شانس) و یک سوال خاکستری (دود) را در کنار آن معرفی می کند و سپس با چند عمل کوچک ، آنتاگونیست بدون هیچ دیالوگی داستان (جو) را معرفی می کند.

ریو براوو ما با وسترنی سرخوشانه

هاکس چهره سردرگم و دودی (دین مارتین) را که جو بابت یک بطری تحقیر می کند (پرداخت سکه در بشکه) نه به عنوان شخصیت اصلی ، بلکه شخصیتی در سایه کلانتر در حالی که فیلم در طول روایت او پیش می رود ، نشان می دهد. ما همچنین شاهد حضور جسورانه و قدرتمند کلانتری هستیم (شانس مسی را در کوزه لگد می زند) ، که منجر به دستگیری جو به عنوان یک قتل می شود.

هاکس همزمان با وجود اینکه از مؤلفه‌های اصلی و تثبیت‌شده‌ی ژانر وسترن پیروی می‌کند آن را با چیره دستی نیز ارتقا می‌دهد

هاکس استاد معرفی شخصیت ها و ریو براوو فیلم شخصیت ها است. هاوکس ، ضمن پیروی از عناصر ثابت و مستحکم ژانر وسترن ، آن را نیز با تسلط ترویج می کند. کارگردان داستان خود را با رویارویی شخصیت با چیزهایی که فکر می کند مورد نیاز یا غفلت نیست ، دنبال می کند ، خواه نیاز زن و مرد برای کشف روابط باشد یا نیاز به کلانتری تنها برای کمک به دیگران برخلاف میل او. .

در ریو براوو ، تماشاگر با مکانیزمی ملایم در جریان نمایش ، گام به گام آرام می گیرد و با وساطت اقدامات ، به تدریج با شخصیت های هاوکس کنار می آید و گذر زمان را در رویدادهای روایی حس می کند. به طوری که سه یا چهار روز صرف شده در فیلمنامه عملاً از نظر احساس و درک برای بیننده الهام بخش است.

هاکس همچنین از ترتیبات مونتاژ و روایی برای دستیابی به تداوم حسی استفاده می کند. این به خودی خود پیوسته ای از زمان است و بیننده گذر زمان را در رابطه با این نوع روایت ، بدون کوچکترین اغراق در فرم احساس می کند.

شخصیت های مهم فیلم

فرایند طراحی تغییر ویژگی های شخصیتی یکی از مهمترین اجزای ریو براوو است. در روند داستان ، دود از موقعیت یک مشروب غیرمصرف به موقعیت قبلی خود ، یعنی یک تیرانداز ماهر باز می گردد.

قوس و دگرگونی شخصیت او در مقایسه با جریان ثابت و یکنواخت شخصیت کلانتر بیشتر مشهود است و اسموک در این فیلم فقط یک دستیار یا یک شخصیت فرعی نیست ، بلکه مهمترین شخصیت از نظر رشد شخصیت و رشد شخصیت و چالش دراماتیک ؛ به همین دلیل است که او تبدیل به یک چهره دائمی در سینمای غرب شده است.

در فیلم‌های ‌هاکس شخصیت‌ها به کمک یکدیگر معرفی و تعریف می‌شوند و پروفایل شخصیتی آن‌ها همپوشانی و کامل می‌شود و در ادامه با دیالوگ‌های قدرتمند ، کنش‌های غیرمنتظره و شخصیت‌های متعدد که هر کدام با نقص‌هایشان تعریف می‌شوند درام ‌هاکس را شکل می‌دهند

اساساً در فیلم های هاوکس ، شخصیت ها با کمک یکدیگر معرفی و تعریف می شوند ، و مشخصات شخصیتی آنها با یکدیگر همپوشانی و تکمیل می شود و به دنبال آن دیالوگ های قدرتمند ، اقدامات غیرمنتظره و شخصیت های متعدد ، هر کدام با نقص های خاص خود ، که هاوکس را تشکیل می دهند. نمایش. یک راز ، چه عاشقانه و چه غربی. در ریو براوو ، کارگردان با توجه به شخصیت ها چه به صورت جداگانه و چه ترکیبی ، علاوه بر اینکه شخصیت ها را قربانی نمی کند ، حول دو شخصیت اصلی شانس و دود چیدمان می کند.

اما تمرکز ریو براوو بر خلاف آنچه او می گوید (اجرای قانون و عدالت برای امنیت شهر) در مورد مسئله دود است ، نه شانس. تجزیه شخصی او و تصویر عمومی زشت او می تواند اهمیت خود را دوباره به دست آورد و با اراده و خودباوری ، زمان حال را رها کرده و نه تنها با آنتاگونیست بلکه با خودش وارد جنگ شود.

ضعف دود (اعتیاد به الکل) در بسیاری از قسمتهای فیلم باعث ایجاد درام می شود و این میل به رستگاری نیز مخاطب را در تعلیق و آزمایش اعمال او قرار می دهد. اسموک سعی می کند شخصیت از دست رفته خود را در یک مبارزه بازیابد ، همانطور که شخصیت زن فیلم (فدرز) در تلاش برای یافتن عشق و پرورش روح خود ، کلاهبرداری را رها می کند و عاشق کلانتر می شود.

اغلب در فیلم های کلاسیک وسترن ، اگر قهرمان گذشته بدی داشته باشد ، در مسیر نجات حرکت می کند. همانطور که در “بانی و کلاید” ، می بینیم که این دو در هیچ جای فیلم نجات پیدا نمی کنند ، اما کارگردان ، آرتور پن ، از رودخانه عبور می کند ، قبل از کشتن آنها در صحنه آخر آنها را تمیز و تصفیه می کند و سپس آنها را به مرگ می رساند. . رستگاری نه تنها در عمل بلکه با نیروی درونی و ایستادن در اولین قدم به دست می آید. هر دوی این شخصیت ها (دود و فدرز) جز در حضور شخصیتی قدرتمند مانند کلانتر شانس ذخیره نمی شوند.

بازیگرانی که در این فیلم نقش داشته اند

این تنش خواسته ها بر اساس ویژگی اوج است که هاکس نه تنها با پیچیدگی بلکه با ساده ترین شکل نیز انجام می دهد. او فیلم را بسیار ساده و به دور از کلیشه های فیلمهای غربی و عکسهای طولانی از حیات وحش می سازد. او به جای تمرکز بر جغرافیای دیدنی دنیای غرب ، بر طرح و روابط افراد داستان تمرکز می کند. دوربین او غالباً بیکار و مراقب ، ثابت و بی حرکت است و سایر تنظیمات رسمی ، مانند ویرایش ، با ساده ترین اشکال بهترین کار را می کند ، به طوری که ارزش یک فیلمنامه خوب مشخص می شود.

هاکس به دور از اداهای کلیشه‌ای فیلم‌های وسترن و نماهای لانگ شات طبیعت وحشی و جغرافیای چشم نواز دنیای وسترن، بر پیرنگ‌ها و روابط آدمها در داستان تمرکز می‌کند

شانس یک شخصیت قوی و منسجم است که در همه پیچ و تاب های روایت ، برای رسیدن به پایان مناسب ، به این اطمینان متکی است. . البته در میان شخصیت ها ، حضور استامپی (پیرمرد لنگ) کمک زیادی به خلق لحظات کمیک فیلم کرده است و او فضا را از خشونت ذاتی وسترن نرم کرده است و حضور او مفرح و دلگرم کننده است.

حتی شخصیت جوان کلرادو ، با هوش و پاسخ و تسلط قابل ارائه ، به قدری جذاب طراحی شده است که در بین سایر شخصیت ها (به ویژه سکانس آواز کلرادو با دود در زندان) حضوری باکیفیت دارد. یا شخصیت مکزیکی کارلوس و رابطه او با همسرش و حتی نحوه صحبت او باعث شده است که بار و تلخی وسترن بسیار تنها و شیرین و سرگرم کننده باشد.

در حالت کلی ، هاکس با هر یک از افراد و روابط و دوستی آنها به نسبت برخورد می کند و ماجراجویی خود را به پایان می رساند ، دوستی دود و زنجیر از همین نوع است. دین مارتین در نقش دود یکی از آن پرتره های ماندگار و لذت بخش سینمایی است که فراموش کردنش سخت است. دود نمادی از وردپرس با دانش و رفیق در ریو براوو و حتی سینما است. خود کلانتر این را می دانست و حتی از زدن دود به صورتش خودداری کرد.

صحنه هایی از فیلم

در مورد حضور جان وین ، می توان گفت که هاکس توانست همه ویژگی های آشنا وین (در فیلم های فورد و هاکس) را در کنار حفظ و بهره برداری از آنها کنار هم قرار دهد و در نتیجه جلوه ملموس تری به این ابعاد پنهان بدهد. در اینجا برتری اخلاقی وین با تقابل با مست مست (دود) و معشوق بی خیال (فدرز) هم دوباره تأیید می شود و هم نشان داده می شود.

پایان فیلم بر اساس اغراق های وسترن و اغراق های خشونت آمیز نیست ، بلکه بر اساس وحدت کلانترها است که منجر به پیروزی آنها می شود و این پایان از نظر روند روایی منطقی تر از پایان های ساختگی دیگر فیلم های احساسی وسترن است.

مهمترین پارادایمی که ریو براوو را از سایر وسترن های بزرگ تولید بزرگ متمایز می کند ، موضوع و جزء سرگرمی است که او را از زمینه خوانش های هنری و فلسفی فیلم رها می کند.

هاوکس با اصرار بر ارزش فیلمهایش به عنوان سرگرمی صرف ، ایده ها و تفسیرهای فیلمهایش را رد می کند ، گویی کیفیت غریزی بی زحمتی در فیلمسازی او باقی می ماند که هرگونه تلاش غیر ضروری برای تمایز بین هنر و سرگرمی را تحت الشعاع قرار می دهد.

او با نمایش ساده ترین صحنه ها بیشترین ابعاد شخصیت را نشان می دهد ، مانند صحنه هایی که دود حتی نمی تواند سیگارش را بچرخاند و این کلانتر است که هر بار به او کمک می کند ، و این تفسیری از سرنوشت خود دود

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × یک =

  1. مرتضی گفت:

    خانم پارند، در مورد هاوارد هاکس خیلی مطلب نوشتین اما باید بگم در مورد هاوارد هاکس چیز زیادی نمی دونی و خوب نمیشناسیش و باهات کاملا مخالفم
    هاوارد هاکس نه تنها در ژانر وسترن بلکه در سایر ژانر ها هم موفقیت داشته و کارگردان همه فن حریف هست