0

نقد فیلم Bad Education

فیلم Bad Education

آموزش بد “آموزش بد” به فساد اشاره دارد. توسط کسانی که برای منافع شخصی در مورد آن سکوت می کنند ، منجر به فساد می شود.

از زمان نگارش این مقاله ، مردم در سراسر جهان احتمالاً اختلاس می کنند. از مشاغل کوچک تا دولت ها ، آنها همیشه وقتی به خود می آیند که اختلاس گر هزار منطق و دلیل خود را بار آورده و میلیون ها و میلیارد ها را به جیب زده است. عدم شفافیت مالی و اعتماد به حسابدار از دلایل اصلی شکل گیری فساد اداری است. در فیلم “آموزش بد” با یکی از این مفاسد روبرو هستیم. از نظر ظاهری ، فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده و در مدرسه ای در نیویورک اتفاق می افتد ، اما شکل فساد را می توان به ابعاد بزرگتر و حتی اختلاس گسترده در دولت ها و دولت ها تعمیم داد. سوال اساسی این است: چگونه می توان جلوی فساد را گرفت؟

این فیلم از نظر فیلمنامه و بعضاً کارگردانی یادآور شاهکار پل توماس اندرسون ، مگنولیا است. ایده ریشه یابی وضعیت تحصیلی دانش آموزان در رابطه با محیط و سیستم آموزش و پرورش ایده اصلی نیست ، بلکه یکی از ایده های فرعی “آموزش بد” است که خود را در داستان فرعی نشان می دهد که مدیر مدرسه فرانک در نقش هیو بازی می کند جکمن با مادر دانشجویی. . همچنین تلاش های راشل در مدرسه مانند پسر باهوش فیلم مگنولیا است. با این تفاوت که در مگنولیا با ظرافت و وسواس بیشتری به موضوع پرداخته می شود و مسئله آموزش به همراه ایده های قسمت های دیگری که تا باران قورباغه می رود ، به یک کل جامع تر می رسد. فیلم از آن اقتباس شده است.

فیلم بر اساس یک داستان واقعی
در ظاهر فیلم بر اساس یک داستان واقعی است و در مدرسه‌ای در نیویورک می‌گذرد اما می‌توان شکل فساد را به ابعاد بزرگ‌تر و حتی اختلاس‌های بزرگ در دولت‌ها و حکومت‌ها هم تعمیم داد

برنده فیلمنامه چهره فساد است. چگونه و از چه منظری به داستان نزدیک شویم تا بتوانیم از طریق مقاله یا مجله مدرسه نیویورک تایمز تأثیر عاطفی بیشتری بر مخاطب بگذاریم و بتوانیم موضوع را به بعد گسترده تری تعمیم دهیم. فساد در “تحصیلات بد” از نظر ساختاری نه برای یک مدرسه در نیویورک بلکه برای هرگونه فساد در سیستم های اقتصادی قابل اجرا است. سرانجام ، در هر فسادی ، شخصی اخلاق را نقض می کند و تصمیم می گیرد برای منافع شخصی پول جمع کند تا حدی که دیگران درک نکنند ، و همه کسانی که به طریقی در این حادثه نقش داشته اند اما از ترس و علاقه شخصی از بازگویی آن خودداری کردند . آنها در فساد شریک هستند. اگر وسوسه تماشای فیلم شدید ، ادامه متن زیر را بخوانید. «آموزش بد» یکی از بهترین فیلمنامه های امسال هالیوود است.

بخش‌هایی از اتفاق‌های فیلم در ادامه لو خواهد رفت.

اصل غافلگیری در اکثر تولیدات هالیوود از چنان اهمیتی برخوردار است که ساختار بسیاری از فیلمنامه ها و فیلم ها بر این اصل استوار است. در “آموزش بد” با یک غافلگیری اساسی روبرو هستیم. صحنه اول هیو جکمن را به خاطر بسپارید. مدیر مدرسه مرد زیبایی است که حق خود را می گیرد. این تصاویر به ما این تصور را می دهند که مردم برای فرانک تاسون بسیار مهم هستند و چرا کسی باید اینقدر به زیبایی خود اهمیت دهد؟ اما او می گوید جامعه برای من مهم نیست. در حقیقت ، فیلم از ابتدا با ما سرراست است و تناقض شخصیت فرانک را به ما نشان می دهد ، اما چنان بر ویژگی های مثبت آن تأکید می شود که فراموش می کنیم چه مدعی هستیم.

تلاش‌های ریچل
تلاش‌های ریچل دانش‌آموز پیگیر مدرسه شبیه به پسر بچه‌ی باهوش فیلم مگنولیاست. با این تفاوت که در مگنولیا با ظرافت و وسواس بیشتری به موضوع پرداخته شده و مسئله آموزش در کنار ایده‌های اپیزودهای دیگر که تا بارش قورباغه هم پیش می‌رود به یک کل جامع‌تر می‌رسد

در “آموزش بد” ، برخلاف آنچه در نیمه اول تصور می کردیم ، در کنار یک ضد قهرمان قرار گرفتیم. شخصیتی که خصوصیات اخلاقی منفی او در پشت لباس شیک او پنهان شده و لحظه ای که حقیقت وجودی او مشخص می شود ، به فیلم علاقه مند می شویم. آیا این شخصیت پیچیده به نظر بسیاری از افراد اطراف ما نمی رسد؟ کسانی که در شهر قدم می زنند و حاضرند گاهی به ناموس خود سوگند یاد کنند ، اما در لحظه موعود ، چهره های شیطانی آنها آشکار می شود و همه را شوکه می کند. در حقیقت ، نفاق یکی از عوامل اصلی شخصیت پردازی فیلم است ، اما تا آنجا که سلب حق از فرانک نباشد ، پیش نمی رود. سرانجام وضعیتی که او با آن روبرو می شود ممکن است هرکسی را وسوسه کند.

برگردیم به س atال ابتدای متن. چگونه می توان جلوی فساد را گرفت؟ خط معترضین به اختلاس در کشور خودمان را در نظر بگیرید. وقتی اختلاس فاش می شود ، 80 میلیون معترض ایرانی فریاد می زنند و عزاداری می کنند ، اما آیا اختلاس روندی فردی است؟ آیا کسی مرتکب آن خواهد شد؟ “آموزش بد” نشانگر خیر است. فرانک در مورد شروع به اشتباه صحبت می کند. از لحظه ای که او به اشتباه مبلغ کمی از کارت اعتباری مدرسه خود را پرداخت می کند و هیچ کس به او اعتراض نمی کند و از همه مهمتر هیچ کس متوجه نمی شود. وقتی سیستم اقتصادی یک مجموعه بسته است و فرصتی برای شفافیت در آن وجود ندارد ، پس طبیعی است که همه در این موقعیت پا فراتر از حد مجاز خود بگذارند.

روشی برای مبارزه با فساد

راه حل فیلمنامه نویس این است که با فداکاری و مبارزه با فساد و داشتن روحیه روزنامه نگاری ناب مبارزه کند. وقتی راشل ، با تمام وجود و بدون ترس ، مقاله ای را که قرار است فقط در مجله مدرسه به چاپ برسد دست کم نگیرد ، او به کشفی دست می یابد که ساختار کلی مدرسه را متزلزل می کند. یک پیگیری تمام عیار و یک جستجوی تمام نشدنی وجود دارد. پیگیری که ما را به یاد فیلم های معمایی و جنایی می اندازد. طبق فیلم های مربوط به فساد ، آنها شباهت زیادی به فیلم های جنایی دارند زیرا در هر دو شخصیت ، آنها به دنبال کشف حقیقت هستند. مهم نیست که واقعیت یک قتل است یا یک جرم مالی ، شما باید تمام وجود خود را فدا کنید تا آن را فاش کنید.

افشاگری فساد
در هر فسادی کسی اخلاق را زیر پا می‌گذارد و تصمیم می‌گیرد بنا به نفع شخصی تا آنجایی که دیگران نفهمیده‌اند پول‌ها را بالا بکشد و همه‌ی کسانی که به نوعی در جریان حادثه قرار گرفته‌اند اما بنا به ترس و منافع شخصی از بازگو کردنش سرباز زدند در این فساد شریک‌اند

وقتی کسی فقط در یک نقطه ابهام جرأت مکث می کند ، ناگهان با همان افشاگری بسیاری از درها باز می شود و ممکن است زنجیره ای از فسادها آشکار شود ، زیرا فساد هرگز به طور جداگانه شکل نمی گیرد و مردم همیشه در کنار هم قرار می گیرند. این مهمترین نتیجه ای است که می توان از فیلم گرفت. البته ، تمام جسارتی که راشل خرج می کند زمانی م theثر است که قانون طرف متهم و مجرم را نگیرد و بخواهد در اجرای عدالت ثابت قدم باشد.

«آموزش بد» احتمالاً یکی از بهترین فیلم های فیلمنامه سال هالیوود است. با ساختاری منظم و شخصیتی پیچیده و ریتمی مناسب و درگیرکننده. فیلم نامه ای که یادآور ارین براکوویچ است. زنی که در برابر فساد ایستاد و آنقدر استقامت کرد که سرانجام توانست در یک امر بزرگ حقوقی موفق شود و فساد را برملا کند. با توجه به شرایط موجود در کشور ما ، به نظر می رسد که نیاز به ساخت فیلم هایی مانند “آموزش بد” و ارین براکوویچ وجود دارد. نیاز به حضور ارین براکوویچ و راشل که نمی ترسند قلب این حادثه را بزنند و با اجرای عدالت از پرونده خارج شوند. او باید صبر می کرد تا این گونه فیلم ها ساخته شود و از نمونه های هالیوودی خود خوشحال باشد.

برچسب‌ها:,

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 + 5 =