0

نقد فیلم Mandy – مندی

با بازی نیکولاس کیج


مندی به کارگردانی پانوس کوزماتوس و بازی نیکلاس کیج ، در ارائه فرم هنری ایده آل ، با پشتوانه محتوای اصلی بی کیفیت و سرگرم کننده ، فاجعه بار است.

نقد و بررسی فیلم و سریال mandy

مندی ، شاید یکی از تحسین برانگیزترین آثار ناشناخته سال ، یکی از جدی ترین خلاقیت هایی است که تا کنون برای یک مخاطب با تعریف خوب ساخته شده است. آثاری که یک نفر می تواند از آن نهایت لذت را ببرد و دیگری این شانس را دارد که در دقایق آن با کسل کننده ترین تجربه های سینمایی زندگی خود روبرو شود. البته این بدان معنا نیست که اثر در قلمرو فیلم های فرقه ای طبقه بندی شده است و جدال بر سر جذابیت یا عدم جذابیت مندی در این حد اصلاً زیاد به نظر نمی رسد. در عوض ، بهترین توصیف ممکن برای Panos Cosmatos از فهمیدن این است که واقعاً از تماشای فیلم لذت می برد. پاسخ چیزی نیست جز افرادی که دوست دارند داستانها را در ناآشنا ترین (نه لزوماً خلاقانه ترین) شکلها ببینند ، و سپس با بررسی مجدد تمام ثانیه های کار و خواندن مقالات مختلف در مورد همه قسمتهای آن ، با آرامش و در یک حالت رسیدن به درک کامل از جهان بینی فیلمساز و مفاهیم موجود در یک فیلم بلند. به همین دلیل ، اکثر مخاطبانی که سینما را در زمان اکران فیلم می شناسند و مانند من فکر می کنند که هر اثر سینمایی بیش از هر چیز باید دلیلی برای لذت بردن از آن در طول پیشرفت فیلم به مخاطبش بدهد ، نه دلیل دیدنش آنها ندارند. به حدی که هیچ یک از نقاط قوت بصری و صوتی غیرقابل انکار فیلم نمی تواند تأثیر بسزایی در این موضوع داشته باشد.

فیلم مندی

تماشای Mandy در ساده‌ترین بیان ممکن، حس دیدن یک اسلوموشون خیلی‌خیلی آرام و خیلی‌خیلی عجیب از قصه‌ای تکراری و نه‌چندان پرهیجان را دارد

زیرا «مندی» به معنای واقعی کلمه برده فرم سینمایی ، تدوین عجیب و غریب ، کارگردانی آزاردهنده و رنگهای اغراق آمیز و جنون آمیز آن است. دیدن آن مانند دیدن کتابی با بهترین صفحات و زیباترین جلد و دوست داشتنی ترین فونت ها و تصاویر است. اگر آن را هزار بار با دقت بخوانید ، متوجه اشارات خارق العاده آن به مفاهیم بزرگ فلسفی و مواردی از این دست خواهید شد ، اما احتمالاً در وسط خواندن یک صفحه. دوم ، شما آن را کنار می گذارید زیرا خیلی خسته هستید و دیگر هرگز سراغ آن نمی روید. چرا؟ زیرا «مندی» در سرگرم کننده بودن دارای ضعف بی پایان است که تعریف روشنی از رویکرد مخاطب عام به یک اثر سینمایی است. گویی فیلمساز واقعاً یک داستان سه خطی گرفته است که در پایان صحنه اول می تواند همه نکات مهم را حدس بزند و به جای ساختن یک اثر ایده آل سی دقیقه ای ، یک تجربه دو ساعته رویایی را به او ارائه کرده است. بیننده اش از صحنه هایی در فیلم که واقعاً هیچ اتفاقی نمی افتد ، و به عنوان مثال ، فقط چند مرحله از یکی از شخصیت ها با صد برش عجیب و خاص و ظاهر نامی ناشناخته بر روی تصویر شما ، تا لحظه ای که کارگردان اینقدر درگیر است قاب بندی او این ایده خاصی ایجاد نکرده است که تنها با تغییر مداوم بین سه دوربین مختلف به مرحله جدیدی در فرمول بندی برسد. همه اینها لازم می دانم تاكید كنم كه مندی ، به طور كلی ، احساس دیدن یك داستان بسیار بسیار كند ، تكراری و نه چندان هیجان انگیز را به طور كلی ، صرف نظر از همه تعاریف ، به مخاطب منتقل می كند. که در قسمتهای زیر فیلم ، به ویژه قسمتهای فنی ، ارائه خواهم داد. او از خود الهام می گیرد.

فیلم ایتالیایی مندی

ضعف داستانی بزرگ فیلم به قدری است که انگار فیلم‌ساز به جای ساخت یک اثر سی دقیقه‌ایِ ایده‌آل، با داستانی به همان کوتاهی، یک تجربه‌ی دو ساعته‌ی خواب‌آور را تقدیم‌مان می‌کند

اما جدا از پشتوانه روایی ضعیف فیلم که خود را در ثانیه های روایی نشان می دهد و ناسازگاری قالب روایی اثر با هر یک از عوامل سرگرم کننده سینمایی به معنای عام ، مندی چیزی بیش از یک تجربه بصری شگفت انگیز نیست. به طوری که می توانید هر عکس از آن را به دلخواه خود بگیرید و چاپ کنید تا یک پوستر عالی برای اتاق خود داشته باشید. تجسم بصری قدرتمند خالق اثر ، اگرچه به مذاق خیلی ها خوش نیامده است ، اما در اجرای آن با مشکلی روبرو نشده است و تمام آن حس جنون موجود در داستان را به درستی ارائه می دهد. استفاده صحیح از رنگهای مختلف نئون و حرکت روان فیلم در تصاویر تقریباً غیرقابل پیش بینی ، همراه با جهانی شدن هیجان انگیز آن ، انکار زیبایی آن را حتی زمانی که از پوچی مطلق کار خسته می شوید ، غیرممکن می سازد. در دنیای Panos Cosmatos ، هیچ یک از اتفاقاتی که به نظر می رسد طبیعی نیست و نوعی فانتزی بیمارگونه را منتقل می کند که می تواند طرفداران سرسخت داستانهای تاریک و بسیار پیچیده (!) را کاملاً راضی کند. در واقع ، داستان فیلم از این قرار است که یک گروه مذهبی دیوانه ، که اعضای آن همه دچار تغییر شکل شده اند ، روزی به دستور رهبر تهوع آور و مزاحم خود ، زنی را به فجیع ترین شکل ممکن می کشد. سپس شوهر زن تصمیم می گیرد یک تبر بسازد و به دنبال آنها بیاید و هر یک از آنها را ذبح کند. من همچنین در مورد پاسخ به اینکه چگونه یک داستان بسیار خاص می تواند دو ساعت از وقت مخاطب را بگیرد صحبت کردم ، که من چندی پیش انجام دادم.

نقد فیلم مندی

البته ، یک نکته بسیار مهم در مورد مندی این است که او لزوماً متوجه نیست که فیلم لزوماً در فرمول بندی فوق العاده است. بلکه بیشتر از حساسیت و عظمت “متفاوت” است و این تفاوت باعث می شود مخاطبان هدف اثر ، با علاقه ، از اثر دیوانه کننده هر یک از فریم های آن پیروی کنند. بنابراین وقتی صحبت از شکل بصری ارزشمند مندی به میان می آید ، موضوع بیشتر به این می پردازد که چقدر عجیب است ، چقدر عجیب و غلو آمیز است و البته اجرای درست آن. این بدان معناست که فیلمساز به وضوح تمام داستان نویسی خود را در ایده آل ترین شکل ممکن در تولید خود به مخاطب می رساند و این تجربه های بصری چه لذت یا ملال بزرگی را برای ما به ارمغان می آورد ، موضوع دیگری است.

اما جدا از تدوین و فیلمبرداری ویژه فیلم ، یکی دیگر از عناصر روایی مهم محصول سینمایی پانوس کوزماتوس موسیقی متن فوق العاده آن است. موسیقی متن که به بهترین شکل ممکن روی تمام عکس ها و برش های فیلم می نشیند و احساس گرفتار شدن در یک آخرالزمان بی پایان و بزرگ را ایجاد می کند. در هر ثانیه فیلم یا از اثر برجسته صداهای مزاحم محیط استفاده می شود یا از قطعات ناخن گزنده که به وضوح از فرم روایت بصری برتری دارند و مطلوب ترین ابزار داستان سرایی فیلم هستند. علاوه بر این که به دلیل تدوین حساب شده “مندی” ، بازی های عالی بازیگران دقیقاً با همان موسیقی متن فیلم هماهنگ است و این به جذابیت آنها می افزاید.

بررسی فیلم mandy

این مطلب ادامه دارد …. .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × چهار =