0

نقد فیلم The Night Clerk

نقد فیلم The Night Clerk

Night Crime – روانشناسی منشی شب در مورد پسر جوانی مبتلا به سندرم آسپرگر است که درگیر یک ماجرای جنایی می شود. تحقیقات پلیس اسرار زندگی این پسر را فاش می کند.

احتمالاً با یکی از ایده های ممنوع سال روبرو هستیم. یک شخصیت منحصر به فرد و یک موضوع جذاب که به دلیل سهولت در کنار هم قرار دادن ایده ها ، س questionsالات زیادی را برای مخاطب به وجود می آورد. «منشی شب» از آن دست فیلم های هالیوودی با بودجه کم است که قرار بود مخاطب را تا آخر جالب نگه دارد. فردی با سندرم آسپرگر. بیماری که روابط بین فردی را تحت تأثیر قرار می دهد و اولین بار توسط پزشکی اتریشی به نام هانس آسپرگر در مقاله ای توصیف شد. این بیماری زیرمجموعه اوتیسم است و همانطور که در فیلم دیده می شود ، شخصیت رفتارهای وسواسی و تکراری دارد و از برقراری ارتباط با دیگران می ترسد. بارت بروملی (با بازی تایلندی شریدان) دو برابر ترس از زنان دارد.

معروف‌ترین نمونه Rear Window

الگوی داستان

الگوی داستانی «دبیر شب» یادآور مجموعه ای از فیلم های جنایی است که شغل اصلی آنها جاسوسی است. ایده ای که در تاریخ سینما بارها تکرار شده است. به عنوان مثال ، مشهورترین نمونه Rear Window ، پنجره عقب آلفرد هیچکاک است. جف جفریس با بازی جیمز استوارت ، همسایگان را در دوران بازنشستگی تماشا می کند تا از کسالت جلوگیری کند. بینایی او را درگیر یک داستان قتل می کند. کنجکاوی مخاطب برای خارج شدن از زندگی خصوصی دیگران باعث شد “شیشه عقب” سالها مورد توجه مخاطبان قرار گیرد. هیچکاک در مورد این خواسته غیرقابل کنترل سخنان جالبی را بیان کرده و مخاطب را به سینما تشبیه کرده است. مردم برای دیدن چیزهایی که در زندگی عادی از آن محروم هستند به سینما می آیند.

فیلم ساز آمریکایی

هیچکاک تحت تأثیر یک فیلمساز دیگر آمریکایی بارها به این موضوع رسیده است: برایان دیپالما. دیپالما در بیشتر فیلم های خود پیگیری افراد را در ساختار فیلم خود گنجانده است. احتمالاً نزدیکترین مثال “وزیر منشور” توسط ody Double است که تحت تأثیر “سرگیجه” و “پنجره عقب” سرگیجه قرار گرفته است. ایده پیروی از مردم و نظارت بر آنها نیز در فیلم نمادین فیلمساز ایتالیایی ، میکل آنژ آنتونیونی ، انفجار “آگراندیسمان” به کار رفته است. در آن فیلم ، یک عکاس پرانرژی و اکتشافی راز یک جنایت را در عکس های تصادفی خود در پارک فاش می کند. البته ظاهر این حروف بزرگ در تاریخ سینما ارتباط چندانی با فیلم جدید مایکل کریستوفر ندارد. “منشی شب” نمونه ای معمولی و متناقض از موضوع جاسوسی است. فیلمی که نتوانست از این ایده نهایت استفاده را ببرد و مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.

استفاده از کامپیوتر

رفتار وسواسی

رفتارهای شدید وسواسی همراه با هوش بالای بیماران مبتلا به علت آسپرگر ، آنها را به حل معماها و علوم رایانه بسیار علاقه مند می کند. همانطور که در فیلم مشاهده می کنیم ، به نظر می رسد بارت در زمینه استفاده از رایانه متخصص است. با این حال ، تخصص او بسیار پیچیده نیست و فراتر از بررسی دوربین های مدار بسته نصب شده در اتاق ها نیست. شاید اگر این ویژگی برجسته تر می شد و داستان قتل کمی پیچیده تر می شد ، ما بیشتر علاقه مند و عاشق مخاطب بودیم. با این وجود شخصیت فیلم “منشی شب” به دلیل ویژگی های منحصر به فرد خود در فیلم کار خاصی انجام نمی دهد و این باعث می شود احساس دل در ما کم شود.

برای کسانی که این فیلم را ندیده اند ، باید اضافه کنم که “وزیر امور خارجه شب” در مورد بارت بروملی یک شخصیت عمومی باهوش اما ضعیف است که نگهبان شب در یک هتل کوچک است. وی با نصب دوربین در برخی اتاق های هتل ، بر مشتریان خصوصی نظارت می کند و از طریق این نظارت سعی در افزایش روابط عمومی خود دارد. انگیزه اصلی او برای این اکتشاف ، یادگیری بهتر روابط اجتماعی ، سازگاری با جامعه و مقاومت در برابر بیماری است. نگران نباشید ، هنوز چیزهای زیادی درباره این فیلم فاش نشده است. این اطلاعات در چند دقیقه اول در اختیار مخاطبان قرار می گیرد. اکنون این جوان عجیب و غریب در تحقیقات خود وارد یک حادثه جنایی می شود. حادثه ای که اسرار او را به خطر می اندازد. اگر به تماشای فیلم علاقه دارید ، ادامه متن را بخوانید.

در ادامه بخش‌هایی از داستان فیلم لو می‌رود.

«منشی شب» از کمبود مطالب داستانی رنج می برد. کل داستان در مورد یک داستان است. شاید این یکنواختی باعث خسته کننده و کسل کننده شدن فیلم شود. حتی رابطه عاطفی بارت با آندره ریورا (با بازی آنا د آرماس ، همان دختر در چاقوهای بیرون) به سرعت ارتباط خود را با داستان اصلی پیدا می کند و به بخشی از شخصیت اصلی تبدیل می شود. از طرف دیگر ، داستان اصلی کشش کافی برای ادامه دادن به یک ساعت و نیم را ندارد. یک قتل اتفاق افتاد و همه چیز در تصویر نشان داده شده است. این واقعیت تا پایان تغییر نمی کند. آندره می خواهد با تحریک اطلاعات (هارد اکسترنال حاوی تصاویر دوربین مداربسته) ، به زنان اغواگر فیلم های نوآر نزدیک شود و بارت را از اطلاعات بیرون بکشد ، کاری که به راحتی موفق می شود.

سپس او با بی دستکاری اسلحه خود را روی تخت می گذارد ، که منطقی نیست. بارت با افشای آنها به سادگی خود را از این واقعه تبرئه می کند. البته رفتار کارآگاه پلیس با بارت نیز کمی غیر منطقی به نظر می رسد. سرانجام کسی که به نظر می رسد در این قتل دست داشته یا اطلاعاتی در مورد آن دارد می تواند به راحتی زندگی خود را ادامه دهد و کارآگاه تلاش جدی برای تحت فشار قرار دادن او نمی کند. حضور کم کارآگاه باعث می شود فیلم به اندازه فیلم های جنایی قدرتمند نباشد و از کارآگاه فقط به عنوان حل کننده برخی از معماها استفاده می کند. از طرف دیگر ، فیلم تمام شخصیت شخصی خود را قمار کرده است. شخصیتی که در عین جذابیت و شادابی ، توانایی جلب رضایت مخاطب را ندارد.

As Good As It Gets

رابطه بارت با مادرش

رابطه بارت و مادرش (با بازی هلن هانت بازیگر برنده اسکار برای فیلم همانطور که خوب می شود) خصوصاً و به یاد ماندنی نیست. مادر بارت وقتی گیر افتاد از او حمایت می کند و نمی گذارد در کلانتری بماند. مادر بارت به او اجازه داد در زیرزمین تنها باشد و بدون مزاحمت برای او مدام از او مراقبت می کرد. شاید این ارتباط قسمت های خانه را کمی خسته کننده کند. ما هیچ نگرانی در مورد شخصیت نخواهیم داشت زیرا هیچ کس در زیرزمین او مزاحمت ایجاد نمی کند. حضور ناگهانی او در طبقه وسط فیلم که قرار است تغییر شخصیت ایجاد کند ، کمی تحمیلی و باورنکردنی به نظر می رسد. پسری که سالها تنها بوده چگونه ممکن است تصمیم بگیرد که به همین راحتی پشت میز و مادرش غذا بخورد؟

زندگی شخصی مادر

عدم توجه به زندگی شخصی مادر در این زمینه نیز یکی از دلایل کم اهمیت بودن مادر است. مادر همه چیز راجع به بارت توضیح می دهد و کاری جز بردن بارت از کلانتری نمی کند. در این شرایط این سال مطرح می شود که اگر شخصیت مادر از داستان حذف شود ، فیلم چقدر آسیب خواهد دید؟ احتمالاً حضور جزئی مادر یکی از گزینه های نابالغ مایکل کریستوفر به عنوان فیلمنامه نویس است. این فیلم در یکی از سطوح تنش یعنی در یک خانواده کم استرس اتفاق می افتد و همین امر باعث برجسته شدن تنها داستان جنایی می شود. داستانی به قدری معمولی و ساده که فیلم را پیش پا افتاده و معمولی می کند.

«منشی شب» به دلیل شخصیت منحصر به فردش می توانست به عنوان یک فیلم کم بودجه مورد توجه بسیاری قرار گیرد اما سادگی و عدم بلوغ فیلمنامه در کنار نقص منطقی توطئه های ریز و درشت ، مخاطب را بیشتر درگیر خود کرد. در آن نقص ها نسبت به فیلم است. . فیلم نوآوری نیست که حرص و طمع شخصیت ها نیروی محرک وقایع باشد. این یک فیلم پلیسی نیست که هوش کارآگاهی ما را به وجد بیاورد. نه با یک قاتل باهوش و حسابگر. نه با تغییر شخصیت منطقی و قابل قبول. حضور بارت در جامعه و مواجهه او با مردم در پایان فیلم به هیچ وجه نتیجه منطقی آنچه در طول فیلم رخ داده نیست و به همین دلیل است که اعتقادی به این تغییر نداریم. شخصیت بارت می توانست یکی از به یادماندنی ترین شخصیت های سال باشد اما اکنون چیزی جز پشیمانی برای او باقی نمانده است.

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 + 8 =