0

نقد فیلم You Should Have Left

نقد فیلم You Should Have Left

تو باید ترک می کردی “دیوید کوپ” یک فیلم ترسناک و جدیدترین ساخته دیوید کوپ است که بیشتر آن را با فیلمنامه های معروفش به یاد می آوریم.

پارک جوراسیک ، راه کارلیتو ، ماموریت: غیرممکن ، چشم مار ، مرد عنکبوتی ، مرد عنکبوتی ، ایندیانا جونز و پادشاهی جمجمه کریستال قلمرو جمجمه کریستال و چندین فیلم نامه پرفروش دیگر فراموش کردن دیوید کوپ را غیرممکن می کند . حتی یکی از این متن ها می تواند برای ماندگاری نام او کافی باشد. فیلمنامه نویس که به راحتی می توان کلمات جذابش را به نوشته هایش پیوست. “باید برود” ممکن است به اندازه نام های فوق مهم نباشد و بیشتر شبیه به پنجره مخفی ، فیلم دیگری که وی نیز کارگردانی آن را انجام داده ، یک فیلم شخصی برای این فیلمنامه نویس بزرگ است. “شما باید بروید” کلیشه فیلم های ترسناک را لمس کرده است: خانه شبح!

خانه شبح

الگوی فیلم های خانه اشباح این است که گروهی (معمولاً یک خانواده) برای یک سفر کوتاه یا زندگی موقت پا به جایی می گذارند که با آن آشنایی ندارند. این مکان جدیدی پر از رمز و راز ، درها و زیرزمین های باز نشده و مکان های مخفی است که در ابتدا هیچ کس جرات ورود به آن را ندارد. با گذشت زمان ، یک یا همه آنها عناصر حضور بیگانگان را احساس می کنند. حضوری که با ترس و وحشت از مرگ آمیخته است. غریبه ها به طور کلی ترسناک هستند. با افزایش دخالت بیگانگان در زندگی شخصیت های اصلی فیلم ، اوضاع منجر به فرار از مخمصه و نجات خود می شود که معمولاً به معنای تلاش برای بیرون رفتن از خانه است. تلاشی که معمولاً به پایان نمی رسد و شخصیت ها برای روبرو شدن با ارواح باید متفاوت فکر کنند.

درخشش

خانواده سه نفره

حضور یک خانواده سه نفره در یک ساختمان اسرارآمیز ساخته دست بشر یادآور درخشش “درخشش” استنلی کوبریک است. جک تورانس به همراه خانواده اش به هتلی آمد تا در زمستان از آن مراقبت کند و فرصتی برای نوشتن داشته باشد. جک به تدریج در شرایط ترسناک ، جذاب و البته ترسناکی دیوانه می شود و جنون را تجربه می کند. در فیلم “باید برود” انگیزه آمدن به خانه مرموز فرار از کابوس هاست. اشتلر (با بازی کوین بیکن) گذشته وحشتناکی داشته و اکنون زندگی آرامی با زنی کوچکتر از خودش دارد اما کابوس ها ذهن او را به خود مشغول کرده و او به طرق مختلف سعی در فرار از کابوس ها دارد. کابوس هایی که او را به گذشته وحشتناک خود می کشاند.

فیلم ترسناک

موضوعی که همیشه در فیلم های ترسناک مطرح می شود و به تصویرسازی ذهنی می پردازد ، این است: چه زمانی شخصیتی می تواند توانایی تشخیص کابوس ها از واقعیت را پیدا کند؟ جک تورنس کابوس های عجیبی می بیند و پسرش این کابوس ها را با او تقسیم می کند. کابوس هایی درباره گذشته هتل و گناهان پیشینیان آن. در “شما باید بروید” همه مشکلات از خود استلر ناشی می شود. این خانه جدید ، جایی که اتفاقات عجیبی در آن رخ می دهد ، بستری برای کالبد شکافی استلر است. س ،ال به جای اینکه این کابوس ها به کجا ختم شود ، این است که چرا این کابوس ها تأثیر خود را گذاشته اند. به کدام گناه و انتقام گذشته؟

چیزهای بیگانه و ناشناخته

داستان فیلم

برای مخاطبی که می خواهد بر اساس این متن فیلم را ببیند یا نه ، باید بگویم ایده های ترسناک فیلم برای بسیاری جذاب نیست. تجربه ترس بدون در نظر گرفتن شخصیت ها نه چندان ترسناک است و نه آنقدر اسرارآمیز که ذهن شما به دنبال حل رمز و راز فیلم باشد (همانطور که در چنین شرایطی با آن روبرو بودیم.) برای تجربه یک زندگی آرام. برای غلبه بر کابوس ها ، باید با گذشته روبرو شد و آنچه را که اتفاق افتاده انکار نکرد.

از این منظر ، فیلم “شما باید بروید” قابل تأمل و جذاب است. آن فیلم هایی که با ورود به دنیاهای موازی ، مسائل پیچیده ای را حل می کنند اما به مخاطب این امکان را می دهند که با محدود کردن داستان های فرعی ، درباره وقایع فیلم به دقت بیندیشد. اگر علاقه مند به تماشای فیلم هستید ، بعد از تماشای فیلم ، ادامه متن را بخوانید.

بخش‌هایی از حوادث فیلم در ادامه لو می‌رود.

فیلم با یکی از کابوس های مشترک بین پدر و دختر آغاز می شود. سایه ای در تاریکی شب وارد خانواده می شود و در قالب یک مرد به سمت دختر کوچک می رود تا او را نابود کند. سایه ای که احتمالاً از ذهن گیج اشتلر بیرون آمده و نمایانگر گناهی است که در گذشته مرتکب شده است. پس از این کابوس ، تصویری از زندگی پررونق اشتلر و همسرش برای ما نشان داده می شود که حاوی عناصر یک زندگی رنگارنگ هالیوودی است.

خانه ویلا ، استخر شنا ، زن جوان ، زیبا و البته بازیگر و خانواده خوشبخت. شیطنت های زن جوانی که شوهر پیرش را حسادت می کند ، که بعداً به عنوان یک داستان فرعی مورد خطاب قرار می گیرد ، از این صحنه اولیه آغاز می شود ، اما رابطه خوبی با کلیت فیلم برقرار نمی کند. مهمترین عنصر آغاز تک گویی است که روی تصویر شنیده می شود. این مرد در حال گوش دادن به یک پادکست روانشناختی است: “اگر می خواهید افکار خود را متوقف کنید ، یا از ورود آنها به ذهن خود جلوگیری کنید ، فقط درگیری ایجاد می کنید زیرا بیهوده تلاش می کنید.”

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × یک =