0

نقد فیلم Zack Snyder’s Justice League

نقد فیلم Zack Snyder's Justice League

Justice League Zack Snyder بهترین قسمت از سه گانه “مرد پولادین” است ، اما عناصر دست و پا گیر فرم فیلمسازی کارگردانی او مانع از تبدیل شدن آن به یک فیلم راضی کننده می شود.

در یکی از صحنه های لیگ عدالت ، زک اسنایدر ، که مانند یک مشت مشت است ، سایبورگ و جغد شبانه است که زمین را حفاری می کند. گورستان کلارک کنت. هر دو توافق می کنند که این کار را به روش سنتی خود انجام دهند ، بدون اینکه از قدرت های خدایی خود استفاده کنند. اگرچه سایبورگ در یک چشم به هم زدن می تواند تابوت کلارک را از زمین بیرون بکشد و گرچه فلاش می تواند بیل و کلنگ او را در سرعتی نزدیک به سرعت نور کار کند ، اما هر دو تصمیم دارند این کار را به روشی انجام دهند که به سوپرمن احترام بگذارد. ثانیه را به یک عمل چند ده دقیقه ای یا حتی چند ساعته تمدید کنید.

شاید انگیزه آنها برای نبش قبر محترم سوپرمن در هر شرایط عادی دیگری قابل قبول بود ، اما وضعیت وحشتناک کنونی آنها فرسنگ ها با حالت عادی فاصله دارد. سرنوشت سیاره زمین در چند هزار سال اخیر به این خطر نیفتاده است. آخرالزمان و انقراض بشریت هرگز به این اندازه مسلم نبوده است.

نبرد نا امید کننده

درست همانطور که فلش و سایبورگ در نبردی ناامیدکننده پیش رو با اضافه شدن نا امید کننده سوپرمن به گارد زمین با صبر و حوصله جسد او را بیرون می کشند ، ارتش بیگانگان شیطانی نیز شبانه روز بی وقفه کار می کنند تا خود را برای نابودی جهان آماده کنند. آیا واقعاً عاقلانه است که این زمان ارزشمند را صرفاً رعایت و احترام گذاشتن به روند نبش قبر سوپرمن در کمترین زمان ممکن انجام دهیم؟ از یک سو ، قهرمانان در طول فیلم بارها و بارها اصرار دارند که ما باید هر چه سریعتر دنیا را از خطر قریب الوقوع نجات دهیم و از طرف دیگر ، فلش و سایبورگ عجله ای ندارند.

روایت داستانی که منطقا منطبق با عقل و اصل درام و تعلیق باشد ، یا روایت داستانی که اصل منطق و درام و تعلیق را فدای طولانی شدن بی مورد خود کند ؛ کدام یک بر دیگری ارجحیت دارد؟ حداقل پاسخ زک اسنایدر به این سوال روشن است.

تماشاگران جاستیس لیگ زک اسنایدر

لیگ عدالت

بینندگان لیگ عدالت زک اسنایدر ماه ها قبل از دیدن حتی یک فریم از فیلم ، سال ها قبل از اینکه فیلم چیزی بیش از یک هشتگ باشد ، مشغول انجام وظیفه بوده است. هیچ کس لیگ عدالت را تماشا نمی کند تا در مورد آن نظر بدهد. در عوض ، آنها لیگ عدالت را تماشا می کنند تا ایده قبلی خود را بر اساس فیلم های قبلی سازنده آن تأیید کنند. هرگز قرار نبود این فیلم موعود باشد که منتقدان را به مrsمن تبدیل کند یا طرفداران را دلسرد کند. واکنش شما نسبت به لیگ عدالت به واکنشهای قبلی شما نسبت به دیدگاه زک اسنایدر ، ابرقهرمان کتاب های کمیک بستگی دارد.

واقع گرایی

اگر از Watchman زنده مانده اید ، که واقع گرایی هولناک کتاب کمیک آلن مور را نکوهش می کند ، که ایده ابرقهرمانان را به یک فانتزی پر شور در ستایش ابرقهرمانان تبدیل می کند ؛ از مرد فولاد راضی و تماشای تبدیل سوپرمن به سلاحی برای کشتار جمعی در حالی که او را به عنوان یک قهرمان ناجی به تصویر می کشد (چرا باید سوپرمن را پس از بازی در قتل عام هزاران نفر تشویق کنیم تا خانواده ای را از لیزر متولد شده نجات دهد؟)

و اگر در پایان atman vs Superman: Dawn of Justice هرگز از شما نپرسیدند که چرا بتمن بلافاصله پس از فهمیدن اشتباه خود در کشتن سوپرمن بلافاصله به قتل در سکانس نجات مارتا ادامه می دهد ، مطمئناً با لیگ عدالت. شما خوب و خوب خواهید شد ، اما اگر در رده ای باشید که من در آن قرار دارم. برای آن دسته از شما که فکر می کنید ترکیب “Zack Snyder” و “Superheroes” ترکیبی خطرناک از “kid” و “match” است و چیزی جز بدشانسی به دنبال نخواهد داشت ، من خبرهای قابل پیش بینی و خبرهای خوبی برای شما دارم.

خبر قابل پیش بینی این است که لیگ عدالت نه تنها همه مشکلات غریزی فیلم سازی زاک اسنایدر را دارد ، بلکه همچنین زمان و ماهیت چهار ساعته آن در نتیجه آزادی بیان تقریباً کامل وی در بی نهایت و نزدیک ترین حالت ممکن است که این مشکلات اکنون در 10 ضرب می شوند. اما خبر خوب این است که Justice League فاقد یکی از مشکلات دلخراش دو فیلم ابرقهرمانی قبلی خود است (بعداً به آن می پردازیم) و نبود آن باعث می شود تماشای این فیلم بسیار قابل تحمل تر و شاید حتی سرگرم کننده تر از دو سه گانه قبلی باشد. فیلم های.

برادران وارنر

در تاریخ 14 اکتبر 2014 ، سرانجام برادران وارنر از واکنش مورد انتظار خود نسبت به دنیای فیلم مارول رونمایی کردند: مرحله اول این مجموعه که شامل 10 فیلم بود ، با بتمن علیه سوپرمن در سال 2016 آغاز شد و با راه اندازی مجدد فیلم Green Lantern به پایان رسید. در سال 2020. با نگاهی به گذشته ، استودیو پراید مضحک به نظر می رسد؛ اگرچه شش مورد از این 10 فیلم ساخته شده است و به نظر می رسد که فیلم هفتم (فلش) پس از تأخیرهای بیشمار سرانجام در حال تحقق است ، اما مشخص است که برنامه فعلی آنها از برنامه اصلی خود به زمین به آسمان تغییر کرده است.

 نسخه‌ی سینمایی جاستیس لیگ

شکست فیلم

شکست نسخه فیلم Justice League و فروپاشی طرح اصلی برادران وارنر برای دنیای فیلم ، آن را به یکی از بدنام ترین داستان های تاریخ سینمای ابرقهرمان تبدیل کرد. پس از اینکه Man of Steel نتوانست موفقیت قبلی دیزنی را با سه گانه شوالیه تاریکی تکرار کند و پس از آنکه بتمن در یک ماموریت غیرممکن برای تکرار درآمد میلیارد دلاری انتقام جویان در برابر سوپرمن شکست خورد ، برادران وارنر شروع به رد برنامه های اسنایدر برای ادامه سریال کردند.

در همان زمان ، اسنایدر با خودکشی دخترش دچار یک فاجعه خانوادگی هولناک شد و تصمیم گرفت به جای اینکه در نبرد خسته کننده ای برای حفظ دیدگاه خود برای لیگ عدالت شرکت کند ، آن را به کلی کنار بگذارد. پس از جدایی زک اسنایدر ، وارنر جاس ویدن ، نویسنده و کارگردان فیلم انتقام جویان را برای بازنویسی و فیلمبرداری مجدد قسمتهایی از فیلم استخدام کرد. اگرچه در طول سال ها جاس ویدن به عنوان هیولایی ترسناک و پر از هیبت که با مداخلات خود چشم انداز اصلی اسنایدر را از بین برد ، به تصویر کشیده شده است ، اما ویدن چیزی بیش از یک نماینده مطیع برای کارفرمایان خود نبود.

تلاش برادران

اگرچه اولین تلاش برادران وارنر با بتمن علیه سوپرمن برای رسیدن به یک موفقیت میلیارد دلاری ناکام ماند ، آنها یک بار دیگر میانجی را به لیگ عدالت رساندند: استخدام سازنده انتقام جویان برای مجبور ساختن لیگ عدالت به انتقام جویان. غافل از اینکه مشکل فیلمهای اسنایدر هرگز لحنهای تیره و تیره آنها نبوده است ، افزودن چهار شوخی می تواند هسته کرم خورده آنها را التیام بخشد. نتیجه محصول یک شلخته ناشناس است که نه بهترین ویژگی های ویدن را نشان می دهد و نه شخصیت فیلم سازی زک اسنایدر را بیان می کند.

ما همچنان به حفظ آن ادامه می دهیم. از راه اندازی کمپین هشتگ “انتشار نسخه اسنایدر” تا جمع آوری پول برای بنیاد پیشگیری از خودکشی توسط طرفداران اسنایدر ؛ از رفتارهای سمی و نفرت در شبکه های اجتماعی گرفته تا هرکسی که جرات گفتن به اسنایدر را داشته باشد ، او مصادف با راه اندازی نیاز آچبیا مکس و برادران وارنر برای اشتراک در سرویس پخش جریانی آن است که هزینه آن 70 میلیون دلار برای سیدنر بود. کامل. امکان پذیر است لیگ عدالت اکنون می تواند از زوایای مختلف تفسیر شود. به عنوان پروژه رویایی یک فیلمساز ؛ به عنوان فرایند غلبه بر غم پدر نسبت به از دست دادن دخترش با اتمام کار نیمه وقت خود ؛ به عنوان اجرای عدالت عقب مانده برای اصلاح اشتباهات گذشته.

دبدگاه هاب مختلف

به عنوان ابزاری برای مطالعه چگونگی تأثیر دو دیدگاه متفاوت فیلمساز بر ماده مشابه؛ به عنوان بررسی فرصت طلبی استودیو و رفتار سمی طرفداران. به عنوان نوحه خداحافظی تلخ و شیرین نسخه اصلی دنیای سینما ، چه بخواهیم و چه نخواهیم ، شکی نیست که فراز و نشیب هایی که پشت سر گذاشتیم ، با تمام جذابیت های کوچک و دلخوری های بسیار ، برای همیشه در ذهن ما حک خواهد شد . ؛ به عنوان اولین قسمت از این دو نفره ، این دنباله به مجموعه فیلم های افسانه ای ساخته شده در سینما می پیوندد. اما بیش از هر چیز این فیلم یادبودی برای غرور ویرانگر برادران وارنر در اکتبر 2014 است.

برنامه آنها این است که یک میانبر برای تکرار موفقیت بی سابقه رقیب خود بگذارند و آن را به مردی بسپارند که سبک فیلم سازی متفاوت از رقیب آنها بود. بنابراین ، یک چیز در مورد لیگ عدالت قطعی است ، چه بخواهید و چه نخواهید: فکر کردن در مورد آن بسیار جالب است. اما تصور غلط رایج دیگری که باید درباره این فیلم اصلاح شود این است که Justice League Zack Snyder همان فیلمی است که طرفداران در سال 2017 از شانس تماشای آن محروم شدند.

رهبر فیلم

واقعیت این است ، حتی اگر زک اسنایدر همچنان معمار و رهبر دنیای فیلم دیزنی باقی بماند (اگر مرگ دخترش او را از پروژه جدا نکرد و اگر استودیو از عدم حضور او به عنوان فرصتی برای چشم پوشی از خواسته های او استفاده نکرد و کل فیلم را دستکاری کنید) ، باز هم نمی توان دنیایی را تصور کرد که در آن شاهد اکران یک فیلم ابرقهرمانی بزرگسال چهار ساعته در سینماها باشیم. فیلمی که امروز می بینیم مستقیماً از خاکستر نسخه دیگری بیرون آمده است. این فیلم که دو برابر نسخه قبلی است ،

علی رغم مشکلاتی که منجر به تولید آن شد ، وجود نداشت ، اما دقیقاً فرزند مشکلاتی است که منجر به تولید آن شده است. اما شاید جالب ترین قسمت تماشای لیگ عدالت زک اسنایدر این باشد که آنچه جاس ویدن در غیاب اسنایدر به فیلم خود اضافه کرد ، واضح تر شد و آنچه از مقایسه آنها برمی آید این است که استخوان سازی نسخه اسنایدر تفاوت چندانی با نسخه ویدن ندارد. هیچ اشتباهی نکن. این نسخه از Justice League ، خوب یا بد ، غرش زک اسنایدر را در بالاترین حالت ممکن دارد.

تیلور رعدآسا

هیچ کس نمی تواند این نسخه را با نسخه Wieden اشتباه بگیرد. تبلور رعدآسا ، فوران آتشفشان ، عصیان آشکار و پراکندگی بی پروا اجزای فیلم سازی اسنایدر از اولین تا آخرین سکانس فیلم مشهود است. اغراق در ژست قهرمانانه شخصیت ها ، مونتاژ آهنگ های غم انگیز ، جنگجویان شنل افسرده ، حرکت آهسته و بعد حماسی خشونت تردیدی باقی نمی گذارد: این امر به احترام بسیار کمی برای حرمت مقدسات تبدیل شده بود روح انسانها برخلاف نسخه Widen ، که گاهی اوقات یادآور کیفیت تولید منسوخ شده سری دریای سیاه است. W (به خصوص سکانس atman of Paradimon Hunting on Gotham Roofs) ،

هر چقدر هم که با فرم فیلم سازی اسنایدر مشکل داشته باشیم ، یک چیز مسلم است: فیلم های او هرگز ارزان ، گران و خوش ساخت به نظر نمی رسند. اما در عین حال ، مهمترین نکته ای که باید در مورد نسخه اسنایدر بدانید این است: اگر به دنبال تریلر چهار ساعته فیلم (آنتاگونیست جدید آن) ، جدول زمانی چهار ساعته آن و اخبار مربوط به غیر – بودید. فکر می کنید محتوای مشترک این نسخه با نسخه Wieden ، اسنایدر به اندازه سایر فیلم ها داستان ناگفته دارد.

زک اسنایدر

هیاهوهای داخل فیلم

هیاهوی پیرامون این فیلم گمراه کننده بوده است. ممکن است طول ، عرض و جزئیات داستان کم یا زیاد شده باشد ، اما طرح اغلب همان نسخه Widen است: استیونوولف ، یک جنگجوی قدرتمند از دنیای دیگر ، هنوز در جستجوی سه جعبه مادر است ، فناوری های پیشرفته ای که می توانند صاف و روان شوند یک سیاره. به زمین می آید؛ بروس وین همچنین قهرمانان زمین را گرد هم می آورد تا اتحادیه ای برای جلوگیری از این تهدید کیهانی تشکیل دهند. نبرد نهایی فیلم در شهری متروکه در روسیه رخ می دهد. از صحنه تلاش ناموفق زنان آمازون برای محافظت از جعبه مادرشان گرفته تا صحنه Wonder Woman که از عملیات بمب گذاری در لندن جلوگیری می کند.

از صحنه نجات پدر سایبورگ از مخفیگاه استپانوفولف در جزیره استرایکر گرفته تا نحوه زنده شدن سوپرمن و نبرد مداوم وی در محل یادبود خود ؛ از سکانس بازدید سوپرمن از خانه کودکی خود با لوئیس لین گرفته تا صحنه های کوچکتر مانند اولین ملاقات بروس وین و باری آلن در مخفیگاهش. بزرگترین تغییر جاس ویدن در فیلم اضافه شدن سکانس های جدید نبود ، بلکه تراشیدن وحشیانه تصاویر اسنایدر برای ساختن آن یک فیلم دو ساعته بود. مخصوصاً هر آنچه مربوط به قسمت تاریک و قسمت دوم قسمت دوم لیگ عدالت است.

نسخه ویدن

در نتیجه ، نسخه اسنایدر در واقع نسخه ویدن است که اکنون علاوه بر دو ساعت سکانس حذف شده و جلوه های ویژه 70 میلیون دلاری تمیزتر و پیشرفته تر ، منتشر شده است. در نگاه اول ، به نظر می رسد که دو ساعت تصویر حذف شده باید مترادف با دو ساعت بخش کاملاً جدید باشد که در نسخه Wieden وجود نداشت ، اما تقریباً همه تصاویر جدید به جای افزایش طول داستان ، عرض آن را گسترش می دهند. اکنون ما وقت بیشتری را با شخصیت ها می گذرانیم ،

زمان بیشتری صرف تقلید در نمایش تاریخچه دنیای فیلم می شود و مدت زمان نبردها به لطف سرعت کندتر اسنایدر نسبت به گذشته افزایش می یابد. تأثیر بازگشت تصاویر پاک شده مثبت و منفی است. مهمترین تأثیر مثبت این است که فیلم اکنون ساختار داستانی واضح تری دارد. انگیزه شخصیت هایی که قبلاً نادیده گرفته می شدند یا از حقوق اندکی رنج می بردند ، روشن تر و قویتر است. به عنوان مثال ، این بار دلیل حضور Stephenwolf به این دلیل است که آخرین فریاد قبل از مرگ سوپرمن در پایان بتمن علیه سوپرمن در سراسر زمین منعکس شده و جعبه های مادر را از خواب هزاران ساله آنها بیدار می کند و استیفنولف را از حضور آنها مطلع می کند.

استیفن ولف

یا مثلاً اکنون استیفن ولف خودش به عنوان یک جنایتکار به تصویر کشیده می شود که انگیزه اش برای تصرف زمین بازیابی عشق و احترام دارک ساید پس از خیانت به وی است. فراتر از بدن حجیم و زره ترسناک او (که اکنون جلوه های ویژه بسیار چشمگیرتری دارد) ، چهره ای درمانده ، رقت انگیز و آسیب پذیر وجود دارد که در نسخه ویدن وجود نداشت. این به ویژه در مورد سایبورگ ها در لیگ قهرمانان بیشتر صدق می کند. ویکتور اشتون بعد از اولین نبرد گروهی ، نزدیکترین چیزی که فیلم به قهرمان داستان دارد ، می شود. ویکتور ، تراژیک ترین عضوی از تیم که سکانس تولد دکتر منهتن از واچمن را تداعی می کند ،

دارای دقیق ترین قوس شخصیت در میان شخصیت های دیگر فیلم است و ستون فقرات احساسی فیلم را بازی می کند. برخلاف نسخه قبلی که ناجوانمردانه و محافظه کارانه با تمرکز بر بتمن بیشترین پیش بینی را برای انتخاب خود انجام داد ، باید از نسخه اسنایدر به دلیل شهامت در تمرکز روی سایبورگ ستایش کرد. همچنین ، نسخه اسنایدر با نسخه نهایی بسیار بهتر از نسخه قبلی است.

نسخه‌ی ویدن

فیلم ناسالم

ناامیدکننده ترین قسمت نسخه ویدن این بود که اگرچه آن فیلم ناسالم نام سنگین لیگ عدالت را به همراه داشت ، اما اکشن آخر آن چیزی از نظر اندازه و بصری خیره کننده در برابر فینال اکشن Man of Steel و atman vs Superman حرفی برای گفتن نداشت. اثرات . اگرچه این مبارزه همانطور که دیدیم ادامه دارد (تیم به روسیه سفر می کند و سوپرمن به موقع برای کمک می آید) ، اکنون یک اقدام نرم ، منظم ، جذاب تر ، متنوع تر ، منسجم تر و صیقلی تر داریم. هر یک از آن قهرمانان چند لحظه خاص برای درخشش با تمرکز بر شخصیت و قدرت خود بدست می آورند.

این نبرد هنوز نتواند استانداردهای طلای باقی مانده از نبرد انتقام جویان نیویورک را برآورده کند ، اما نسبت به نسخه ویدن بسیار به یک فینال حماسی شایسته لیگ عدالت نزدیک است. در مجموع ، تصاویر اضافه شده از نسخه اسنایدر ، بلع و هضم همان محتوایی را که در نسخه 2017 مشاهده کردیم ، بسیار آسان می کند. اما با تمام این پیشرفت ها ، یک مشکل وجود دارد: نه تنها تصمیم اسنایدر برای استفاده از تصاویر جداگانه منفرد ، صرف نظر از اینکه کدام یک از موارد حیاتی و کدام یک از موارد زائد هستند ، به معنای خلاقیت آنها در حین رفع کاستی های نسخه ویدن است. مشکلات جدید است ، اما این فیلمنامه و این کارگردان ذاتاً از نقص هایی رنج می برند که هیچ تصویر جدیدی قادر به رفع آنها نیست.

تریلرهای فیلم

به عنوان مثال ، یکی از سکانس هایی که در تریلرهای فیلم نقش اصلی را داشت ، نسخه طولانی تر Flashback بود که در نسخه Widen نیز وجود داشت: سکانس روایت تاریخچه جعبه های مادر ؛ داستان اتحاد انسان ها ، آتلانتیس و آمازون ها برای ایستادگی در برابر یک فاتح بیگانه هزاران هزار سال پیش. در نسخه ویدن ، استیفنولف دشمن دفع شده توسط قهرمانان باستانی زمین است. اما در نسخه جدید ، Darkside جای Stephen Wolf را می گیرد. سکانس جدید طولانی تر ، رنگارنگ تر ، پر زرق و برق تر ، دقیق تر و “ارباب حلقه ها” است (سلامتی و رعد و برق خود زئوس در جنگ وجود دارد) ،

اما با همه اینها واقعیت این سکانس را نمی توان انکار کرد همان قبلی ، اما اکنون در مرکز قرار دارد. دیجیتال جدید در حین انجام کارهای مشابه همان عروسک دیجیتال قبلی است. نقاط قوت جدید فلش بک از نظر جذابیت بصری افزایش یافته ، مشکلات عمیق آن را حل نمی کند: واقعیت این است که این سکانس بیش از بخشی از داستان فیلم ظاهر می شود ، مانند یک فیلم کوتاه ساخته شده توسط طرفداران ، فقط برای نشان دادن مهارت های بصری رایانه ای آنها.

شخصیت پردازی فیلم

واقعیت این است که این سکانس هنوز به جای شخصیت پردازی ارگانیک آن ، ابزاری غیرقابل انکار برای توضیح این است که چرا باید به Darkside اهمیت بدهیم (تصور کنید که تمام سکانس های جوکر در شوالیه تاریکی برای یک مونتاژ / فلش بک اهمیت زبان دیگر را توضیح می دهد). حذف شدند) این واقعیت وجود دارد که این فلاش بک همچنان روند فعلی داستان را در حال حاضر تحت تأثیر قرار می دهد تا تهدیدی برای آینده دور این مجموعه باشد و مسئله این است

که این سکانس چیزی نیست جز تلاش برای فریب طرفداران با تعداد انگشت شماری طرفداران همین امر در مورد توالی توضیح تاریخچه چگونگی ورود مادربردها به ما در سایبورگ امروز صادق است. اکنون با راه رفتن ویکتور در جنگ جهانی دوم اروپا ، همه چیز جلوه بصری چشم نوازی بیشتری دارد ، اما مشکل اساسی همچنان باقی است: باید اهمیت جعبه های مادر را به صورت شفاهی در مجموعه ای از نمایشگاه های خشن و غیر دراماتیک توضیح داد.

صحنه های حذف شده

زک اسنایدر از خود نمی پرسد که چرا ما به سه صحنه کاملاً حذف شده نیاز داریم که در آن استیون ولف روند کار خود را با دارک ساید به اشتراک می گذارد؟ در همین حال ، اگرچه فیلم بارها تأکید می کند که “لوئیس لین کلید است” ، اما اهمیت او محدود به پرسه زدن در حاشیه فیلم است و غم و اندوه او ، با وجود اشغال فضای دو برابر نسخه Widen ، اما هنوز فراتر از هر چیزی است. او از “بیوه ای که مطمئن است هر روز صبح قبل از خرید قهوه کفش های پاشنه بلند می پوشد

و موهایش را سشوار می کند” بالا نمی رود. سکانس آواز زنان ایسلندی دقیقاً مانند یکی از سکانس های غیرضروری به نظر می رسد که به طور معمول از تدوین نهایی چنین فیلمی حذف نمی شود ، اما اسنایدر نیاز دارد تا از تمام تصاویری که ضبط کرده استفاده کند ، به عنوان تلاشی که فیلم را مجبور به زمان می کند. به نظر می رسد چهار ساعت است. این مورد بیش از هرجای دیگر در استفاده بیش از حد از حرکت آهسته اسنایدر مشهود است. فیلم آنقدر حرکت آهسته دارد که اسنایدر نه تنها از مرز خودباختگی عبور می کند ، بلکه در ورطه خودزنی می افتد.

تریلرهای فیلم

فیلم اکشن

به جای تقویت اکشن یا برجسته کردن یک لحظه ، به ویژه در هرج و مرج در میدان جنگ ، حرکت آهسته اکنون ریتم اکشن روانی را با دست اندازهای پی در پی روبرو می کند و مانند یک حیله شرم آور برای طولانی شدن مصنوعی زمان فیلم احساس می شود ؛ به طور خاص ، سکانس های حرکت آهسته تخریب ستون های معبد نگهدارنده جعبه مادر توسط زنان آمازون ، دنباله کیسه در حال ریختن و توالی آبزیان توسط امواج خروشان دریا در دریا بلعیده می شود اسکله ، همه ناخواسته خنده دار و ناامید کننده هستند. در حقیقت ، گاهی اوقات این احساس به وجود می آید که در طول یک فیلم اگر تمام صحنه های حرکت آهسته فیلم با سرعت معمولی پخش می شدند ،

نسخه اسنایدر کوتاهتر از نسخه ویدن بود! طول چهار ساعت نسخه اسنایدر با یک فیلم متراکم که لحظه آن پر از درام است توجیه نمی شود ، بلکه مترادف سینمایی نوشتن مقاله با قرار دادن دو فاصله بین هر کلمه به جای یک کلمه است. از نظر اسنایدر ، همه صحنه ها به یک اندازه خاص و استثنایی هستند. وقتی همه صحنه ها به یک اندازه استثنایی باشند ، هیچ چیز استثنایی نخواهد بود و تفاوتی بین کشتن حرکت آهسته یک دشمن معمولی و قطع سر آهسته Spenwolf در پایان نبرد نفس گیر وجود نخواهد داشت.

شخصیت افسانه ای

اسنایدر مجذوب شخصیت های خود را به افسانه ترین و حیرت انگیزترین شکل ممکن به تصویر می کشد و این رویکرد را در تک تک کادرهای فیلم حفظ می کند ، اما طنز این است که این رویکرد دقیقاً در تضاد با دیدگاه او درباره ابرقهرمانان است. وقتی دائما سعی می کنید اقدامات شخصیت های خود را به حماسی ترین شکل ممکن به تصویر بکشید ، حماسه به روال عادی دنیای فیلم تنزل پیدا می کند و لحظات شگفت انگیز مهم با تمام لحظات دیگر رقابت برای وزن شگفت انگیز و به ظاهر واقعی رقابت می کنند.

آنها دست می دهند و دیگر هیچ تفاوتی بین اوج کاراکترها و دستاوردهای حیرت انگیز شخصیت ها با لحظات عادی فیلم وجود ندارد. سبک فیلم سازی اسنایدر بزرگترین دشمن در بیان موفقیت آمیز بینش از ابرقهرمانان است. گناه اصلی سریال ، نسخه اسنایدر را نیز آزار می دهد: این واقعیت که استودیو برای تکرار فرمول انتقام جویان عجله داشت ، به معنای نادیده گرفتن اهمیت معرفی شخصیت های آن از طریق فیلم های خودشان بود (قبل از تجدید دیدار آنها). در نتیجه ، فیلم قبل از اینکه در اسرع وقت به موضوع برسد ، باید قسمت قابل توجهی از وقت خود را به معرفی افرادی مانند Flash ، Aquaman و Cyborg اختصاص دهد.

قطعه گذرا

بنابراین ، نه تنها قطعه گذرا که در زندگی شخصی آنها مشاهده می کنیم (هر چقدر در نسخه اسنایدر گسترش یافته باشد) با نقشی که یک فیلم مستقل در معرفی آنها بازی می کند قابل مقایسه است ، بلکه منجر به تمرکز پراکنده روایت شده است. . ؛ از یک طرف ، شرایط اضطراری حال حاضر توجه کامل ما را می طلبد و از طرف دیگر ، فیلم مجبور است به مبارزه اصلی بپردازد تا فلاش را در حال نجات دختر محبوب خود از یک تصادف رانندگی نشان دهد ، پیروزی ویکتور در یک مسابقه فوتبال دانشگاه یا Aquaman به ماهیگیران طوفانی ترکیه کمک می کند.

به آرامی ممکن است انگیزه های شخصیت ها اکنون واضح تر باشد ، اما این به قیمت ریتم مارپیچ روایت است. در نتیجه ، اگرچه افزودن تمام تصاویر حذف شده به معنای فیلم منسجم تری نسبت به نسخه Widen است ، اما به نظر می رسد هنوز از فیلم های چهار طرفه ساخته شده است که به نظر می رسد با قرار دادن چهار یا پنجاه فیلم مختلف در یکدیگر ساخته شده است. ماهیت غیرضروری بسیاری از تصاویر پاک شده فیلم و ماهیت آن به عنوان یک سرویس ناب شرم آور بهتر از هرجای دیگر در بخش اختتامیه آشکار شده است.

قسمت پایانی

قسمت پایانی ، با بسیاری از توالی های پس از تیتراژ که مانند کلیپ های جداگانه به هم دوخته شده اند ، مانند یک سری از پایان های جعلی است. شروع با صحنه فرار لکس لوتر از پناهندگی Arkham و ملاقات با Deathstroke ، و ادامه دادن تا کابوس کابوس بروس وین از atman vs Superman و معرفی یکی از اعضای جدید Justice League ، آنها یک نکته مشخص را مطرح می کنند: بهترین نسخه ممکن لیگ عدالت ساخته نشده است. در عوض ، نسخه اسنایدر به طور خاص طراحی شده است تا محبوب ترین نسخه لیگ عدالت را ارائه دهد.

این فیلم فقط در مورد احمق های دیوانه Steel Man و atman vs Superman نیست (این نه ستایش است و نه محکومیت) ، بلکه به نوعی توسط آنها ساخته شده است تا سلیقه شخصی خود را تأمین کنند. همانطور که سکانس کابوس بروس وین در فیلم قبلی برای پر کردن فضای ذهنی بروس وین نبود ، بلکه صرفاً بهانه ای بود تا بتمن در حالی که با سربازان دیکتاتوری شیطانی سوپرمن در برابر یک دنیای آخرالزمانی با بتمن و جارد لتو جوکر بازی می کند.

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده + نوزده =