0

نقد فیلم Let Him Go – بگذار برود

نقد فیلم Let Him Go - بگذار برود

بگذار او برود و نویسنده و کارگردان آن توماس بزوجا است. این فیلم محصول سال 2019 است و براساس رمانی به همین نام نوشته لری واتسون ساخته شده است. با نقد فیلم همراه باشید.

توماس بزوجا کارگردان و فیلمنامه نویس آمریکایی است که تا به امروز چهار فیلم سینمایی ساخته است. او در سال 2000 با عنوان “بزرگ بهشت” اولین فیلم سینمایی خود را تجربه کرد و بالاترین امتیاز 7.3 را در imdb دریافت کرد. بزوجا دومین فیلم خود را در سال 2005 با عنوان سنگ خانواده با بازی دایان کیتون (پدرخوانده) ساخت. این فیلم در سایت imdb با کسب 60208 رای به طور متوسط ​​6.3 امتیاز کسب کرده است. فیلم دوم او “مونت کارلو” است که در سال 2011 ساخته شد.

برجسته ترین بازیگر آن سلنا گومز بود که آهنگ های زیادی نیز برای این فیلم ساخت. این فیلم در سایت imdb با کسب 409 هزار و 974 رأی میانگین امتیاز 5.8 را کسب کرده است. “بگذار او برود” سومین فیلم توماس بزوجا است که در سال 2019 ساخته و در نوامبر سال 2020 در ایالات متحده اکران شد. این فیلم در imdb با کسب 5523 رای به طور متوسط ​​6.7 رای کسب کرد. جالب است بدانید که این اثر یکی از فیلم های مورد علاقه باراک اوباما در بین فیلم های سال 2020 است. خلاصه داستان این فیلم این است که یک کلانتر بازنشسته و همسرش پسران خود را در یک تصادف از دست می دهند و عروس آنها با شخص دیگری ازدواج می کند. این ازدواج مشکلاتی را برای این خانواده ایجاد می کند.

فیلم Let Him Go

ژانر فیلم

کارگردان ژانر فیلم را در طول داستان تغییر می دهد تا مخاطب با یک فیلم زنده و پویا روبرو شود. نمادین ترین فیلمی که هوشمندانه بین ژانرهای مختلف جابجا می شود ، “Parasite” ساخته بونگ جونگ هو است. این فیلم همچنین توانست تا حدودی ژانرهای خانوادگی و جنایی را تغییر دهد. یکی از نکات برجسته داستان ، نقاط عطف است که هر یک چالش جذابی را برای شخصیت ها و مخاطب ایجاد می کند. این فیلم همچنین یک فیلم مدرن یا نئو وسترن محسوب می شود. از آنجا که یکی از شخصیت های اصلی فیلم کلانتر بازنشسته می شود و خانواده وی در سوارکاری مهارت دارند ، نحوه لباس پوشیدن آنها نیز همه فیلم های غربی را به یاد مخاطب می اندازد. موضوع فیلم بی شباهت به موضوع فیلم های قدیمی غربی نیست: افراد خوب به جنگ افراد بد می روند.

نگهداری اسب

ابتدای فیلم مخاطب را به خوبی آماده می کند تا در آینده اتفاق بیفتد. در صحنه آغازین فیلم ، پسر در حال نگهداری از اسب در اصطبل است ، همچنین نور کمی در این صحنه وجود دارد. این صحنه ها ارتباط بین پسر و اسب را نشان می دهد و نور صحنه نوعی غم و اندوه ایجاد می کند که در بقیه فیلم قابل درک است. یکی از مباحثی که در یک فیلم خوب به آن پرداخته نشده ، مسئله رابطه اولیه عروس خانواده و مادر است. در یک دیالوگ در میانه فیلم ، مادر به عروس خانواده دیالوگ می گوید: “متاسفم که قبلا رابطه خوبی با شما نداشتم. اما در ابتدای فیلم چیزی نمی بینیم در مورد رابطه این دو بد است. شاید بهتر بود که این رابطه بد در ابتدای فیلم به وضوح نشان داده می شد یا خیلی خوب نشان داده نمی شد.

داستان فرعی فیلم

موضوع بعدی داستان فرعی فیلم است. شخصیت های اصلی در راه خود ناگهان در یک لحظه با پسر جوان هندی روبرو می شوند که هر چه بیشتر به آنها نزدیک می شود. تنها دلیلی که می توان این داستان فرعی را بیان کرد این است که این پسر جوان هندی در مورد سو ab استفاده هایی که برای هندی ها اتفاق می افتد صحبت می کند و مخاطبان را آگاه می کند. اما به طور کلی باید گفت که این زیر داستان به خوبی با کل فیلم نمی گنجد. حتی در پایان فیلم ، این زیر داستان بدون هیچ نتیجه گیری از این داستان فرعی به پایان می رسد.

Let Him Go

در این فیلم ، مانند بسیاری از فیلم های دیگر ، آوردن شانس برای شخصیت باعث موفقیت وی در کار می شود. وقتی کلانتر برای نجات عروس و نوه اش در انتهای فیلم وارد خانه افراد شرور می شود ، نمی داند عروسش در کدام اتاق است اما به طور اتفاقی و خوشحالی اتاقی را که عروس و نوه در آن خوابیده اند باز می کند. درست است که سرانجام کلانتر می میرد ، اما عروس و نوه اش نجات می یابند. دلیل این نجات این است که کلانتر به راحتی می تواند اتاق عروس خود را پیدا کند. حل این مشکل با آوردن دیالوگ در فیلم می توانست آسان باشد ، اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد.

سرنوشت کلانتری

در چندین نقطه از فیلم ، کارگردان به نوعی سرنوشت کلانتری را پیش بینی می کند که قرار است در پایان فیلم رقم بخورد. در چندین جای فیلم ، کلانتر لحظه ای را پیدا می کند که جسد پسرش را پیدا کرده است. این یادآوری ناخودآگاه باعث می شود مخاطب تصور کند کلانتری سرنوشت پسرش را نخواهد دید. یا در صحنه کلانتری ، در ابتدای سفر ، او به تنهایی به مقبره خانواده می رود و هنوز هم به مزار پسرش نگاه می کند. پایان فیلم یکی از نکات جالب توجه کارگردان است. آنها هستند و به دلیل واقعه تلخی که رخ داده ، چهره هایشان پر از اندوه و اندوه است. خورشید طلوع می کند و کمی از نور آن به صورت آنها می افتد. این صحنه بیان می کند که سختی ها به پایان رسیده و آینده امیدوار کننده ای در انتظار آنها است.

بازی لزلی مانوبل

وقتی صحبت از این فیلم می شود ، بی رحمانه است که از بازی درخشان لزلی مانویل یاد نکنم. بدون شک لزلی مانویل درخشان ترین نقش را در فیلم دارد و مثل همیشه در نقش خود می درخشد. مانوئل در چند دقیقه از فیلم حضور دارد ، اما در این چند دقیقه بسیار ستودنی ظاهر شده است. لزلی مانویل بازیگر با استعدادی است و مشهورترین نقش او در فیلم “یک سال دیگر” مایک لی است. مانوئل برای بازی در آن فیلم کاندیدای جوایز عمده شد. دیگر بازی های فیلم متوسط ​​هستند. سرانجام ، “بگذار او برود” فیلمی است که صحنه های مهیجی دارد و می تواند مخاطب را سرگرم کند. همچنین بازی بسیار خوب Leslie Manville نیز باید به آن اضافه شود. به همین دلیل ارزش دیدن این فیلم را دارد.

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × یک =