0

نقد فیلم Nomadland

نقد فیلم Nomadland

Nomadland ساخته Chloe Zhao با بازی Francis McDormand در مقیاس بزرگتر هدف گذاری می کند و به جای اینکه به یک فیلم اعتراضی صریح تبدیل شود ، شیوه زندگی را ارائه می دهد.

کلوئه ژائو ، فیلمساز چینی-آمریکایی ، با دو فیلم قبلی اش ، آهنگ هایی که برادرانم به من آموختند و سوارکار ، آزمایش خوبی با فرمی داشت. به طوری که اگر از این هشدارها و نگرانی های ذهنی او آگاهی داشته باشیم ، Nomadland برای ما نمونه تکامل یافته ای از شکل فیلم سازی اوست. کلوئی ژائو ، هم در مراحل ساخت فیلم ، که رابطه ای عمیق و نزدیک بین او و بازیگرش ایجاد می کند و هم در طراحی موقعیت های فیلمنامه ، تلاش زیادی می کند تا هم شخصیت خلق شده به ذهنیت خودش و هم مخاطب ما نزدیک شود داستان. شخصیت صمیمی آرام Nomadland یکی از برندگان اسکار 2021 بود و در مراسم اسکار بهترین فیلم سال 2021 لقب گرفت.

موقعیت های فرعی فیلم

موقعیت های فرعی مختلف ، با تلفیق فرم روایت داستانی و مستند ، موقعیت ها و نگرش های مختلف شخصیت اصلی را در مواجهه با محیط اطراف او روشن می کند. جنبه مستند از یک سو باعث می شود ما بلافاصله وارد دنیای فیلم او شویم و آن را به عنوان دنیای واقعی اطرافمان باور کنیم و از طرف دیگر جنبه روایی ما را درگیر طرح و آینده شخصیت اصلی او می کند. تا ببیند که او در نهایت چه ذهنیتی دارد. به این ترتیب روایت حاصل می شود. به این ترتیب هم ذهنیت و هم فضای فکری شخصیت و محیطی که وی در آن زندگی می کند مهم است. مکان هایی که غالباً در حومه شهر و در قلب طبیعت قرار دارند و آداب و رسوم خاص خود را دارد.

روایت زندگی یک کاراکتر

حال ، محصول روایت زندگی یک شخصیت در مکانی حاشیه ای در متن طبیعت ، منجر به انتخاب نوعی زندگی و جهان بینی توسط این شخصیت می شود که این جهان بینی نیز می تواند به عنوان یک پیشنهاد به مخاطب ارائه شود. در حقیقت ، فیلم های ژائو ما را در یک معضل بی پاسخ تنها نمی گذارد. در پایان ، ذهنیت و تصمیم شخصیت ما را به رویکردی متفاوت برای زندگی دعوت می کند.

شخصیت اصلی فیلم

به عنوان مثال ، فقط مسیر شخصیت اصلی فیلم The Rider ، برادی بلکبرن را به خاطر بسپارید. شخصی که در کل زندگی خود به چیزی جز سوارکاری فکر نکرده و برای سوارکاری به دنیا آمده است ، به دلیل زخم عمیق ناشی از افتادن از اسب بر روی سرش ، سواری دیگر ممکن است هزینه زندگی او را فراهم کند. با توجه به الگوهای مشابه و قابل توجه ممکن است دو راه پیش روی شخصیت دور از ذهن نباشد. بردی یا باید سوارکاری را کنار بگذارد و یک زندگی عادی را در کنار پدر و خواهرش بگذراند ، یا اینکه حتی به قیمت زندگی اش تا پایان زندگی سواری خود ادامه دهد. ذهنیت کلوئی ژائو و همچنین شخصیت وی در پاسخ به این دو معضل روشن می شود. کدام را ترجیح می دهید؟ مرگ به خاطر عشق یا اشتیاق به زندگی با خانواده؟

فضای فیلم

اینجاست که تمام فضای فیلم ، ذهنیت شخصیت و ذاتی که همه آنها را فرا گرفته است ، این دو مسیر را خاص تر کرده و اساساً س questionsالاتی را در مقیاس بزرگتر به وجود می آورد. س Quesالاتی مانند نحوه زندگی در این دنیا وجود دارد؟ چگونه می توان آن را ادامه داد؟ چگونه با ضرر کنار بیاییم؟ چقدر می توان به سیستم طبیعت نگاه کرد و برای یافتن پاسخ این س questionsالات کمک کرد؟ و در پایان باید این زندگی را با چه هزینه ای فدا کرد؟ آیا اصلاً باید قربانی شود؟ این سوالات را در ذهن داشته باشید و وارد دنیای فیلم Nomadland شوید ، که ژائو در این فیلم بسیار عمیق تر مشاهده کرده است.

بررسی فیلم Nomadland

وقتی به دو خط فیلم نگاه می کنیم ، داستان چیزی بیش از ساده نیست: فرن و همسرش سالها در امپایر ، نوادا زندگی کردند. پس از تعطیلی کارخانه گچ ، آن محله دیگر رسماً خالی از سکنه خواهد شد. از طرف دیگر ، شوهر فرن نیز می میرد ، اما ترک آن منطقه برای فرن بسیار دشوار است. اما در پایان ، او تصمیم می گیرد دل بگیرد و به شیوه دیگری از زندگی روی می آورد. روی با یک وانت در قلب طبیعت ، تجارب مختلفی را در برخورد با افراد دیگر و گاه مشابه به ارمغان می آورد.

ما در طول فیلم او را همراهی می کنیم و نگرش او را کنترل می کنیم تا وقتی فرن دوباره به محله امپایر فرار می کند ، کاملاً بفهمیم که او پس از این تجربیات درباره این زندگی چگونه فکر می کند. چگونه می خواهد ادامه دهد؟ یک تغییر درونی با روندی روان که پیشنهادی در دل خود جای داده است.

بررسی فیلم

اما در بررسی Nomadland ، دو دیدگاه مهم بیشتر به چشم می خورد. پنجره اول این است که آیا ما باید Nomadland را از منظر نقد سرمایه داری بررسی کنیم و ببینیم که چقدر در آسیب شناسی و زیر سوال بردن سیستم سرمایه داری در برابر کارگران موفق است؟ یا از طرف دیگر ، دیدن فیلم به عنوان دعوت ما برای اینکه اجازه ندهیم زندگی خود را در هر موقعیت شغلی یا اجتماعی که در آن قرار داریم ، گروگان بگیریم و لذت زندگی را تا آنجا که می توانیم تجربه کنیم. حتی در مقابل ضررهای شدید یا شرایط نامساعد اقتصادی. همچنین لازم به ذکر است که در نمای دوم ، هنوز آثاری از نمای اول دیده می شود ، اما نه به طور صریح. بلکه کاملاً شبیه سایه ای در اطراف زندگی این شخصیت ها است.

مقیاس بزرگ تر

به نظر من ، Nomadland در مقیاس بزرگتر و نزدیک به دیدگاه دوم هدف دارد. اگر لایه ای را در زیر متن فیلم برای آن دیدگاه اعتراضی در نظر بگیریم ، لایه بزرگتر و عمیق تری در فیلم وجود دارد که اساساً نگرش ما نسبت به زندگی در این دنیا و واقعیتی مانند مرگ و از دست دادن را به عنوان پاسخ قطعی زیر سوال می برد. و او همیشه آن را جلوی ما قرار می دهد.

در صورت فیلم سازی ژائو ، اگر بخواهیم از وضعیت سرمایه داری انتقاد کنیم ، باید آن را از منظر قاب که نمای ورودی ساختمان آمازون است ، جستجو کرد. هر آنچه که این قاب به ما نشان می دهد ، ساختمان غول پیکر آمازون ، این کارگران را یکی یکی می بلعد. از طرف دیگر ، گاهی اوقات به جای گفتگوهای صریح یا طغیان کارگران نسبت به کارفرما با دوربین روی دست فیلمساز (مانند بسیاری از فیلم هایی که دیده ایم) ، انتخاب شیوه زندگی کارگران به خودی خود واکنشی است.

Homeless

بی خانمان

انتخابی که با نگاه کاملاً محترمانه فیلمساز همراه است. وقتی بی نام جایگزین بی خانمان می شود. همچنین ، شخصیتی به نام باب ولز ، که رهبر خانه دوشان در صحرای آریزونا است ، اعلام می کند که وقتی همه ما مانند اسب هایی هستیم که تا سر حد مرگ کار کرده اند و سرانجام ما را از چراگاه بیرون انداخته اند ، باید با هم جمع شویم و خودمان باشیم. داشتن هوای یکدیگر ، به دست آوردن این آگاهی از وضعیت خود ، نوع دیگری از واکنش است.

بله ، فیلم ژائو هرگز صحنه ای را نشان نمی دهد که ساکنان این صحرا به یک کارخانه یا ارگان مهم حمله می کنند. بلکه برای ژائو مهم است که این افراد از آنچه برای آنها اتفاق افتاده است آگاه باشند و هزینه زیادی را برای آن پرداخته اند. هوشیاری آغاز روشنگری است. مانند خورشید پشت کوه که در بسیاری از لحظات سرخس را در سرگردانی اش همراهی می کند.

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نه − پنج =