0

نقد انیمه ‌‌Yasuke | نبرد قدرت بدن و ذهن

نقد انیمه Yasuke | نبرد قدرت بدن و ذهن

انیمه Yasuke “Yasuke” را می توان یک انیمه دانست که به نبرد بین ذهن و فیزیک می پردازد. انیمه ای که شروع خوبی دارد. در ادامه مطلب با زومجی همراه باشید.

انیمه Yasuke شروع قوی ، میانه ضعیف و پایان خوبی دارد. فیلمنامه در ابتدا به خوبی روی شخصیت اصلی کار می کند ، اما با پیشرفت داستان جذابیت خود را از دست می دهد. یاسوکه نمایشنامه ای درباره اولین سامورایی سیاه در تاریخ محسوب می شود. به نظر می رسد که این انیمه بزرگسال Netflix در ابتدا به آن پایبند بوده و خوب عمل می کند ، اما در ادامه این مجموعه 6 قسمتی ، انیمه شخصیت اصلی به نفع عناصر فانتزی کار ضعیف می شود و این باعث کاهش قدرت می شود از کار

جدیدترین ساخته لسین توماس ، یکی از قدیمی ترین کارگردانان متحرک که آثار گوناگونی از جمله The Legend of Korra و lack Dynamite را نشان می دهد ، بر اساس داستان یاسوکه ، بزرگترین فرمانده ژاپن در زمان اودا نوبوناگا ساخته شده است. . او اولین سامورایی سیاه در تاریخ است که در قرن شانزدهم زندگی می کند. قدمت یاسوکه به اواخر دوران سامورایی باز می گردد و در گزارش ها آمده است که وی مدت کوتاهی پس از شکست نیروهای نوبوناگا دستگیر شد و سرنوشت نهایی وی برای همیشه ناشناخته ماند.

«افسانه کورا»

جزئیات انیمه Yasuke در زیر نشان داده شده است.

در نمایشی که نتفلیکس برای یاسوکه انتخاب کرده است ، سرانجام موفق می شود از شروران فرار کند و به عنوان یک قایقران صلح طلب که همیشه شاهد تحقق رویاهای گذشته اش است به زندگی خود ادامه دهد. اگر بخواهیم انیمه را از منظر بیوگرافی زندگی واقعی یاسوکه بررسی کنیم ، باید ذکر کنیم که تعدادی فلاش بک در قسمت های اولیه رویدادهای اصلی زندگی یاسوکه را به عنوان یک سامورایی توصیف می کند ، اما اکثریت قریب به اتفاق این نمایشنامه ها به یک طرح اصلی بستگی دارد. سالها بعد پایان داستان دنیای واقعی یاسوکه اتفاق می افتد. اکنون مشکلی که طرح اصلی اثر با آن روبروست نوعی آمیختن روایت و ناهماهنگی روایت صحیح است که با گذر هر قسمت به دلیل ترکیب واقعیت و تخیل بیش از پیش خود را نشان می دهد.

راستای تمرکز

در راستای تمرکز داستان روی درام دور از واقعیت خود، نقطه قوت اصلی انیمه را می‌توان تاکید روی جزئیات قابل تامل زندگی یاسوکه دانست

به منظور تمرکز داستان بر روی نمایش دور از واقعیت ، می توان نقطه قوت اصلی انیمه را تأکید بر جزئیات تامل برانگیز زندگی یاسوکه دانست. جزئیاتی که در طول اثر به خوبی نمایان شده اند و صرف نظر از دو قسمت میانی ما را با ابعاد مختلف این شخصیت آشنا می کنند. یاسوکه از ابتدا به عنوان سربازی معرفی می شود که با رئیس خود ، نوبوناگا مشکل دارد ، اما نوبوناگا به او اطمینان کامل دارد و از او می خواهد که ضربه نهایی را به هاراکیری وارد کند. نکته مهمی که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که تضعیف نوبوناگا به دلیل درگیری های داخلی و قدرت یاسوکه به دلیل اعتماد قوی او در دفاع از کشور نوعی تناقض ایجاد می کند و کارگردان سعی کرده است با استفاده از مهارت های شمشیربازی قدرت درونی یاسوکه را نشان دهد. در اولین صحنه ، هنگامی که یاسوکه بر پادشاه خود فریاد می زند ، این قدرت و شجاعت به وضوح قابل مشاهده است.

با پیشرفت انیمه ، ما رابطه کوچک یاسوکه را با اطرافیانش می بینیم ، یکی از آنها پسری به نام ایچیرو است ، که کودکی شجاع است و تحت آموزش یاسوکه است. حضور ایچیرو در ابتدای داستان راه را برای موضوع اصلی کار یعنی حفاظت از کودکان به عنوان نسل بعدی هموار می کند. این موضوع هم زمانی مشخص می شود که یاسوکه با بی حوصلگی ایچیرو را برای قهرمان شدن راهنمایی می کند و هم زمانی که او به کمک ساکی در وسط صحنه می شتابد. انزوای یاسوکه در زمان حال از طریق بازگشت به گذشته و نشان دادن شجاعت او شکل تقابلی به خود می گیرد. گذشته یاسوکه نشان می دهد که زندگی برای قهرمان و مردم عادی در شرایطی که کشور در محاصره دشمن است چقدر سخت است ، اما قهرمانی و شجاعت او پیروزی های خوبی را برای ارتش ژاپن به ارمغان می آورد.

پیروزی‌ای که در زمان

پیروزی که اکنون به عنوان نیروی محرکه قهرمان عمل می کند و قهرمان خفته را وارد عمل می کند. با وجود همه ناامیدی ها ، او تصمیم می گیرد از ساکی ، دختر کوچک قدرتمند ، که مسئول تمام دعواهای این مجموعه است ، محافظت کند. ساکی از بیماری رنج می برد و مادرش قصد دارد او را به پزشک برساند. به این ترتیب ، یاسوکه مادر و ساکی را همراهی می کند ، اما در میانه راه ، دشمنان دختر که از سوی دایمیو مامور شده اند دختر را دستگیر کنند ، به آنها حمله می کنند. در این صحنه ، برای اولین بار ، قدرت یاسوکه را در زمان حال می بینیم و ساکی برای اولین بار قدرت جادویی خود را نشان می دهد. آنچه در زمینه نمایش به کار تزریق می شود اتحادی است که بین یاسوکه و ساکی برای تکمیل سفر ایجاد می شود و این اتحاد با مرگ مادر دختر کارکرد قوی تری در داستان پیدا می کند. یک گردنبند از مادر باقی مانده و این گردنبند به یاسوکه می رسد. گردنبندی که نقش محرکی در کار دارد و حضور آن برابر با قدرت ، شجاعت و ایثار است. همچنین ، وقتی یاسوکه به آن نگاه می کند ، کل گذشته خود را زنده در مقابل خود می بیند.

حضور دشمنان در سریال سلسله مراتبی است و ما با یک سیستم سازماندهی شده چند لایه روبرو هستیم و تلاش سخت این قهرمان نجات دختر کوچک است. در پایان صحنه ای که منجر به قتل مادر دختر می شود ، معلوم می شود که دشمنان ساکی به دنبال مک گافین (شی و مفهوم مفهومی که همه به دنبال آن هستند) هستند تا قدرت خود را افزایش دهند. رهبر همه این افراد شخصی به نام دایمیو است که در غاری زندگی می کند و می تواند به طرق مختلف تغییر شکل دهد. یاسوکه که محافظ ساکی است ، در تعداد بیشماری از این گونه فیلم های فانتزی تفاوت چندانی با شخصیت مربی ندارد و رابطه بین او و دختر یادآور رابطه کلیشه ای یک مربی خسته و یک کارآموز بی گناه است. مسئله مهم در رابطه بین ساکی و یاسوکه ، مقابله قدرت ها است. ساکی از قدرت روانی فوق العاده ای برخوردار است و یاسوکه از قدرت بدنی فوق العاده ای برخوردار است. انیمه به دنبال اثبات این است که با وجود اهمیت قدرت بدنی ، برتری همیشه با قدرت ذهن است و با استفاده از آن می توان هر دشمنی را شکست داد. حتی اگر آن دشمن به تمام ماه و آسمان خدمت کرده باشد.

یاسوکه یک درام تاریخی

یاسوکه یک درام تاریخی نیست که رشد و صعود قهرمان خود را از بدو تولد نشان دهد بنابراین با آگاهی بر این موضوع ما شجاعت‌ها ورشادت‌های قهرمان را در مقامی که اکنون است شاهد هستیم

یاسوکه یک درام تاریخی نیست که رشد و صعود قهرمان خود را از بدو تولد نشان دهد ، بنابراین با این حساب ، ما شجاعت و شجاعت قهرمان را در موقعیت فعلی خود می بینیم. یاسوکه از لحظه پیوستن به ارتش نوبوناگا قوی است و شخصیت سفیدپوست را نجات می دهد و متوجه می شویم که نام اصلی او اوزبیو است و پادشاه او را به یاسوکه ملقب کرده است. این عنوان به افرادی داده می شود که زمانی سرباز بودند و اکنون به ارتش ژاپن پیوسته اند. در اولین برخورد خود با یاسوکه ، پادشاه او را به خاطر سیاه پوست بودن سرزنش می کند. موضوعی که بیشتر با موضع سازنده در قبال تبعیض نژادی مطابقت دارد. پادشاه پس از کسب اطلاعات بیشتر در مورد یاسوکه و پرسیدن نام او ، اشرافی تر می شود. در اینجا ، انیمه در حال حاضر مخاطب را متقاعد می کند که می تواند با تمرکز بر شجاعت یاسوکه در جنگ های مختلف در گذشته ، حامی خوبی برای ساکی باشد.

انیمه نشان دهنده فضای ترس است که به خوبی بر کار مسلط است ، اما یکی از معایب کل کار عناصر فانتزی است. عناصری که جز سردرگمی چیز زیادی به داستان نمی افزایند. عناصر و شخصیت های مختلف ، مانند زنی که می تواند خرس شود یا زن روسی که داستانش رها شده و با حضور اندک به پیشبرد داستان کمک نمی کند. این افراد طلسم های متفاوتی دارند که قرار است ساکی را به دام بیندازند ، اما ارتباط آنها با قطب آنتاگونیست اصلی ، دایمیو ، هرگز مشخص نیست. البته وجود چنین جادوگران و شخصیت هایی در فضای داستان هیچ مشکلی ایجاد نمی کند ، اما وجود این عناصر در یاسوکه غیر منطقی به نظر می رسد. حال س questionال اصلی که با حضور چنین شخصیت هایی در سریال به وجود می آید این است که چرا سامورایی ها وقتی از عناصر فانتزی قدرتمندی استفاده می کنند که می توانند آنها را در یک لحظه از بین ببرند ، با کاتاناها مبارزه می کنند؟

انیمه یاسوکه

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

16 − نه =