0

نقد فیلم Monster Hunter

نقد فیلم Monster Hunter

شکارچی هیولا به وضوح نتوانست اقتباس سینمایی واقعی از یک سری بازی بزرگ را ارائه دهد. اما آیا می تواند حداقل به یک سرگرمی یکبار مصرف قابل تحمل تبدیل شود؟

در حالی که آنها باید بسیار فراتر از منابع سازگاری خود باشند ، حتی از رعایت استانداردهای بلاکچین خودداری می کنند. تعداد قابل توجهی از اقتباس های سینمایی و تلویزیونی از بازی های ویدئویی به نظر عجیب ضعیف تر از حد انتظار است. آنها نه تنها ایده ای ندارند که چگونه چنین کارهای خاص را به درستی اقتباس کنند ، بلکه اغلب حتی در بررسی قوانین کلی ساخت یک محصول سرگرم کننده نیز مشکل دارند.

بازی های ویدیویی

بازی های ویدیویی چه بخواهند و چه نخواهند باید همیشه با پذیرفتن حذفیات اساسی وارد سینما و تلویزیون شوند. زیرا یکی از ارکان اصلی هنر هشتم تعامل مخاطب با اثر و نقش بارز آن در شکل گیری تجربه نهایی است. هیچ فیلمی که از سری بازی های Monster Hunter ساخته نشده باشد ، نمی تواند احساس فشار دادن دکمه ها را در اوج هیجان و موفقیت در شکست دادن یک هیولای قدرتمند به طور کامل به مخاطب منتقل کند. مانند هرگز ، سونیک می تواند احساس شگفت انگیز بودن در سونیک را با این سرعت دویدن و تلاش برای از دست دادن سکه به شما القا کند. در نتیجه ، فیلم ها و سریال های اقتباسی از بازی های ویدئویی ، حتی اگر طبق معیارهای هنر هفتم بی عیب و نقص باشند ، باز هم نمی توانند قسمت قابل توجهی از تجربه بازی ها را کاملاً تطبیق دهند.

فیلم Pokémon Detective Pikachu

مجموعه تلویزیونی

به همین دلیل است که بارها و بارها گفته می شود فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی مبتنی بر بازی های ویدیویی باید محتوای خاصی داشته باشند. مواردی که به دنیای اثر افزوده و ارزش بیشتری به ارزش های آن می بخشد. بنابراین ، آمدن نکات مثبت جدید و عناصر ارزشمندتر به کار ممکن است کم و بیش شکاف “تعامل” را پر کند. شاید بیننده چنان شیفته ارزش سینمایی / تلویزیونی و سهم خاص آن در دنیای منبع باشد که گناه هنر هفتم را در حذف “گیم پلی” شگفت انگیز هنر هشتم ببخشد. به همین دلیل گفته می شود که فیلم ها و سریال های مبتنی بر بازی های ویدیویی باید فراتر از منابع اقتباسی خود باشند. بنابراین چقدر دردناک است که می بینیم اکثر آنها نه تنها این کار را نمی کنند ، بلکه خودشان پر از نقاط ضعف و اشکال سینما / تلویزیون هستند.

در نتیجه ، تولیدات بیشماری ضعیف را می توان در میان بسیاری از اقتباس های سینمایی و تلویزیونی مبتنی بر بازی های ویدیویی یافت. اما آنها به دو دسته تقسیم می شوند؛ فیلم ها و سریال های بسیار بد و اقتباس های بسیار بد. شاید هر دو مرتکب جرایم غیرقابل گذشت شده باشند. اما در حالی که فیلم ها و سریال های بسیار بد همه اقتباس های بسیار بدی هستند ، همه اقتباس های خیلی بد لزوما کارهای ضعیفی نیستند.

فیلم سرگرم کننده

در واقع ، ما گاهی اوقات با کارآگاه Pokémon Pikachu یا Sonic the Hedgehog روبرو می شویم. محصولی که به ترتیب به هیچ وجه قابل توجه برای سری بازی های Pokémon و Sonic نیست. اما اگر همه منبع اقتباس را کنار بگذاریم و فقط به عنوان یک فیلم سرگرم کننده هالیوودی به آن نگاه کنیم ، در حالی که از نقاط ضعف زیادی رنج می بریم ، آنها حداقل می توانند برخی از استانداردهای ساخت چنین آثاری را در سینما بررسی کنند. به نوعی دیدن همزمان دو محصول ذکر شده می تواند برای بسیاری از تماشاگران قابل قبول باشد. بینندگانی که شاید بسیاری از آنها هرگز منبع اقتباس نباشند.

افزایش تعداد چنین آثاری ، که حداقل طبق معیارهای خاص خود در سینما یا تلویزیون قابل قبول یا در بدترین حالت قابل تحمل است ، کنار آمدن با شکارچی هیولا را دشوار می کند. ویدیوی من را کنار نگذارید! Monster Hunter (Monster Hunter) به کارگردانی Paul W. اس. چه یک فیلم اکشن باشد ، چه یک فیلم ماجراجویی ، یا یک فیلم فانتزی ، اندرسون برای تعداد قابل توجهی از بینندگان برای چندین دقیقه قابل مشاهده نیست. بی نهایت خسته کننده و کسل کننده است. داستان در مورد یک فرمانده نظامی به نام ناتالی آرتمیس است که ناگهان وارد جهانی موازی می شود و سپس باید با غلبه بر موجودات ترسناک موجود در آن جهان ، به زمین بازگشت.

فیلم Monster Hunter

بودجه عظیم

اولین چیزی که در مورد Monster Hunter نظر مخاطب را به خود جلب می کند تفاوت بودجه عظیم و آزار دهنده برای قسمت های مختلف آن است. این بدان معناست که طراحی صحنه ابتدایی و بیش از حد پیش پا افتاده فیلم کاملاً در تضاد کامل با جلوه های ویژه رایانه ای با کیفیت نسبتاً بالا است که هیولاها را به تصویر می کشد. البته به هیچ وجه بد نیست که بودجه یک فیلم را توزیع کنید تا مبلغ مناسبی را برای قطعات مورد نیاز هزینه کنید. اما وقتی تیم سازنده در این زمینه بسیار دست و پا چلفتی باشد ، نتیجه کار مانند یک فیلم مستقل است که ساخته شد و سپس یک استودیو تصمیم گرفت CGI های قابل قبولی را برای آن بسازد.

این میزان تناقض که به ویژه در لحظات خالی هیولا ، مخاطب را طرد و او را خسته می کند ، در قسمت های دیگر فیلم دیده می شود. به عنوان مثال ، باید به دو نیمه اول و آخر داستان اشاره کنیم که یکی از آنها بدون دلیل بیش از حد خسته کننده است. از همان ابتدا و با توجه به معرفی فیلم ، مخاطب می تواند تمام قسمت های اصلی داستان دو شخصیت ناتالی آرتمیس و هانتر را پیش بینی کند. از قضا ، تبلیغات جلوه ای نیز به حدی مانور داده اند که می توانند دو شخصیت مورد نظر را همراهی کنند. پس چرا باید قسمت اول اینقدر طولانی شود و به حرکت بی هدف شخصیت در جهات مختلف محدود شود؟ این زمانی است که همه خطرات بی معنی هستند و همه موانع بی فایده هستند.

ستاره اصلی فیلم

به عبارت دیگر ، همه می دانند که ستاره اصلی فیلم حداقل در نیمه اول شکارچی هیولا قرار نیست بمیرد. در نتیجه ، قرار دادن وی در موقعیت های پرخطر مثلاً تعلیقی ایجاد نکرده است. از طرف دیگر ، در بیشتر موارد ، روند نجات او از شرایط دشوار معجزه آسا است. بنابراین صحنه هایی را نمی بینیم که مخاطب آنقدر هیجان زده باشد تا شخصیت با تلاش کافی موفق شود.

در عین حال نباید فراموش کرد که میزان ناآگاهی ناتالی از همه چیز به طرز عجیبی به فیلم آسیب می رساند. هدف او ساده است. او می خواهد به دنیای خود بازگردد. بنابراین تنها عنصر جذاب این سناریو این است که او چندین موانع واقعی و جذاب را پیش روی خود قرار می دهد تا ناتالی بتواند یکی یکی از آنها عبور کند و در این راه نبردهای جالبی را انجام دهد. اما برای بخش قابل توجهی از دقیقه Monster Hunter ، شخصیت ها نمی دانند که چه کاری انجام می دهند.

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 3 =