0

نقد فیلم On the Rocks – روی صخره‌ها

نقد فیلم On the Rocks

آخرین فیلم سوفیا کوپولا درباره سنگ ها با بازی بیل ماری چیزی بیش از یک لحظه شیرین رابطه پدر و دختر ارائه نمی دهد.

دختران خودکشی های ویرجین ، تحت سلطه پدر و مادر مستبد که آنها را در خانه های خود محدود می کنند ، تمایل به رهایی از قیدهای سنتی را مانند زنده یاد سوفیا کوپولا در همه فیلم های بعدی خود حفظ می کنند. او از همان اولین فیلم خود (خودکشی ویرجین) اغلب شخصیت هایی را دنبال می کند که بدنبال رهایی هستند تا خودشان را بشناسند. رهایی از قید اتصال با دنیای خارج ، که این دختران را از کسب دانش جدیدی از خود لذت می بخشد. اگرچه در اولین فیلم سوفیا کاپولا ، محدودیتی که مانع آزادی این دختران می شود خانه والدین و تربیت آنها است ، کاپولا موانع دیگری را در فیلم های بعدی معرفی می کند.

فیلم بعدی کارگردان

 به عنوان مثال ، در فیلم بعدی او ، گمشده در ترجمه ، محدودیت می تواند دوربین ها و کارگردانانی باشد که از باب (با بازی بیل مری) روباتی ساخته اند که می تواند به هر شکلی که بخواهند شکل بگیرد. باب که یک ستاره سینما است ، توسط افسری به نام رسانه کنترل می شود و او را به هر کجا که می خواهد می برد. در طرف دیگر ، ما شارلوت (با بازی اسکارلت جوهانسون) را داریم که به عنوان یک تازه عروس ، به تدریج درک واقعی از همسرش پیدا می کند. همسری که اساساً نمی تواند با او هیچ رابطه کلامی داشته باشد و مانند همه همسران فیلم کاپولا غایب است.

شارلوت باید این دانش را جداگانه بدست آورد. اکنون که در ترجمه گم شده است ، به این واقعیت محدود نمی شود که باب و شارلوت در ژاپن زندگی می کنند و زبان مردم اطراف خود را نمی دانند. بلکه آنها نمی دانند در قبال یکدیگر چه موضعی بگیرند و احساس بلاتکلیفی و بیگانگی دارند. هرکدام محدودیت های پیشبرد این رابطه را احساس می کنند. اما ابراز عشق بدون کلمات ممکن است بهتر از عدم ابراز آن باشد.

فیلم‌های سوفیا کاپولا

ستاره فیلم

آپولا ستاره دیگری از فیلم در جایی را به ما نشان می دهد که برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز 2010 است. جانی (با بازی استیفن دورف) کاملا در حاشیه رسانه ها غوطه ور است. او کاملاً شبیه عروسکی است که با جذابیت های مردانه خود دائماً پول به جیب تولیدکنندگان می ریزد. او خودش غرق در لذت های حاشیه ای است. او در حصار این خواسته ها و لذت ها به موجودی گمنام تبدیل شده است. کاپولا برای تلنگر کردن او دخترش (با بازی ال فانینگ) را در مسیر زندگی خود قرار می دهد تا کمی از دختر مراقبت کند. جالب اینجاست که این مانع (برخلاف مانع قبلی) برای جانی به مهار موثرو لذت بخشی تبدیل می شود و به زندگی او معنا می بخشد.

جدا از بازیگران زن سوفیا کوپولا ، دو فیلم قابل توجه دیگر نیز وجود دارد ، ماری آنتوانت و The eguiled که در گذشته به زنان در خانه های به سبک قدیمی می پردازند. ماری آنتوانت (با بازی كیرستن دونست) ، دختری مرفه كه به هیچ وجه نمی تواند در حبس رسمی كاخ ورسای قرار گیرد ، باید برای ازدواج با لویی شانزدهم به پاریس سفر كند. وی ژانر بازیگوشی و کودکانه را در نظر گرفت و استفاده از ابزار الکترونیکی در یک فیلم تاریخی نشان می دهد که خود بازیگر و کارگردان برای شکستن این آداب و رسوم سنتی ابتکار عمل دارند.

فیلم فریب خورده

در “فریب خورده” یک سرباز یانکی (با بازی کالین فارل) وارد مدرسه دختران می شود و تمایل سرکشی را در همه ساکنان این خانه بیدار می کند ، به طوری که مانند دختران “خودکشی ویرجین” ، دانش جدیدی در مورد خودشان . کم کم این دختران متوجه محدودیت های شدید محیط مدرسه می شوند و آرزو دارند که با این سرباز از این خانه فرار کنند. از میزانسن هایی که فضای کاملاً بسته ای در اطراف این دختران ایجاد می کند تا طراحی لباس ، موهای بسته ، شکل ایستاده بازیگران و سکون دوربین در بیشتر قاب ها ، همه چیز برای القا همان خفقان مفید است و البته در چنین مواردی اگر دوربین روشن شود ، رویکرد به روش خاصی بیان می شود. این فقط یک برش کوتاه از شکل دقیق کارگردانی سوفیا کوپولا در این فیلم است که باعث شد وی عنوان بهترین کارگردانی کن 2017 را بدست آورد.

 کاراکتر‌هایی منزوی

بنابراین به طور خلاصه ، وقتی به فیلم های سوفیا کوپولا فکر می کنیم ، به یاد شخصیت های منزوی افتاده در محدودیت های منحصر به فرد خود می افتیم ، با یک عامل خارجی در مسیر آنها ، آنها را به فضایی که در آن محبوس شده اند هدایت می کند و آرزوی آزادی را بیدار می کند در آنها. باعث می شود. سوفیا کوپولا به خوبی از ورود و خروج شخصیت در طرح فیلمنامه های مدرن آگاه است.

سوفیا کوپولا

البته با معرفی مختصر فیلم های قبلی سوفیا کوپولا (به جز The ling Ring) ، طبیعی است که باید این انتظارات را در فیلم جدید او دنبال کنیم. لارا (با بازی راشیدا جونز) متاهل و دارای دو فرزند است. شوهرش دین (با بازی مارلون وینس) به دلیل مشغله زیاد مدام در مسافرت است. این وضعیت به طور طبیعی لارا را مانند دیگر شخصیت های کوپولا در انزوا قرار می دهد و مانند زنان فیلم هایش در خانه محبوس می شود.

در همین حین ، پدر لارا (با بازی بیل مری) وارد داستان می شود تا تأثیرات لازم را در شخصیت لارا بگذارد. همه چیز نوید نسخه جدیدی از فیلم محبوب سوفیا کوپولا ، گمشده در ترجمه را می دهد ، اما متاسفانه فیلم بسیار ساده است و هیچ احساس عمیقی مانند فیلم های دیگر ندارد. من فقط یک بار شما را به دیدن آن دعوت می کنم زیرا رابطه پدر و دخترش در لحظات میانی فیلم فوق العاده است.

رابطه زن و شوهر

فیلم با تصویرگری اغراق آمیز از آغاز عاطفی رابطه یک زن و شوهر در شب عروسی آغاز می شود. آغاز کنایه آمیز است و وقتی دوربین در صحنه ای در ابتدای فیلم ، بالای پله های پیچ در پیچ که به تاریکی منتهی می شود ، قرار می گیرد ، طبیعتاً موقعیت ما روشن است که با جنبه احساسی این رابطه برخورد نخواهیم کرد و خیلی زود از کنار آن عبور خواهیم کرد کرد نگاه کنایه آمیز سوفیا کاپولا نیز از همان ابتدا به یک قرارداد فیلم تبدیل می شود. این توافق با قطع و ورود چند سال بعد زن و شوهر ، که دو فرزند نیز دارند و کاملاً در زندگی روزمره هستند ، حتی بیشتر مشخص می شود.

با موسیقی ریتمیک که خانمی را نشان می دهد که موج زندگی روزمره خود را سوار می کند ، گویی شخصی افسار او را گرفته و به مکان های خاصی می کشاند ، درمی یابیم که او مانند سایر زنان فیلم های کاپولا است. خطوط عمودی در قاب ها ، از پنجره های خانه گرفته تا نرده های جلوی مدرسه و همچنین نمای پنجره های خانه که راهی به آسمان ندارند ، با این فضای بسته همخوانی دارد. خوب ، تاکنون فهمیدیم که این زن چه شرایطی دارد. حال باید ببینیم که آیا او این موقعیت را پذیرفته است یا مانند کارهای قبلی فیلمساز ، نماینده او او را از خواب بیدار کرده و سعی در بیرون راندن وی از این حصار دارد.

شخصیت زن

این زن یک ویژگی شخصیتی نیز دارد که نوشتن است. البته به دلیل همین علاقه ، او نباید خیلی با فضای خانه آشنا باشد. بلکه مشکل اصلی آن عدم تمرکز لازم برای نوشتن است. بگذارید یک پرانتز در اینجا باز کنم و بگویم این همه چیزی است که سوفیا کاپولا از این زن به عنوان نویسنده استفاده می کند. اینکه این زن بهانه ای برای فرار از زندگی روزمره دارد اما نمی تواند آن را عملی کند. در غیر این صورت ما اصلاً در زندگی او شاهد نوشتن نیستیم.

به هیچ وجه این زن را به عنوان یک شخصیت تخیلی نمی بینیم. حتی در لحظه ای که او به سفرهای همسرش شک می کند ، این تردید نتیجه خیالات او نیست. بلکه شبیه هزاران تردید زنانه است که قبلاً دیده ایم. تنها چیزی که تاکنون تمام عناصر کلیشه ای فیلم را تغییر داده است ، موضع کنایه آمیز کاپولا در مورد همه اینها است. لحن فیلم او کاملاً به مخاطب می گوید که این اتفاقات را جدی نگیرید زیرا جایزه فیلم جای دیگری است. به نوعی همه ما اشراف کامل به شخصیت زن داریم و این شخصیت هیچ پیچیدگی خاصی برای ما ندارد. ما فقط منتظریم ببینیم که این نگاه کنایه آمیز در آخر چقدر عمیق ما را خواهد گرفت.

Lost in Translation

ورود پدر به داستان

با ورود پدر به داستان ، فیلم زندگی جدیدی به خود می گیرد. پدری که به سفرهای زیاد شوهر دخترش مشکوک است و حتی معتقد است که این مرد حتماً زنا کرده است. حال ، وقتی پدر به عنوان کارآگاه ظاهر می شود تا با دخترش به دنبال شوهرش برود ، نگاه طنز فیلم به داستان رنگی تر می شود. البته آن سکانس ماشین شبانه نیز یکی از لحظات به یادماندنی فیلم است. مشکل ما با فیلم از جایی شروع می شود که فیلمساز موضع طنزی نسبت به داستان اتخاذ می کند و همه آنچه تاکنون به ما نشان داده یک شوخی با کلیشه است. در چنین فضایی ، موضع ما در مورد نبرد نهایی پدر و دختر چیست؟ ؟

آیا باید ناگهان لحن فیلم را جدی بگیریم و با دختر همراه شویم و از پدر بخاطر کارهای گذشته خود متنفر شویم؟ می فهمیم که عمق فیلم قطعاً اینجاست که پدری که در ابتدا خود را محافظ دخترش معرفی کرد و او را موقتاً از خانه رها کرد و برای او جشن تولد گرفت ، برای دخترش نیز مهار شد. دختر ناگهان متوجه می شود که این بار تحت کنترل پدرش است و همه آنچه را که گفته انجام داده است (آیا این زن اصلاً اراده ای نشان داده است؟). همچنین یک سو ظن جدید وجود دارد که پدر ممکن است بخواهد ازدواج دختر را قطع کند تا بتواند دختر را با خود بیاورد تا درمانی برای انزوا باشد.

رابطه پدر و دختر

رابطه پدر دختری

من این گفته ها را برای تأکید بر این نکته بیان کردم که همه این دلایل را می فهمیم ، اما آیا فیلم باید با قراردادهای اولیه اش در لحن و شکل هجو به این نقطه برسد؟ از همه بدتر پایان فیلم است که همه ما را بلاتکلیف می گذارد. از ابتدا دیدیم که شوهر لارا خیلی راحت همه چیز را به او می گوید. داستان کیف لوازم آرایشی ، رمز تلفن و همچنین مهمانی های زیادی که در طول سفر وجود دارد. ما در ابتدا با موقعیت زن در ارتباط هستیم و با توجه به کلیشه هایی که در ذهن داریم ، حدس می زنیم که این مرد دروغ می گوید. طبیعتاً لحن مضحک فیلم نیز این ذهنیت را تأیید می کند.

 اما در پایان متوجه می شویم که کل ماجرا واقعاً همان چیزی بود که مرد گفت! به سادگی! سوال اصلی این است که ، آیا واقعاً باید این سادگی را به معنای پیشنهاد سوفیا کوپولا در نظر بگیریم؟ اینکه فیلم می گوید به جای شک و پنهانی در پی همسرتان ، صادقانه با او صحبت کنید و کنار بیایید! باید بگویم که من به عنوان کسی که خاطرات خوبی از فیلم های قبلی سوفیا کوپولا داشت ، هرگز چنین پایان سطحی را از او نمی پذیرم و ترجیح می دهم از آن فیلم فقط آن لحظات شیرین رابطه پدر و دختر را به یاد بیاورم.

فیلم عملاً به همان نسخه کلیشه ای تبدیل می شود که از میانه فیلم فاصله گرفته بود ، به جای اینکه همه چیز را خیلی جدی گرفته باشد به جای اینکه یک نگاه طنز داشته باشد ، بدون اینکه توجه ویژه ای به شخصیت های آن داشته باشد.

برچسب‌ها:,

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 − چهار =