0

نقد فیلم News of the World – اخبار جهان

نقد فیلم News of the World - اخبار جهان

پل گرانگرز در فیلم جدید خود از اخبار جهان شخصیت های جان فورد جویندگان را احضار می کند و سرنوشت دیگری را برای آنها رقم می زند. نتیجه یک وسترن متوسط ​​با چند صحنه بسیار دلپذیر است.

در میان ژانرهای محبوب مانند اکشن ، ترسناک ، کمدی و عاشقانه ، گویی نقطه پایانی تاریخی ندارند و در مقابل سینما ایستادگی می کنند ، رفتن به هر یک از این ژانرها دلیل خاصی نمی خواهد یا حتی خطر محسوب نمی شود ، در نگاه اول ، شخصاً برای من جذاب است چرا یک فیلمساز قرار است در سال 2020 یک وسترن بسازد؟ ژانری که در دهه های 1930 و 1940 شکوفا شد و سپس در دهه 1960 و 1970 با وسترن های گذشته نگر و اسپاگتی دوباره شعله ور شد ، تا اینکه چند نمونه در دهه 1990 و اوایل 2000 پیدا شد ، یا در آنها گامی در جهت احیای نوستالژی های وسترن کلاسیک یا اغلب به ادامه نگاه به ژانر ادامه می دهد. تصور این است که از تمام پتانسیل های وسترن استفاده شده است.

با توجه به پیشینه تاریخی این ژانر که اغلب از دهه 1850 به بعد از شرایط زندگی در ایالات متحده گرفته شده است ، به موضوعاتی مانند رویارویی با هندی ها ، درگیری کشاورزان با سرمایه داران و گذار به تمدن از طریق بیشترین ویژگی ها می پردازد. عنصر مهم ، راه آهن. به نظر نمی رسد مخاطبان امروز در وهله اول از فیلم وسترن راضی باشند.

رابطه با مخاطب

همچنین در بررسی رابطه امروز مخاطب با فیلمهای غربی نکته مهم دیگری نیز وجود دارد که این نیز چالشی موازی برای فیلمسازان است. همچنین این موضوع را ذکر می کند که آیا بعد از گذراندن این سیر تاریخی و خلق بسیاری از آثار خاص در این سبک ، آیا جایی برای پرداخت متفاوت و جالب باقی مانده است؟ آیا می توان غربی ایجاد کرد که الگوهای قبلی را کاملاً به مخاطب یادآوری نکند و در دام کلیشه ها نیفتد؟ به راستی ، کدام نقطه اشتراک بین مخاطبان امروز و نگرانی های تاریخی ژانر می تواند پیدا شود؟ با این وجود ، در پیرنگ های قهرمانانه فیلم های غربی ، همیشه می توان قهرمان را سریعاً نزدیک کرد و در مسیر برقراری نظم در غرب وحشی و گذار به تمدن ، او را همراهی کرد. اما برای فرار از کلیشه ها ، نگرانی های جدید در این ژانر مورد نیاز است.

فیلم News of World‌

فیلم وسترن

بنابراین وقتی در میان فیلم های آن روز ، ناگهان با یک فیلم وسترن روبرو می شوم ، تمام سوالات و نگرانی های فوق العاده ذهنم را درگیر می کند و من هیجان اولیه تماشای همه اینها را در وسترن تازه ساخته شده دارم. من اخبار جهان را با رویکردی مشابه تحلیل می کنم. من به دنبال ارتباطات آن با مخاطب امروز هستم و همچنین در قلب فیلم ، به دنبال دیدگاه های جدیدی در مورد تکامل این ژانر هستم.

شخصیت اصلی فیلم ، کاپیتان جفرسون کید (با بازی تام هنکس) ، کار جالبی در غرب وحشی دارد. شغلی که در نگاه اول فضای جدیدی به ژانر می بخشد. یک کاپیتان با سابقه جنگ و درگیری ، مانند همه قهرمانان غربی در انزوا ، برای مردم تبلیغ می کند و هرکدام ده سنت می گیرد. پس از یک روز کاری سخت ، مردم در یک اتاق واحد جمع می شوند تا اخبار تلخ و شیرین کاپیتان را بشنوند.

گوش دادن به اخبار در دنیای فیلم آداب خاصی دارد. به نظر مردم یک نمایش است. آنها ده سنت بابت بلیط می پردازند ، روی صندلی می نشینند تا بشنوند که مثلاً مننژیت چندین نفر را کشته است. ما امروز نیز زندگی بسیاری از ما به اخبار گره خورده است ، مگر نه؟ ممکن است برای شنیدن اخبار ده سنت پرداخت نکنیم اما در فضای مجازی و تلویزیون هزینه زمان خود را به عنوان قیمت شنیدن اخبار پرداخت می کنیم.

پیوند مشترک

این اولین جنبه فیلم است که می تواند پیوند مشترکی را برای هر مخاطبی ایجاد کند. اگرچه این جنبه از ماهیت خبر ، که می تواند افکار را به سمت مطلوب سوق دهد یا حتی فقط یک سری اخبار را برای مردم به ارمغان بیاورد ، در فیلم آنچنان پر رنگ نیست ، مگر در سکانسی که یک فرد ثروتمند به نام فارلی ، او از ناخدا می خواهد فقط اخبار مربوط به او را بخواند ، این طبیعت دیگر رنگارنگ نیست. جنبه ای که می توانست ایده خواندن خبر را بیشتر گسترش داده و ارتباط آن را با آسیب هایی که مخاطب امروز از این نوع اخبار می بیند ، تقویت کند.

جنبه دیگری که فیلم جدید وسترن را در مقایسه با نمونه های برجسته این ژانر به چالش می کشد ، نگاه فیلمساز به دنیای غرب است که در آن باید ردپای نوع وسترن را ببینیم. صرفاً یادآوری نوستالژی کلاسیک؟ دنیای پوچ وسترن اسپاگتی یا تقبیح عناصر خشونت آمیز این ژانر و نرم شدن نژادپرستانه مانند بازنگری در وسترن است؟ به طور خلاصه ، گویی روح جستجوگران توسط جان فورد در اخبار جهان از پل گرانگرس به باد داده شد.

جنگ های داخلی

از فیلم جویندگان به یاد داریم که ایتون (با بازی جان وین) قهرمانی بود که تمام زندگی خود را وقف جنگ های داخلی و درگیری های غرب وحشی کرد. در ابتدای فیلم ، پس از حمله سرخپوستان به خانه برادرش و ربودن دخترش دبی ، وی در تمام مدت فیلم به دنبال دبی بود و از سرخپوستان انتقام می گرفت. یک قهرمان سرگردان در دره Monument ، که به نظر می رسید هویت او در پی این جنگ ها منطقی باشد. وی وسیله ای بود که جامعه از طریق غرب وحشی پایه و اساس تمدن را بنا نهاد ، اما در خود تمدن جایی نداشت. او همیشه بیرون از خانه می ماند.

کاپیتان کیدِ فیلم News of the World

Captain Kid of the News of World از جهاتی شبیه ایتون است. این بدان معناست که جنگ های داخلی و خشونت های جهان غرب وی را به مدت 4 سال مجبور به میدان جنگ کرده است. جنگی که باعث شد کاپیتان از همسرش دور شود و ماشین چاپ او از بین برود. همسرش در طول جنگ به دلیل بیماری می میرد ، اما ناخدا معتقد است که حضور او در جنگ و تنها گذاشتن همسرش مهمترین دلیل مرگ وی است. حالا او نیز مانند ایتون کاملا منزوی شده است.

فعالیت چاپی

اما تفاوت هایی نیز با ایتان وجود دارد که مهمترین آنها فعالیتهای چاپی وی است. او برخلاف یتان در این تمدن جایی پیدا کرده است. با توسل به خواندن اخبار و امید بخشیدن به جامعه ، گویی او با این تمدن از غرب وحشی عبور خواهد کرد. او همچنین زخمهای بدنش را زیر پوشش متمدنانه خود پنهان می کند تا از نظر او ، این گذشته تلخ را فراموش کند و به آینده نگاه کند. اما چه امیدی به آینده وجود دارد؟

اینجاست که شخصیت دیگری ، دختری به نام یوهانا ، با سرنوشت ناخدا پیوند می خورد. دختری که سرخپوستان خانه اش را به آتش می کشند ، والدینش را می کشند و مدت طولانی او را اسیر می کنند. آیا با این سابقه آشنا نیستید؟ آیا سرنوشت دختری به نام دبی را در فیلم جویندگان یادآوری نمی کند؟ حالا تفاوت آشکار این دو فیلم در این است که ایتون ، در وهله اول ، وقتی دبی را می بیند که گویی بخشی از فرهنگ هند شده است ، به او روی می آورد و واکنش وحشتناکی نشان می دهد. او تا پایان فیلم فرصت زیادی برای نزدیک شدن به دبی ندارد و در پایان ، او بیرون از خانه است.

مسیر کاپیتان

اما یوهانا از همان ابتدا در مسیر کاپیتان قرار دارد تا بهانه ای برای امید به آینده و زندگی در تمدن پیش رو شود. از نظر بصری نیز پل گرانگرز در دنباله ای به جویندگان جان فورد ادای احترام می کند. جایی که یوهانا خانه ویران کودکی خود را می بیند. او عروسک خود را جلوی در خانه برمی دارد (مانند عروسک دبی در جویندگان که مهمترین یادآوری او بود). سپس دوربین کاپیتان و یوهانا را از چارچوب خانه رو به روی هم نشان می دهد. این قاب اصلی و معروف فیلم جویندگان است. قهرمان غربی بار دیگر به پناهگاه یک زن تبدیل شده است. اما این بار هر دو در تمدن جایگاهی دارند.

پل گرینگرس

پل گرینگرز از نظر هندی ها نیز نظری مشابه درباره جان فورد دارد. فورد هندی ها را به عنوان ارواح دنیای فیلم خود به تصویر می کشد. این به این معنی است که به هیچ وجه رنگارنگ به نظر نمی رسند. آنها بیشتر به عنوان عناصری در ساختار اسطوره ای داستان دیده می شوند و در مقابل شخصیت اصلی نیستند. فورد هرگز پرداخت ویژه و شرعی برای آنها پیشنهاد نمی کند. دوربین های فورد غالباً از قضاوت یک طرفه ، آنها را از راه دور ضبط می کنند.

نگاه نژادپرستانه

برای جویندگان کاملاً واضح است که فورد همچنین نگاه نژادپرستانه شخصیت اصلی خود ، ایتون را به چالش می کشد. به خصوص در صحنه ای که ایتون در چادر هندی ها ، مقابل فرمانده آنها نشسته است و هندی به او یادآوری می کند که در درگیری نیز اعضای قبیله خود را از دست داده است. تنش ها در غرب وحشی فقط یک طرف نیست.

فورد همچنین برخی از سرخپوستان مانند شاین را از اقوام دیگر مانند آپاچی ها جدا می کند. به عنوان مثال آخر برای درک بهتر عبارت “در سایه و رمز و راز سرخپوستان” در فیلم های فورد ، طرح اصلی دلیجان را به یاد بیاورید. هندی که در سکوت محض ، آرام و دست در دست ایستاده و به سفیدها نگاه نمی کند. وی از درگیری یکی از اعضای قبیله آپاچی خبر داد. شخصی می گوید از کجا می دانید این هندی دروغ نمی گوید؟ در پاسخ گفته می شود که این هندی از قبیله شاین است و این قبیله بیش از ما سفیدپوستان از آپاچی ها متنفر است. توجه داشته باشید که این گفتگوها به هیچ وجه از زبان هندی بیرون نمی آیند. از همان ابتدای فیلم ، فورد حساب این قبیله را جدا می کند ، و بنابراین سایه هندی ها را در دنیای فیلم خود تقویت می کند.

پل گرانگرز

همچنین پل گرانگرز در کل فیلم هیچ هندی را نشان نمی دهد مگر در یک صحنه بسیار دلپذیر. جایی که کاپیتان و یوهانا ارابه های خود را از دست داده اند و در دشت های وسیع و بدون هیچ گونه غذایی در طوفان گرد و غبار گرفتار شده اند. در غبار ، کاپیتان می بیند که رهگذران هندی به یوهانا نزدیک می شوند و اسب را به او هدیه می دهند. هندی ها ، که از ابتدای فیلم فقط مفهوم وحشیانه ای از آنها شنیده ایم که تمام زندگی یوهانا را نابود کرده است ، ناخودآگاه در میان طوفان ظاهر می شوند ، مانند هندی های فیلم فورد ، کاپیتان و یوهانا را از نابودی نجات می دهند.

فیلم System Crasher

این سکانس به صورت استعاری غباری را نشان می دهد که بر دوستی و صلح دو نژاد می نشیند. تنها نکته منفی این است که به عنوان مثال قدرت شخصیت ناخدا به اندازه شخصیت سالک نیست. ما درباره ذهنیت کاپیتان درباره سرخپوستان آنقدر اطلاعاتی نداریم که با تماشای این سکانس ، کاملاً بفهمیم درون کاپیتان چه می گذرد. وی به طور اساسی در چه جهتی تغییر می کند؟ آیا او فقط به دنبال بهانه ای برای فراموش كردن گذشته و امید به آینده است یا نگرش او نسبت به غرب وحشی و به خصوص هندی ها به سمت بهتر تغییر می كند؟ مطمئناً به اندازه تغییر نگرش ایتون نسبت به جویندگان قابل باور و همراه نیست. اما صرف نظر از این ، این سکانس با جنبه استعاری خود به اندازه کافی جالب است.

ریتم فیلم

اگر در بسیاری از لحظات از ریتم کند فیلم بگذریم ، در پایان فقط یک بحث وجود دارد. یعنی پایان فیلم تا حدودی قابل پیش بینی است. اگر از این الگو پیروی کنیم ، یوهانا و کاپیتان به احتمال زیاد به یکدیگر نزدیک هستند ، اما گرانگرز سعی کرده است با تغییر نگرش نسبت به وسترن های کلاسیک ، این مسئله را به سرانجام برساند. در وسترن های کلاسیک ، قهرمان اغلب در همان انزوای اولیه رها می شود و راهی به دنیای آینده ندارد. در اینجا نیز کاپیتان ابتدا یوهانا را به عمه خود تحویل می دهد و سپس با مقبره همسرش تنها می ماند. اما قهرمان تصمیم می گیرد هم خودش و هم یوهانا را به آینده ای روشن برساند. وقتی او دوباره به دیدار یوهانا می رود ، می بیند که شوهر عمه او پای او را به یک چوب بسته است.

مثل حیوان. حتی اگر ببینیم کاپیتان عوض شده است ، کاپیتان کید می توانست گردن یوهانا را مانند حیوان گرفته و در ابتدای فیلم او را به سمت افسر بکشاند ، زمانی که او می خواست جوهانا را به مأموران تحویل دهد تا او را به خانواده اش برگرداند . گویی نگاه گاه خشونت آمیز او که به واسطه گذشته اش شکل گرفته ، در روند کار نرم شده است. او این دختر را یک معصومیت گمشده غرب وحشی می داند که سعی در حفظ او دارد. او مانند موهای طلایی اش ، نور آینده کاپیتان است. در آینده چیزهای زیادی از هلنا زنگال بازیگر زن جوهانا خواهیم شنید. استعدادی بی نظیر که فرم بازیگری او را به اندازه مشخصی به سیستم کرشر رسانده است. با دیدن این دو فیلم توسط وی ، احتمالاً با من موافقت خواهید کرد.

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده + هفت =