0

نقد فیلم The Dark and the Wicked

نقد فیلم The Dark and the Wicked

در The Dark and the Wicked ، ما وارد یک جغرافیای متروکه می شویم که شیطان در انتظار آن است. جایی که تاریکی بر همه چیز غلبه خواهد کرد.

برایان برترینو پس از موفقیت خیره کننده اولین فیلم خود ، غریبه ها ، به ساخت فیلم های کم هزینه و شخصیت محور ادامه می دهد. غریبه ها با بودجه 9 میلیون دلاری ساخته شده در خانه و با فروشی هنگفت از 82 میلیون دلار. چنین موفقیت عظیمی هر فیلمساز را برای حضور در جریان اصلی هالیوود آماده می کند. اما در چهارمین فیلم خود ، برتینو همچنان فاصله خود را با جریان اصلی سینما حفظ می کند. فیلم های کم بودجه ، کم لوکیشن و شخصیت پردازی برتینو نشان دهنده ترس واقعی زندگی روزمره است. برایان برترینو در فیلم تاریک و شریر ریتمی وحشتناک از ترس و وحشت ایجاد می کند. او مانند فیلم های قبلی خود به کشف شیطان در روابط خانوادگی می پردازد. خانواده هایی که اعضای آنها با یکدیگر بیگانه به نظر می رسند.

مکان متروکه

چه مکانی بهتر از مکانی دور افتاده و متروکه برای نفوذ شیطان؟ مکانهایی که به نظر می رسد هیچ اتفاق خوبی رخ نمی دهد و تاریکی و شر بر ساکنان سایه افکنده است. در چنین شرایطی است که شیطان خود را نشان می دهد. در همان دقایق اولیه فیلم تاریکی و شریر ، برایان برترینو چنین چشم انداز شومی را به چشم ما می آورد. جو خفقان آور و تاریکی در یک روستای دور افتاده ، گویی تحت کنترل نیروهای بدخواه است.

در گرگ و میش؛ تصویری از یک گله بز ، طرحی گسترده به دور از آسیاب بادی و مزارع خاموش. برش از تصویر ضد نور پیرزنی که در میان مانکن ها در یک انبار ایستاده و به نقطه ای خیره شده است. زن در حال دوختن لباس ، زمزمه سرود مذهبی است. ما در یک مزرعه متروکه هستیم که با ساکنانش تنها مانده است. فقط با چند عکس ، برتینو یک تصویر ترسناک از یک وضعیت روزمره ایجاد می کند. زنی که به تنهایی به کارهای روزمره اش مشغول است و زیر لب صدایی زمزمه می کند.

قاب دوربین در آشپزخانه

تصویر یک زن

تصویری از یک زن را در پشت قاب دوربین در آشپزخانه مشاهده می کنیم. صدای ترک خوردگی دارد. نمای نزدیک از یک زن و قرار دادن چاقویی که پیاز را خرد می کند. ناگهان صدای کشیده شدن جسدی روی زمین شنیده می شود. زن به پشت خم شده و به صندلی پشت سر خود نگاه می کند. ما در بسیاری از فیلم های ترسناک شرایط مشابهی را دیده ایم: صدای وزیدن باد از بیرون ، ناگهان باز یا بسته شدن در ، باز شدن شیر آب ، ناگهان تلویزیون روشن می شود. در این صحنه کوتاه چه اتفاقی می افتد؟ در این صحنه ، برتینو لحظه ای آشنا را به تصویر می کشد – زنی در حال آماده سازی شام – که در آن اتفاق غیرمعمولی رخ می دهد – حرکت ناگهانی صندلی. برتینو در ابتدای فیلم دو بار این وضعیت را تکرار می کند.

در یک صحنه مشابه دیگر ، وقتی فرزندانش می آیند ، زن را می بینیم که هویج را خرد می کند. سکانسی که منجر به قطع دردناک و آزار دهنده انگشتان زن می شود. شکل و لحن غیر قابل تردید برتینو به این وضعیت کیفیت روزمره می بخشد: او بارها و بارها این روند را به تنهایی تکرار کرده است. مانند موقعیت های دیگری که از زنان می بینیم. مراقبت از همسر بیمار ، خیاطی لباس ، مراقبت از حیوانات و کارهای روزمره خانه.

تاریکی و وحشت

برای برتینو ، تاریکی و وحشت از چنین موقعیت های روزمره و آشنا ناشی می شود. در دنیای فیلم برتینو ، موقعیت های روزمره مانند خرد کردن پیاز و هویج به اندازه موقعیت های غیرمعمول مانند قطع انگشتان ، غم انگیز و ترسناک است. لحظه ای که زن با عصبانیت انگشتان خود را قطع می کند ، استعاره ای نیرومند و وحشتناک برای خرد شدن تحت فشار زندگی روزمره است که در آن ارتباطات انسانی قطع می شود.

برتینو با استفاده هوشمندانه از صدای اشیا ، بدون ترفندهای متداول سینمای وحشت و فیلم های ماورا طبیعی ترسناک ملموسی را ایجاد می کند. تنهایی صداها را می کشد و هر صدایی می تواند وحشت ایجاد کند. در فیلم تاریک و شریر ، لوئیز و مایکل به خانه مزرعه متروکه خود می روند تا پدر در حال مرگ خود را تعقیب کنند. وقتی یکی از اعضای خانواده در آستانه مرگ است به خانه برگردید. بازگشتی که معمولاً با فاش شدن رازها ، گناهان ، ابهامات و گسست در روابط خانوادگی همراه است. از زبان بدن بدن مایکل و لوئیز می فهمیم که این دو به تازگی آمده اند تا وظیفه فرزندشان را انجام دهند و از پدر پیرشان خداحافظی کنند.

 سکانس‌های ابتدایی

سکانس ابتدایی فیل

در یکی از صحنه های آغازین فیلم ، لوئیز و مایکل جلوی ایوان خانه کودکی خود نشسته اند. صحنه ای که تصویری ملموس از رابطه خواهر و برادر را به تصویر می کشد. خواهر و برادرهایی که به نظر می رسد شناخت کمی از یکدیگر دارند. البته رابطه این دو با پدر و مادر پیر آنها بهتر نیست. لوئیز که حتی آخرین باری را که با والدینش تماس گرفته به خاطر نمی آورد. آخرین مکالمه تلفنی لوئیز با آنها به زمانی برمی گردد که برای تولد او تماس گرفتند. گفتگوی این دو در مورد مادرشان است. مایکل می گوید آنها نباید مادر خود را در این شرایط تنها بگذارند. آنها به دیدن پدر در حال مرگ خود آمده اند ، در حالی که به نظر می رسد بیشتر نگران مادرشان هستند كه در پی بیماری پدرشان رفتار عجیبی دارد.

لوئیز: باید کاری می کردیم. آیا او را در آغوش گرفتیم؟

مایکل پاسخ می دهد: “آره ، آره”

پاسخ کنایه آمیز مایکل باعث خنده هر دو نفر می شود. خنده ای که البته بلافاصله متوقف می شود. هر دوی آنها می دانند که برای اصلاح روابط خانوادگی خود در آغوش گرفتن فایده ای ندارد.

وحشت عمیق

هر چهار نفر از این خانواده با وحشت عمیقی روبرو هستند. پدری که در رختخواب بیمار است و به نظر می رسد در حال مرگ است. به نظر می رسد این پدر بیمار است که نیروهای اهریمنی دنیای فیلم را احضار می کند. نیروهایی که به عنوان یک کاتالیزور برای فروپاشی این خانواده از بین رفته عمل می کنند. پرستار در جایی از فیلم به مایکل می گوید: “بدترین چیز در دنیا این است که کسی تنها بمیرد.” همان تنهایی که مادر را به جنون و در نهایت به مرگی هولناک سوق می دهد

. پس از وقوع فاجعه و به دار آویخته شدن مادرش ، لوئیز و مایکل با کابوس ها و وحشت های غیرقابل توضیح روبرو می شوند. در صحنه ، لوئیز پرده دوش را به عقب می کشد و ناگهان با ادرار کردن ادرار ، با پدرش که مقابل او ایستاده است روبرو می شود و با چشمان مرده و کور به نقطه خیره می شود. لوئیز که وحشت کرده است ، روی زمین دستشویی نشسته و چشمانش را می بندد.

کابوس‌

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − شانزده =