0

نقد سریال The Good Doctor | یک سریال پزشکی جذاب

نقد سریال The Good Doctor | یک سریال پزشکی جذاب

با معرفی یک مجموعه پزشکی جالب و مهیج با زومجی همراه باشید. دکتر خوب دکتر خوب نشان می دهد که چگونه یک بیمار اوتیسم می تواند به یکی از مهمترین جراحان بیمارستان تبدیل شود.

 سریال های پزشکی همیشه طرفداران خاص خود را دارند. ایده کلی این مجموعه ها معمولاً مشابه است: بیماری را به بیمارستان می آورند و پزشکان و پرستاران در نقش فرشته سعی می کنند جان او را نجات دهند. معمولاً مرگ و از دست دادن اندام ها یا یک مسئله مهم پزشکی وجود دارد. هر چه مرگ و میر و وحشتناکتر باشد آنچه قرار است برای بیمار اتفاق بیفتد ، تعلیق سریال طولانی تر و هیجان انگیزتر خواهد بود. البته این موضوع برای برخی از مخاطبان یک پارامتر منفی است و آنها از این منظر به انتقاد از این سریال ها می پردازند ، زیرا سریال های پزشکی زندگی و انرژی آنها را از بازی با مرگ می گیرند. باید کسی در آستانه مرگ باشد تا ما این هیجان را تجربه کنیم. اگر این ویژگی را بپذیریم ، احتمالاً می توانیم با سریال های پزشکی دوست شویم.

علاوه بر ماراتن ، پزشکان و پرستاران معمولاً روابط شخصی شخصیت ها را در خارج از محیط بیمارستان ، رابطه کارکنان بیمارستان با یکدیگر و اتفاقات جانبی که برای نجات بیماران در محیط بیمارستان رخ می دهد نجات می دهند. دکتر خوب داستان دکتر شان مورفی (با بازی فردی هایمور و یادآور «چارلی و کارخانه شکلات سازی» تیم برتون) فارغ التحصیل جراحی اوتیسم است. بستری شدن وی در بیمارستان به دلیل این عارضه بسیار پیچیده است. ریسک پذیری و پذیرش یک بیمار مبتلا به اوتیسم به عنوان جراح در مورد زندگی انسان ها کار آسانی نیست ، اما دکتر مورفی علاوه بر ضعف بسیار زیاد ، دارای توانایی های عجیبی است که باعث می شود مدیران بیمارستان از ضعف وی چشم پوشی کرده و به او این فرصت را بدهند که کار پیدا کن او فوق العاده باهوش است و توانایی های زیادی در تشخیص نوع بیماری دارد.

درکنار ماراتون پزشک‌ها و پرستار‌ها

ایده‌ی کلی این سریال‌ها معمولاً شبیه به هم است: بیماری به بیمارستان آورده می‌شود و پزشکان و پرستاران در نقش فرشته‌های نجات تلاش می‌کنند که جانش را نجات بدهند

دکتر مورفی همچنین یک حامی بسیار بزرگ در بیمارستان دارد که در فصل اول کار خود را برای اثبات خود در بیمارستان تسهیل می کند. دکتر آرون گلاسمن (با بازی ریچارد شیف) که مدیر بیمارستان و پدر معنوی آنها مورفی است. شان مورفی به تدریج سعی می کند خود را از حمایت گلاسمن خارج کرده و زندگی را به عنوان یک مرد آزاد تجربه کند ، بنابراین می توان گفت که “پزشک خوب” کلید بلوغ و پیشرفت است. در چنین فیلم ها و سریال هایی ، شخصیت نابالغ ، متزلزل و وابسته وارد جامعه می شود و به تدریج سعی می کند با دیگران ارتباط برقرار کند ، نقاط ضعف خود را جبران کند و به عنوان یک فرد آزاد زندگی کند.

بیشتر جذابیت سریال ، به همراه نجات بیماران ، مربوط به همان چالش هایی است که دکتر مورفی و دیگر تازه واردان با محیط بیمارستان و جراحی های قدیمی تر با آن روبرو هستند. پزشکان جوان به زودی متوجه می شوند که تشخیص نوع بیماری و حضور در اتاق عمل ساده ترین قسمت پزشک بودن است. مشکلات پزشکی به تصمیماتی که او باید هر روز و هر ساعت بگیرد برمی گردد. یک تصمیم اشتباه می تواند جان بیمار را از دست بدهد و این مسئولیت سنگینی را بر دوش پزشکان می گذارد.

برجسته ترین ویژگی آنها اعتقاد قوی مورفی به بیان حقیقت است. او تحت هیچ شرایطی نمی تواند دروغ بگوید یا نقشی ایفا کند یا یک واقعیت مهم را پنهان کند. این ویژگی گاهی باعث ایجاد صحنه های خنده دار می شود زیرا جامعه بشری بر پذیرش دروغ های کوچک و اسرار مختلف استوار است و مردم با این واقعیت کنار آمده اند که قرار نیست همیشه حقیقت را بگویند و قرار نیست همیشه به آنها حقیقت گفته شود. شان مورفی ، که مدل شخصیت او از قلب شخصیت هایی مانند شاهزاده میشیگان در احمق فیودور داستایوسکی بیرون آمد ، خود را متعهد می داند که حقیقت را بگوید حتی اگر به او آسیب برساند. این شخصیت ها در تضاد آشکار با قراردادهای اجتماعی هستند و مکانیسم های استعاری جامعه را درک نمی کنند. نام سریال بی ارتباط با این ویژگی نیست. پزشک خوب کسی است که از گفتن حقیقت نترسد و به هر دلیلی حقیقت را قربانی نکند.

چنین ویژگی های شخصیتی و داستان هایی که او طراحی کرده باعث می شود دکتر خوب فراتر از یک مجموعه صرفاً پزشکی در مورد نجات جان و صحبت در مورد شیوه صحیح زندگی باشد. جامعه محدود پزشکان و پرستاران مجموعه کوچکی را تشکیل می دهند که در هر قسمت به مسائل اخلاقی می پردازد. “دکتر خوب” با پیشرفت داستان قضاوت های مخاطب را در مورد مفاهیم خاصی بازی می کند. شخصیت های زن سریال نشان دهنده دفاع از حقوق زنان در جامعه هستند و در موقعیت های مختلف راه صحیح برخورد با زن ستیزی را پیشنهاد می دهند. البته مردگان سریال گاهی از آنها حمایت می کنند. دکتر کلر براون حامی سیاه پوستان و حقوق آنها است. جامعه آمریکا در سریال های خود معمولاً به مفهوم عدالت و نمونه های آن توجه ویژه ای دارد. گاهی عدالت به معنای دفاع از حقوق سیاه پوستان یا افراد رنگین پوست است ، گاهی حمایت از زنان نمونه ای از عدالت است و گاهی دفاع از حقوق برخی بیماران مانند اوتیسم. موفقیت آنها مورفی به عنوان یک پزشک این ایده را دارد که حتی اگر شما مبتلا به اوتیسم هستید ، هنوز هم می توانید در نتیجه سخت کوشی و صبر خود جایگاه ویژه ای برای خود داشته باشید. اگر به تماشای سریال علاقه دارید ، بقیه متن را بعد از تماشای سریال بخوانید.

بخشی از اتفاق‌های سریال دکتر خوب در ادامه لو خواهد رفت

 در فصل اول این سریال از فلاش بک برای فاصله گرفتن از فضای بیمارستان استفاده می شود. سریال های شغلی باید به فکر گزینه دوم باشند تا از فضای تکراری فاصله بگیرند. این تنظیم که در نهایت منجر به ویرایش موازی می شود ، هم از خسته شدن مخاطب جلوگیری می کند و هم تعلیق را افزایش می دهد. انتخاب نویسندگان فصل اول سریال این است که به مورفی گذشته خود بروند. رفتن به رابطه او با برادرش و حضور دکتر گلسمن در زندگی اش. متأسفانه ، نه روش سفر به گذشته جذاب شده است و نه ارتباط بین دو فضا به اندازه کافی شکل گرفته و نتیجه معکوس داده شده است. فلاش بک ها تا حدی به ما کمک می کنند تا بفهمیم شخصیت مورفی آنها چگونه شکل می گیرد و نقاط ضعف آن از کجا نشأت می گیرد ، اما به زودی خسته کننده و شعاری و کمی باورنکردنی می شوند.

 در فصل اول سریال برای فاصله گرفتن

وقتی پای جان آدم‌ها در میان باشد به‌راحتی نمی‌توان ریسک کرد و یک بیمار اوتیسم را به‌عنوان جراح پذیرفت اما دکتر مورفی درکنار ضعف بزرگش توانایی‌های عجیبی دارد که باعث می‌شود مدیران بیمارستان ضعفش را نادیده بگیرند

با گذشت زمان ، فلاش بک ها محو می شوند و جای خود را به روابط خارج از بیمارستان مورفی می دهند. آشنایی مورفی با لیا ، دختر همسایه آنها ، به سریال جان تازه ای می بخشد و اتفاقاتی که بین آنها رخ می دهد هم خنده دار است و هم غم انگیز. در این قسمت از مجموعه س questionsالاتی در مورد تعریف دوستی و عشق مطرح می شود که باید به دنبال پاسخ آنها بود.

مهمترین س isال این است که آیا ممکن است یک دوست بسیار نزدیک از جنس مخالف داشته باشید و در عین حال به رابطه عاشقانه با او فکر نکنید؟ این سریال انرژی احساسی خود را از رابطه بین آنها و لیا می گیرد. مورفی که هنوز بسیاری از آشکارترین دانش اجتماعی را نمی داند ، معمولاً با همکارانش در بیمارستان مشورت می کند و مخاطب در همان زمان به این مسائل فکر می کند و سعی می کند قضاوت شخصی خود را در مورد آن موضوع خاص انجام دهد.

یکی از دغدغه های سازندگان یک پزشک خوب ، آشنایی مخاطبان با علم پزشکی مدرن است. علم پزشکی یکی از آن شاخه های علمی است که در ارتباط با علوم مهندسی با پیشرفت تکنولوژی و گذشت زمان تغییرات زیادی کرده است. بسیاری از عملیات هایی که قبلاً غیرممکن بودند یا خطرناک تلقی می شدند را می توان با ابزار دقیق امروزی انجام داد. در قسمت های مختلف ، پزشک خوب به سراغ فناوری های متفاوتی می رود که ممکن است برای اولین بار اتفاق بیفتد و برای ما که با این فناوری ها بسیار فاصله داریم ، می تواند جذابیت دوچندان و البته پشیمانی داشته باشد. جراحان آموزش دیده عملیات شگفت انگیزی را انجام می دهند که با استرس و اضطراب همراه است ، اما در نهایت علم معمولاً موفق می شود و جان بیمار نجات می یابد. البته از طرف دیگر ، هر اقدامی مرگ است و اگر تمام قسمت ها به نجات بیمار ختم می شد ، سریال قابل پیش بینی بود و تعلیق حذف می شد.

یکی از مفاهیمی که مجموعه توانسته به خوبی به آن نزدیک شود ، تجربه استرس زایی است که پزشکان در برخورد با بیماران تجربه می کنند. خطر قریب الوقوع شیوع و جراحت بیماری ، ساعت کاری پرهیاهو ، توهین هایی که ممکن است توسط همراهان بیماران به آنها وارد شود و از همه مهمتر ، پشیمانی که از تصمیم اشتباه پزشکان ناشی می شود. در یکی از بهترین قسمت های سریال در فصل اول ، وقتی دکتر براون متوجه می شود که یکی از بیمارانی که در محل حادثه با آمبولانس رها شده اند به سراغ بیمار می رود و او را پیدا می کند و اولین تصمیمات اضطراری را در مورد او می گیرد.

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سیزده − چهار =