1

نقد فیلم Undine – اوندین

فیلم Undine

Undine یکی از عاشقانه های سینمای آلمان در سال جاری است. فیلمی که از اسطوره و ژانر برای به تصویر کشیدن عشق عمیق استفاده می کند. در این مطلب قصد داریم به نقد فیلم Undine و بازی بازیگران آن بپردازیم.

مفهوم عشق سالهاست که بشر را آزار می دهد. از طرف دیگر ، عشق فوق العاده پیچیده و دشوار است. دشوار است دلیل بیاورید که چرا مردم یکدیگر را دوست دارند و در عین حال بی نهایت در دسترس است و همه افراد در زندگی خود اگر کمی خوش شانس باشند و طول عمر اجازه می دهد حداقل یک بار آن را تجربه می کنند. در طول تاریخ ، عشق بارها در رسانه های مختلف درباره آن صحبت شده است و همچنان یک معما باقی مانده است. این مفهوم آنقدر جدی و عمیق است که می توان ملت ها را با شکل افسانه های عشقشان مقایسه کرد.

به عنوان مثال ، الگوی “عاشق در جستجوی عشق دور از معشوق می میرد” در بیشتر داستان های عاشقانه ایرانی دیده می شود. فرهاد از عشق شیرین در کوه ها می میرد. الگویی که در رمان مدرن کمی بازی می شود و شکل انتقادی به خود می گیرد. بهترین مثال “بوف کور” صادق هدایت است. راوی جغد نابینا یک زن اثیری را از سوراخ پشت قفسه می بیند و عاشق او می شود و وقتی او را پیدا می کند او را می کشد. در داستان نیمه بلند “شرق بنفش” نوشته شهریار ماندنی پور ، پسر برای اولین بار پاهای محبوب را از پشت اشیا in در کتابخانه می بیند و ارتباط آنها با رمزگذاری در حرفه کتاب ها شکل می گیرد و دیدار آنها منجر می شود به نابودی آنها گویی عشق از دور در این سرزمین شکل می گیرد.

به سختی می‌شود دلیلی آورد که چرا آدم‌ها به هم عشق می‌ورزند و در عین حال بی‌نهایت در دسترس است و هر کسی در زندگی‌اش اگر کمی خوش‌شانس باشد و طول عمر اجازه دهد لااقل یک‌بار تجربه‌اش خواهد کرد
قدرت عشق

اینکه چگونه دو نفر عشق را در یک سرزمین تجربه می کنند ، یعنی اینکه چگونه از قدرت عشق استفاده می کنند ، تأثیر بسزایی در زندگی مردم یک کشور دارد. آخرین فیلم کریستین پتزولد تجربه ای غافلگیرکننده درباره مفهوم عشق است. در این متن تصمیم گرفتم از تجزیه و تحلیل فاصله بگیرم و در مورد رابطه عاشقانه ای که با فیلم داشتم صحبت کنم ، زیرا این فیلم عشق و علاقه اویندین و کریستف را بدون شک نشان می دهد.

او مانند بسیاری از فیلم های عاشقانه اndندین اتفاقات کریستف را به طور تصادفی می بیند. هنگامی که کریستف از غیب ظاهر می شود ، به کافه بیایید تا به دنبال معشوق سابق خود بگردید. او ادعا می کند که در موزه است و ارائه Ondin را تحسین می کند. کنجکاو می شوم و فیلم را برمی گردانم و با وسواس به دنبال کریستوف در فصل موزه می گردم. این اولین بازگشت من به گذشته ام است. در برابر فیلم سازی که به طور مداوم بر مکانیسم های ضبط حافظه تأکید دارد ، چنین عقب نشینی اجتناب ناپذیری است. در میان جمعیت خبری از کریستف نیست. آیا پتزولد چیزی را پنهان می کند یا در سطح غیرواقعی حرکت می کند؟ این اولین بار نیست که این فیلمساز مخاطب خود را بازی می دهد. شیطنت مشابهی را در همه فیلم های قبلی دیده ایم.

پوستر فیلم عاشقانه Undine

اگر بخواهیم نقد فیلم Undine را کامل انجام دهیم نمی توانیم پوستر فیلم را نادیده بگیریم. پوستر فیلم شباهت زیادی به اوندین دارد. فیلیپ ، معشوقه قدیمی یالا ، اصرار دارد که دوباره با او ارتباط برقرار کند. عشق او مانند نوعی شیدایی است. الا شغل خوبی در یک شهر بزرگتر پیدا می کند و می خواهد شهر معشوق خود را ترک کند و این واقعیت فیلیپ را آزار می دهد. در یک چرخش دراماتیک ، فیلم پس از تنها واقعه مهم خود وارد دنیایی خیالی می شود. به نظر می رسد همه چیز واقعی است. یالا در حرفه خود مشغول است ، اما اتفاقات عجیبی می افتد و پیشرفت او در این حرفه سخت قابل باور است. جهانی که شباهت زیادی به دنیای واقعی دارد ، اما با قوانین دنیای واقعی اداره نمی شود و بیشتر به یک رویا شباهت دارد.

مثل خیلی از فیلم‌های عاشقانه اوندین اتفاقی کریستوف را می‌بیند. آمده در کافه دنبال معشوق قبلی خود بگردد که کریستوف از غیب ظاهر می‌شود
. ارتباط احساسی

همچنین در جریکو ، حوادث علت و معلولی گاه منطق خود را از دست می دهند تا استعاره ای را شکل دهند. ارتباط احساسی مثلثی شخصیت های فیلم در بعضی مواقع غیر منطقی و تصادفی است. بی توجهی علی ترکاتبر به همسرش لارا ، با بازی نینا هاس ، بازیگر ثابت فیلم پتزولد قبل از حمل و نقل ، کمی باورنکردنی است. باورش سخت است كه در ققنوس ژوهانس ، او همسرش لنی را به خاطر نیاورد و از او خواست كه در نقش همسرش بازی كند. همیشه عنصری وجود دارد که واقعیت را تحریف می کند.

پتزولد در طول زمان و فیلم به فیلم توانسته است عارضه ای را به ویژگی دائمی فیلم های خود تبدیل کند. با این حساب ، مخاطبان فیلم به فیلم دیگر تعجب نمی کنند که چرا در فیلم “ترانزیت” ملوانان دهه 1920 در آخرالزمان مارسی در یک کافه در پس زمینه نشسته و مشروب می نوشند ، یا چرا ماشین های پلیس در خیابان ها سرگردان هستند اما هیچ پلیسی در فیلم دیده نمی شود. ممکن نیست. پتزولد قوانین را زیر پا می گذارد تا استعاره خود را قویتر کند. بیایید به Ondin برویم. این رابطه عاشقانه دو نفر برای ما چه رابطه ای دارد؟

روابط عاشقانه در فیلم اوندین

در نقد و بررسی فیلم اوندین، باید آن را به عنوان یک فیلم عاشقانه در سال 2020 که از چنین قوانینی پیروی می کند ، کاملاً در تضاد با فیلم هایی مانند efore Sunris است. ظاهراً هر دو فیلم شباهت هایی با هم دارند. جسی و كلین به طور اتفاقی در قطار با هم ملاقات می كنند و تصمیم می گیرند كه برای یك روز كوتاه ، یك روز با هم باشند. ارتباط عاطفی بین دو خواننده مبتنی بر گفتگو است. حرف آنها صحبت می کنند و صحبت می کنند. آنها در اتوبوس ، کنار رودخانه ، در کافه ها و هر کجا که آنها را پیدا کنند صحبت می کنند. همراهی این دو شخصیت به دلیل دیالوگ های بین آنها است.

اوندین به‌عنوان یک فیلم عاشقانه که قواعد این‌گونه را به درستی رعایت می‌کند نقطه مقابل فیلم‌هایی مثل «پیش از طلوع» می‌ایستد. ظاهراً هر دو فیلم شباهت‌هایی دارند. جسی و کلین هم اتفاقی در قطار با هم آشنا می‌شوند و تصمیم می‌گیرند مدتی بسیار کوتاه، یعنی یک روز، با هم باشند
رابطه عاشقانه

پتزولد استراتژی متفاوتی را در اوندین اتخاذ کرده است. اوندین و کریستف در مورد گذشته صحبت نمی کنند. حتی در مورد علایق و نگاهشان به عشق چیزی وجود ندارد. آنها حتی در مورد خصوصیات معشوق صحبت نمی کنند. رابطه بین آنها با احساس شکل می گیرد ، بنابراین طبیعی است که آنها به دنبال بهانه ای برای ملاقات دوباره نباشند و دلیل دیگری از یکدیگر نپرسند. در این راستا ، اهمیت حرفه های رد و بدل شده کمتر از ضربان قلب اوندین است. کریستوف می خواهد بداند که چرا قلب اوندین روی پل تندتر می زند و این حادثه تأثیر زیادی در احساسات او نسبت به محبوبش دارد. اگر علاقه مند به تماشای فیلم هستید ، بعد از تماشای فیلم ، ادامه متن را بخوانید

در ادامه بخشی از حوادث فیلم اوندین لو داده خواهد شد.

حرفه ایندو مربوط به کار آنهاست. کریستف اوندین را زیر آب می برد تا نام خود را که با ابزار جوشکاری حک شده است ، فاش کند و اوندین ، ​​یک مورخ ، به این شهر و تغییرات آن می گوید که فردا برای ارائه آماده است. مشاغلی که به نظر نمی رسد کریستوف آنها را درک می کند. کریستف بیش از آنکه محتوای حرفه ای اوندین را دوست داشته باشد ، دوست دارد با معشوق خود صحبت کند. باز هم ، این موضوع مبادله اطلاعات نیست ، بلکه فقط احساسات است. طبیعی است که این صحنه به مهمترین چهره فیلم و موسیقی سباستین باخ بریده شود. یک زن و مرد در آغوش یکدیگر قدم می زنند. چهره ای غیر قابل انکار در طول تاریخ ؛ اتحاد دو نفر به نام عشق است.

بیایید به مکانیسم ضبط حافظه برگردیم. چگونه فیلم ها را به یاد می آوریم؟ وقتی ده سال دیگر نام اوندین را می شنویم ، اولین تصویری که به ذهن خطور می کند احتمالاً همین چهره دو نفره است. اوندین و کریستف انگار که یکی شده اند در برلین قدم می زنند. تصادفی نیست که این تصویر رنگارنگ تر است. تمام جزئیاتی که می توانست در یک فیلم عاشقانه باشد حذف شده و فقط یک چهره باقی مانده است. آغوش پتزولدی دوباره خود را نشان می دهد. مهم نیست ، ما از گذشته چیزی نمی دانیم. مهم نیست که شخصیت اخلاقی یا علاقه آنها به یک فیلم یا کتاب را درک نکنیم. چهره دو نفره اوندین و کریستف پاکترین حرفه است که در فیلم های دیگر شنیده ایم. این کلمه رابطه بین اوندین و کریستوف را از بین می برد.

ارتباط بین آن‌ها به واسطه احساس شکل گرفته است پس طبیعی است برای دیدار دوباره دنبال بهانه‌ای نگردند و از هم دلیلی نخواهند. در این ارتباط اهمیت حرف‌های رد و بدل شده کمتر از تپش قلب اوندین است
اوندین و کریستف

در اوندین ، ​​با افرادی روبرو نمی شویم که به یکدیگر ابراز علاقه سطحی می کنند. قرار نیست دو نفر روی نیمکت بنشینند و به یکدیگر بگویند که چقدر یکدیگر را دوست دارند و در مورد علایق مشترک خود صحبت می کنند. کریستف در ایستگاه قطار روی شانه های اوندین می خوابد. وقتی بیدار می شود ، وقت را فراموش کرده است. به محض اینکه زمان در یک رابطه عاشقانه از دست می رود ، احساسات شخصیت ها را ثابت می کند. در عوض ، کریستوف را می بینیم که به دنبال قطار محبوبش می دوید تا لحظات کمی از سفر اوندین را از دست ندهد. هنگامی که قطار حرکت می کند ، مانند یک کودک ناامید ، دست خود را در جیب خود قرار می دهد و راه می رود تا بدون هیچ بهانه ای بارها و بارها به معشوق خود برگردد.

همانطور که با تحقیقات ساده می توان درک کرد ، اوندین به یک افسانه اشاره می کند. زنی با زندگی دوتایی. نیمی از انسان و نیمه پری دریایی. وقتی کسی عاشق او می شود و به او خیانت می کند ، زندگی انسانی او به پایان می رسد. او باید معشوق خود را بکشد و به اعماق آب پناه ببرد. تحریف واقعیت و رویکرد فروید پتزولد به خیانت دست به دست هم می دهد تا یکی از درخشان ترین فصل های فیلم سال را بسازد. اندین و کریستف در آغوش خود از روی پل رد می شوند. اوندین توجه را به یک زن و شوهر جلب می کند.

مطالب زیر ممکن است برای شما مفید باشد:

بیوگرافی آنتونی هاپکینز

نقد سریال Good Doctor

نقد فیلم Undine با توجه به صحنه های زیبای آن

در بررسی فیلم Undine باید به صحنه توجه ویژه داشت. این صحنه آنقدر ماهرانه به تصویر کشیده شده و درگیری عاطفی آنقدر زیاد است که فراموش می کنم صحنه را عقب بکشم و زن و شوهر را ببینم. من می خواهم دو بازوی این طرف داستان را دنبال کنم. کمی جلوتر ، پتزولد چشمک می زند و مرد را به ما نشان می دهد. این دومین بازگشت من به گذشته است. این مرد عاشق خیانتکار اوندین است.

اوندین همان‌طور که با تحقیقی ساده می‌توان فهمید به یک اسطوره اشاره دارد. زنی با زیستی دوگانه. نیمی انسان و نیمی پری دریایی. وقتی کسی عاشق‌اش شود و به او خیانت کند زیست انسانی‌اش به آخر می‌رسد. باید معشوق را بکشد و به اعماق آب پناه ببرد
صحنه‌ زیبا

این زوج مطلقه با معشوق جدید خود دیدار کرده اند و هر دو با حیرت به دنبال این ماجرا هستند. در نگاه همدیگر. با کمک فیلم های قبلی می توان صحنه را یک رویا تصور کرد. اوندین ، ​​که یوهانس را از دست داده است ، در خواب با کریستف ملاقات می کند و به سرعت (و کمی بی دلیل) عاشق او می شود. او اتفاقاً از کنار یوهانس و معشوقش می گذرد و سپس کریستوف را به دلیل توجه به ژوهانس از دست می دهد. کمی جلوتر متوجه می شود که کریستف وقتی در کما است با او تماس گرفته است و یک اتفاق غیر معقول به دنیای تصادفی اوندین اضافه شده است.

فرد خیانتکار در خواب می بیند که خیانت کرده و قلبش سریعتر از این حادثه می تپد. با این فرض ، فصل آخر با رفتن اندین و تغییر راوی کمی مبهم می شود. اگر همه چیز رویای اوندین بود ، پس چرا کریستف ادامه می دهد؟

ادامه دادن کریستف

دوباره به تحلیل او چسبیدم. به احساساتم برمی گردم. به موسیقی باخ. اوندین و کریستف در شهر قدم می زنند. فیلم باید در اینجا ثابت بماند. نباید جلو می رفت. آنها نباید از آن پل عبور می کردند. آن پل همه چیز را از بین می برد. آنها مجبور شدند بار دیگر وقت خود را تلف کنند تا جلو نرود. حالا فیلم را بارها و بارها برمی گردانم. قبل از پل این هزارمین بازگشت به گذشته من است. من با اوندین و کریستف در برلین قدم می زنم و تا زمان حادثه در کنار آنها هستم. ابزارهای سینمای امروز به شما این امکان را می دهد که مدام خاطره را جلوی چشمتان بیاورید.

اکنون به یک عادت تبدیل شده است. روزی یک بار فیلم را به فصل سرگردانی می برم و بسته بندی می کنم. از این تصویر به یاد ماندنی. زنان و مردان در سراسر شهر برلین. بدون هیچ گونه حواس پرتی یا توجه به عنصر مزاحم. آیا عشق غیر از این است؟ تصویری دوست داشتنی و ناپایدار.

مشکلات فیلمنامه اوندین

شاید مهم ترین مشکل فیلمنامه عدم توجه به جزئیات در مورد مسخ اوندین در دنیای واقعی باشد. متاسفانه فیلم هیچ ماده ای برای نشان دادن غم و اندوه درونی و افکار ذهنی او درباره رابطه قبلی اش در حین خوشگذرانی با کریستوف ندارد. شاید اگر از چند کلوزآپ نور مناسب برای نشان دادن آشفتگی درونی قهرمان داستان استفاده می‌شد، بازگشت او – به دنبال دشواری‌های دنیای عینی و پیچیدگی دنیای آدمی – معنادارتر می‌شد و اثر در حساس‌سازی موفق‌تر بود. مخاطب به قهرمانش.

نماد های معنا دار در فیلم

بیشتر نمادهای فیلم، به ویژه نمادهای مربوط به آب – از آکواریوم گرفته تا طاق های صنعتی مینیاتوری – همگی نشانه پایانی غم انگیز، اجتناب ناپذیر و تا حدودی ناگهانی هستند. اوندین ناگهان ناپدید می شود تا روزها به حالت عادی برگردد و کریستوف به زندگی عادی بازگردد. اما نه این مرد می تواند اوندین را از قلمرو ذهنی خود پاک کند و نه اوندین مصیبت زده و کینه توز می تواند چشمان بیدار خود را بر وجود کریستوف مهربان ببندد. برای افرادی که در زندگی شهری گرفتار شده‌اند، یافته‌های انتزاعی کریستوف ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد، اما ما سردرگمی و سرگردانی او در مورد پیوستن دوباره به معشوقه گمشده‌اش را درک می‌کنیم. برای لذت بردن از Undine – با وجود چند نقص جزئی در فیلمنامه – فقط قدر خیالات خود را بدانید و به سرزمین خیالی شخصیت های اصلی سفر کنید.

برچسب‌ها:,

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 + 10 =

  1. الهه مرادمند گفت:

    من عاشق فیلم های عاشقانه به سبک Undine هستم. واقعا نقد خوبی را از فیلم undine ارائه کردید. البته من قبلش فیلم را دیده بودم و بهتر توانستم با نقد شما ارتباط برقرار کنم.