0

بیوگرافی رابین ویلیامز

بیوگرافی رابین ویلیامز

در این مقاله ، رابین ویلیامز را به طور کامل معرفی خواهیم کرد ، نقش ها و دستاوردهای ماندگار او را در زمینه استندآپ کمدی بررسی می کنیم.

رابین ویلیامز امضای خود را بر روی نقش ها و بازی های خود قرار می دهد. او از جمله کمدین هایی بود که مسائل زندگی شخصی را با موضوعات خنده دار خود مخلوط می کرد و همیشه با همه چیز شوخی می کرد. یک لحظه او مانند یک کودک بود ، لحظه دیگر مانند یک فیلسوف فرزانه و لحظه دیگر مانند یک بیگانه عجیب و غریب بود.

انرژی او در هنگام اجرا و مهارت های بداهه پردازی او الگوی بسیاری از کمدین های برتر نسل بعدی شد. ممکن است بسیاری از هنرمندان پس از ویلیامز به سطح شادی و آزادی خود در صحنه دست یافته باشند ، اما استعداد او بود که او را از همه هم سن و سالانش جدا کرد. به گفته دوست قدیمی ویلیامز ، بیلی کریستال ، وی یکی از درخشان ترین ستاره های کهکشان کمدی بود. کسی که با مرگ دردناک خود دنیای سینما و استندآپ کمدی را در تاریکی ابدی فرو برد. ما را با بیوگرافی مرحوم رابین ویلیامز دنبال کنید.

رابین ویلیامز در 21 ژوئیه 1951 در بیمارستان سنت لوئیس ، شیکاگو ، ایلینوی به دنیا آمد. پدرش ، رابرت فیتزجرالد ویلیامز ، یکی از مدیران ارشد شرکت فورد موتور بود و مادرش ، لوری مک لارن ، قبل از تولد وی به عنوان مدل در جکسون می سی سی پی کار می کرد. پدربزرگش ، آنسلم جی. مک لاولین دموکرات ، سناتور و فرماندار برجسته می سی سی پی بود.

کودکی رابین

رابین نژاد انگلیسی ، ایرلندی ، آلمانی و فرانسوی داشت و مانند پدرش توسط کلیسای پروتستان اسقفی بزرگ شد. وی بعدا اظهار داشت که مادرش مهمترین نقش را در شوخ طبعی او داشته و از کودکی سعی کرده با تفریح ​​توجه مادرش را جلب کند. رابین در مدرسه ابتدایی در دریاچه فارست ، مدرسه دولتی گورتون و دبیرستان در دیرالزور تحصیل کرد. او کودکی آرام و بسیار خجالتی بود ، اما بعداً با عضویت در گروه نمایش دبیرستان ، تا حد زیادی بر این احساس غلبه کرد. در عین حال ، او به دلیل سلیقه خود مدام مورد تحسین دوستانش قرار می گرفت.

نوجوانی رابین ویلیامز

در اواخر سال 1963 ، در سن 12 سالگی ، خانواده اش به دلیل شغل پدرش به دیترویت نقل مکان کردند و در مزرعه ای در حومه بلومفیلد مستقر شدند. در این مدت ، رابین به یک مدرسه خصوصی در کشور رفت و یکی از دانش آموزان موفق این مرکز شد. وی علاوه بر پیوستن به تیم فوتبال مدرسه و تیم کشتی مدرسه ، به عنوان نماینده کلاس خود در شورای مدرسه در روز کشور انتخاب شد. از آنجا که پدر رابین به دلیل شغلش مدام در مسافرت بود و مادرش نیز در خارج از خانه کار می کرد ، بیشتر وقت خود را با خدمتکار می گذراند.

پدرش در سن 16 سالگی بازنشسته شد و او به همراه خانواده اش به تیبورون ، کالیفرنیا نقل مکان کرد. به دنبال این انتقال ، رابین به دبیرستان ردوود رفت و همزمان با فارغ التحصیلی ، توسط همکلاسی های خود به عنوان خنده دارترین فرد و اولین کسی که هیچ کس امیدوار به موفقیت نیست ، انتخاب شد.

بازی  رابین ویلیامز در تیم فوتبال

رابین پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان ، برای تحصیل در رشته علوم سیاسی به کالج کلرمونت-مک کونا در کالیفرنیا رفت ، اما به زودی برای ادامه تحصیل در رشته بازیگری دانشگاه را رها کرد و وارد کالج مارتین شد و به مدت سه سال در رشته تئاتر تحصیل کرد. . رابین نقش منفی فاگین را در موسیقی الیور چارلز دیکنز بازی کرد ، که برای اولین بار خود را به طور جدی نشان داد و یک شخصیت درونی عمیق نشان داد.

او با بداهه پردازی های خود همه افراد اطراف خود را تحت تأثیر قرار داد ، تا جایی که جیمز دان ، استاد رابین در کالج مارتین ، پس از یک جلسه تمرین اعلام کرد که ویلیامز در آینده به یک شخصیت خاص و متفاوت تبدیل خواهد شد. رابین برای ادامه تحصیل به مدرسه گلیارد رفت و به همراه افرادی مانند کریستوفر ریو ، ویلیام هارت و مندی پتینکین یکی از 20 نفری بود که برای ترم جدید پذیرفته شد. وی همچنین یکی از دو نفری بود که جان هاوسمن انگلیسی برای شرکت در برنامه پیشرفته مرکز انتخاب کرد. در جیلیارد ، رابین هم اتاقی بازیگر سینما و تلویزیون ، فرانکلین ثالث بود که بعداً در 37 سالگی بر اثر ایدز درگذشت.

کریستوفر ریو ، که بعداً به عنوان یک بازیگر ثابت در نقش سوپرمن در سینما تبدیل شد ، ادعا می کند که او هرگز ندیده است هر کسی در زندگی خود به اندازه رابین پرانرژی است. او همیشه لباس های رنگارنگ می پوشید و بی وقفه صحبت می کرد.

لباس های رنگارنگ ویلیامز

ویلیامز و ریو در کلاسهای معروف گویش Edith Skinner شرکت کردند که یکی از بهترین کلاسهای جهان بود. با این حال ، طبق گفته ریو ، وی سرانجام به این نتیجه رسید که چیزی برای آموزش ویلیامز وجود ندارد زیرا او به طور خودجوش ایرلندی ، اسکاتلندی ، انگلیسی ، روسی و ایتالیایی را روان صحبت می کرد. مایکل کان معلم بازیگری گیلیارد بود که مدت کوتاهی نیز از کارهای عجیب ویلیامز متحیر شده بود اما بیشتر سعی داشت با انتقاد از شوخ طبعی او را به جای یک بازیگر استندآپ کمدی ساده کاهش دهد. با این حال ، رابین با بازی شگفت انگیز خود در “شب ایگوانا” ساخته تنسی ویلیامز ، همچنان بسیاری از منتقدان خود ، از جمله کان را ساکت کرد. پس از نمایش ، ریو از هنر خود تمجید و ابراز خوشحالی کرد که سرنوشت آنها در یک مسیر قرار دارد.

ویلیامز و ریو تا زمان مرگ ریو در سال 2004 دوست صمیمی بودند. پسر رابین ، زک ویلیامز ، این دو را به عنوان برادرانی که از مادران مختلف متولد شده اند ، توصیف کرد. در زمان بیماری ریو ، رابین بسیاری از هزینه های پزشکی خود را پرداخت و از خانواده ریو حمایت مالی کرد.

رابین در کنار کریستوفر ریو

جان هاوسمن با بیان اینکه همه آنچه را که در مدرسه گیلیارد تدریس می شود می داند از ویلیامز خواست مرکز را ترک کند. جرالد فریدمن ، یکی دیگر از اساتید جیلیارد ، در حالی که ویلیامز را نبوغ می خواند ، گفت که سبک محافظه کارانه و کلاسیک این مرکز با شخصیت او سازگار نیست. سرانجام ، رابین به توصیه اساتید خود ، در سال 1976 جیلیارد را ترک کرد.

رابین پس از مهاجرت با خانواده اش به شهرستان مارین ، کالیفرنیا ، نمایش استندآپ کمدی خود را در کلوپ های شبانه منطقه خلیج سانفرانسیسکو آغاز کرد. در دهه 1960 ، سانفرانسیسکو مرکز جنبش رنسانس موسیقی راک ، حرکت هیپی و مواد مخدر بود و در دهه 1970 ، ویلیامز این شهر را به سمت مرکز تجدید حیات کمدی سوق داد. وی سپس به لس آنجلس رفت و در آنجا در کلوپ های مختلف از جمله کمدی کلاب به اجرای برنامه پرداخت ، جایی که این تهیه کننده تلویزیون جورج شلاتر بود که او را دید و او را برای حضور در خندوانه بزرگ آمریکا انتخاب کرد.

. با پخش این برنامه در اواخر سال 1977 ، اولین تجربه تلویزیونی ویلیامز اتفاق افتاد. اگرچه بازی جورج شلاتر ناکام ماند ، اما رابین در آن سال در چندین نمایش تلویزیونی دیگر از جمله نمایشنامه ریچارد پریور ظاهر شد و در کلوپهایی مانند کلوپ مشهور تئاتر راکسی در هالیوود غربی بازی کرد.

ویلیامز در طراحی اجراهای خود بیشتر از جاناتان وینترز ، نیکلاس و می ، پیتر سلرز و لنی بروس تأثیرگذار بود و وینترز برای او بت بود. رابین 8 ساله بود که برای اولین بار نمایش Winters را تماشا کرد و سپس یاد گرفت که برنامه خود را رها کند و اینکه چگونه از همه چیز چیزی خنده دار بسازد. او همچنین از پیتر سلرز آموخت که چگونه با چندین شخصیت مختلف جفت شود. به خصوص پس از تماشای فیلم “Doctor Strangelove” استنلی کوبریک ، که در آن سلرز چندین نقش مختلف را در بهترین حالت خود بازی کرد.

رابین همچنین از توانایی ریچارد پرایور در بی ادبی در مورد زندگی شخصی خود و همچنین اعتیاد به الکل و مواد مخدر در اجراهایش بسیار تحت تأثیر قرار گرفت. ویلیامز همچنین در برنامه های خود مانند Prior در مورد مشکلات خود شوخی کرد و گفت که صحبت در مورد مشکلات شخصی ارزان تر از درمان آنها است.

وی علاوه بر استندآپ های کمدی ، در شوهای کمدی نیز به صورت زنده بازی کرد و حتی در سال 1979 برای بازی در سریال واقعیت برنده یک گرمی شد … چه مفهومی در کلوپ Capacabana در نیویورک. ویلیامز حتی پس از تبدیل شدن به یک ستاره سینما به اجرای خود ادامه داد ، از جمله یک شب با رابین ویلیامز در یک شب ، Robin Williams: At The Met در سال 1986 و Robin Williams: Live on Broadway در سال 2002. نمایش کمدی. رابین به قدری محبوب بود که بعضی اوقات بلیط اجراهای او در عرض 30 دقیقه پس از شروع فروش بسیار نادر می شد.

مصرف الکل و مواد مخدر ویلیامز

در اوایل کار خود ، قبل از هر اجرا از الکل و مواد مخدر استفاده می کرد تا استرس خود را کنترل کند. با این حال ، او اذعان می کند که هرگز در طول اجراهای خود از چیزی استفاده نکرده است ، اگرچه گاهی اوقات ردپای مطالبی که دیروز از آنها استفاده کرده است ، در طول اجراهایش درون او باقی مانده است. در آن زمان ، وی به طور مکرر از کوکائین استفاده می کرد و همین امر باعث شد در هنگام اجرا پارانویا شود. برخی از منتقدان ، از جمله وینسنت کنبی ، اظهار داشتند که گاهی اوقات مونولوگ های ویلیامز به قدری طولانی و احساسی بودند که سلامتی او را آزار می دادند تا استعداد خلاقانه او را از مکان های تنگ و خطرناک دور نگه دارند.

ویلیامز اغلب در هنگام اجرا ایده های خود را ترکیب می کرد و استاد بداهه پردازی بود. وی معتقد بود که فضای کمدی استندآپ بسیار رقابتی است و خود بارها به کپی کردن ایده از دیگر بازیگران طنز متهم شد. البته ویلیامز همیشه از کپی برداری پرهیز کرده است و همانطور که می گویند این وصله ها به او نچسبیده اند. وی برای جلوگیری از اتهامات مشابه به تماشای اجرای سایر بازیگران طنز ادامه داد. پس از خودکشی جرزی کوچینسکی ، نویسنده لهستانی که در سالهای آخر زندگی خود از بیماری های مختلف و دزدی ادبی رنج می برد ، خبرنگار از ویلیامز پرسید که آیا می ترسد روزی تعادل بین زندگی شخصی و شغلی او بر هم بخورد و او مشکلات مختلفی دارند رابین پاسخ داد که می ترسد روزی دلزده و افسرده شود.

کمدین رابین ویلیامز

در سال 1978 ، گری مارشال ، چهره شناخته شده دنیای تلویزیون ، برای یکی از بازیگران مهمان سریال خود به نام “روزهای مبارک” که چندین سال از پخش آن می گذرد ، به ویلیامز آمد. در یکی از قسمت های سریال ، رابین در نقش یک موجود بیگانه به نام مونک بازی کرد که برای مشاهده رفتارهای انسانی از سیاره اورک به زمین فرستاده شد. با انتشار این قسمت ، مورک به قدری مورد توجه مخاطبان قرار گرفت که مارشال بلافاصله تصمیم به راه اندازی یک مجموعه مستقل با نام Mork & Mindy با محوریت این شخصیت گرفت. برخلاف سریال Happy Days ، حوادث Monk و Mindy به جای دهه 1950 در میلواکی کلرادو اتفاق می افتد.

این سریال در چهار فصل از شبکه AC پخش شد و سپس در بین جوانان چنان محبوب شد که هر قسمت حدود 60 میلیون بیننده داشت. در همین حال ، ویلیامز با حضور در کیف ها ، لوازم التحریر ، کتاب های رنگ آمیزی و وسایل خانه ، به یک ستاره محبوب تبدیل شد. علاوه بر این ، در مارس و آگوست 1979 ، مجلات Time و Rolling Stone صفحات نخست خود را به این هنرمند اختصاص دادند.

رابین ویلیامز و پم دابر در سریال Mork & Mindy

ویلیامز اولین بار در سینما در سال 1980 با بازی در نقش پاپایا ، همچنین به عنوان رابرت آلتمن در موزیکال Popeye شناخته شد. دنیای طبق گارپ ، به کارگردانی جورج روی هیل ، فیلم بعدی رابین بود که در آن وی در نقش نویسنده ای جوان و سخت کوش تحت سلطه مادر فمینیست رادیکال خود ، که خیانت همسر وی ادامه دارد ، بازی می کند. تلخ است برای چند سال آینده ، ویلیامز در کمدی های سطحی تری مانند The Survivors و Club Paradise ظاهر شد که چیز زیادی به حرفه او اضافه نکرد.

با این حال ، او در صبح بخیر ویتنام ظاهر شد. این فیلم به کارگردانی باری لوینسون ، نقطه عطف بزرگی در حرفه بازیگری وی بود. در این فیلم ، رابین نقش یک شخصیت واقعی به نام آدریان کرونوور را بازی می کند ، که در طول جنگ ویتنام 1965 به سایگون سفر می کند تا در شبکه رادیویی محلی نیروهای مسلح آمریکا بازی کند ، جایی که به جای پخش موسیقی و اخبار مربوط به جنگ ، می گوید این کار با بی ادبی است جوک ، تقلید از صدای افرادی مانند الویس پریسلی و ریچارد نیکسون و غیره. در طول فیلم ، رابین اجازه داشت بسیاری از دیالوگهای خود را خارج از فیلمنامه بداهه بداند. مارک جانسون ، تهیه کننده فیلم ، می گوید آنها فقط در حال فیلمبرداری و اعتماد به ویلیامز بودند و به وی اجازه دادند موقعیت های مختلفی را ایجاد کند.

کرونر پس از تماشای صبح بخیر ویتنام ادعا کرد که تنها 45٪ از آنچه نشان داده شده درست است و سازندگان اثر شخصیت وی را تحریف کرده اند تا چهره ضد جنگ او را نشان دهند. کرونور همچنین معتقد است که اگر او فقط نیمی از کارهایی را که در این فیلم در طول جنگ انجام می داد انجام می داد ، قطعاً به دادگاه نظامی اعزام می شد و محاکمه می شد. ویلیامز نه تنها برای بازی برجسته خود در این فیلم به عنوان یک کمدین موفق تثبیت شد ، بلکه برای اولین بار نیز نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

رابین در نقش ملوان زبل

انجمن شاعران مرده ، به کارگردانی پیتر ویر ، فیلم بعدی ویلیامز بود که در آن وی در نقش یک معلم ادبیات انگلیسی به نام جان کیتینگ بازی می کند ، که پس از ورود به کالج ولتون ، به تدریس متفاوت می پردازد و نگاهی تازه به دنیای ادبیات می اندازد تغییر اساسی در جهان بینی دانشجویان آن. رابین نقش جان کیتینگ را پذیرفت زیرا در طول تحصیل همیشه دوست داشت مانند او معلمی کند. وی بعداً انجمن شاعران مرده را به عنوان یکی از محبوب ترین فیلم های زندگی خود نامید و پیتر ویر را به عنوان بهترین کارگردانی که با او کار کرده است ، نامید. با این فیلم رابین برای دومین بار متوالی نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد.

دهه نود برای ویلیامز با مجموعه ای از طرح های مختلف ارائه شد. او در بیداری به کارگردانی پنی مارشال در نقش یک پزشک بازی می کند که به دنبال راهی برای درمان بیماران پارکینسون است. در The Fisher King ، او در نقش یک مرد بی خانمان شاخی ظاهر می شود که بدنبال جام مقدس است. در فیلم هوک استیون اسپیلبرگ ، او پیتر پن افسانه ای می شود و در جک فرانسیس فورد کوپولا ، پسری را بازی می کند که به دنبال یک اختلال غیر عادی ، چهار برابر سریعتر از افراد عادی رشد می کند. . به گفته وی ، او در این زمان چیزهای زیادی از بزرگان سینما آموخته است.

به عنوان مثال در بیداری ، او جادوی سکوت را با کمک دنیرو آموخت و یاد گرفت که چگونه با کمترین گفت وگو به عمق شخصیت برسد. در هوک ، او از داستین هافمن یاد گرفت که چگونه شخصیتی کاملاً متفاوت خلق کند و بازیگر چگونه می تواند. برای بازی در یک نقش حداکثر انعطاف پذیری را بدست آورید.

در دهه 1990 ، رابین با یک کمدین مشهور دیگر سینما و تلویزیون ، بیلی کریستال ، در سه فیلم هملت ، کارگردانی کنت برانا ، روز پدر ، کارگردانی ایوان رایتمن و فیلم ساختارشکنی وودی آلن همبازی شد. . در زمان فیلمبرداری هملت ، از آنجا که ویلیامز و کریستال صحنه ای مشترک نداشتند ، حضور در پشت صحنه برای آنها ممنوع بود ، زیرا هر وقت این دو در کنار یکدیگر قرار می گرفتند ، سایر بازیگران فیلم به شدت می خندیدند. آنها گفتند که در نهایت تیراندازی بسته خواهد شد.

ویلیامز در نقش خانم داوت‌فایر

ویلیامز در نقش خانم بازیگر در خانم دوبت فایر به کارگردانی کریس کلمبوس بازی می کند که پس از تغییر همسر و دوری از فرزندانش به عنوان پرستار کودک به خانواده اش بازمی گردد. رابین با آرایش خاصی به سراغ مردم رفت تا بفهمد تغییر چهره وی چقدر باورپذیر است اما هیچ کس نتوانست او را بشناسد. وی سرانجام برای بازی در این فیلم جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر کمدی موزیکال را از آن خود کرد. ویلیامز همچنین در فیلم Good Will Hunting از گاس وینسنت نقش یک روانشناس را بازی می کند که با سخنرانی های انگیزشی وی در مورد موضوعات مختلف ، راه درست را به سمت پاک کننده نابغه MIT نشان می دهد. ویل هانتینگ اعتبار زیادی برای مت دیمون و بن افلک به عنوان بازیگر و نویسنده به ارمغان آورد و ویلیامز جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را از آن خود کرد.

رابین در کنار تعدادی از افراد واقعی مبتلا به سرطان در پچ آدامز کار می کرد. در طول فیلمبرداری ، او برای کودکان استندآپ کمدی اجرا می کرد و هر کجا که کودکان و همچنین سازندگان فیلم احساس خستگی می کردند ، با شوخی های خود آنها را احیا می کرد. عادت رابین در خندیدن در پشت صحنه فیلم ها به آثاری که وی در آنها بازی کرده محدود نمی شود. استیون اسپیلبرگ به دلیل فضای غم انگیز کار هنگام فیلمبرداری از لیست شیندلر ، بین بازیگران و بازیگرانش با موجی از افسردگی روبرو شد. او برای تغییر روحیه کار اغلب ویلیامز را صدا می کرد و در حالی که صدای ویلیامز از بلندگو پخش می شد ، او شروع به خندیدن به گروه فیلمبرداری کرد.

ویلیامز در فیلم Patch Adams

کریس کلمبوس که بیش از دو دهه با ویلیامز رابطه داشته و در چندین فیلم با او کار کرده است ، هنگام شروع ساخت سریال هری پاتر ، وی را برای بازی در نقش روبیوس هاگرید استخدام کرد ، اما رابین هنوز این سریال را دوست داشت. برای حضور ، او بازیگر انگلیسی را برای ایفای نقش ترجیح داد. وی در ادامه در نقش یک آدمکش مرموز در مقابل آل پاچینو در یکی از جدی ترین کارهای حرفه ای خود در فیلم بی خوابی کریستوفر نولان ، بازسازی یک اثر نروژی / سوئدی بازی کرد. با موفقیت ویلیامز در این نقش ، او در چندین فیلم جدی دیگر در سالهای بعد مانند The Final Cut ، شنونده شب و روانپزشک (کوچک) ظاهر شد.

آغاز یک دهه جدید با شکست های زیادی برای ویلیامز همراه بود. او که سه دهه در سینمای بدن هالیوود بازی کرده و به مدت سه دهه بازی کرده است ، در این سالها بیشتر در نقش های مکمل ایفای نقش کرده است و اخیراً در تعدادی از فیلم های کم مخاطب مانند چهره عشق ، بلوار بازی کرده است. بلوار) و A Merry Friggin ‘Christmas.

رابین در سال 1976 هنگامی که مسئولیت سانفرانسیسکو را بر عهده داشت با والری والاردی آشنا شد و در ژوئن 1978 ازدواج کردند. آنها یک دهه با هم زندگی کردند و سرانجام در سال 1988 از پسری 5 ساله به نام زاک جدا شدند. یک سال بعد ، رابین با پرستار زاک ، مارشا گریس ازدواج کرد و آنها صاحب یک دختر و یک پسر به نام های زلدا و کودی شدند. در مارس 2008 ، مارشا به دلیل سوerstand تفاهم با رابین ، که تا سال 2010 ادامه داشت ، درخواست طلاق داد. همسر سوم رابین یک طراح گرافیک به نام سوزان اشنایدر بود که در اکتبر 2011 با او ازدواج کرد.

رابین و دخترش زلدا

رابین یکی از طرفداران بازی های ویدیویی بود و نام دخترش زلدا را بر اساس مجموعه بازی های خانوادگی مورد علاقه خود ، The Legend of Zelda انتخاب کرد. مجموعه کتاب های شیر ، جادوگر و کمد لباس آیزاک آسیموف از Clive Staples-Lewis یکی از محبوب ترین آثار ادبی وی بود.

ویلیامز در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 به کوکائین اعتیاد داشت و اغلب با جان بلوش استفاده می شد. با مرگ ناگهانی بلوز در اثر مصرف بیش از حد کوکائین ، رابین به شدت افسرده شد ، که این امر ، همراه با تولد زاک ، او را به تصمیم به ترک اعتیاد سوق داد. او به جای دوچرخه سواری به دوچرخه سواری روی آورد و گفت که این ورزش زندگی او را نجات داد. رابین در سال 2003 هنگام فیلمبرداری در آلاسکا به الکل بازگشت و در سال 2006 برای ترک اعتیاد به یک مرکز توان بخشی در نیوبرگ عزیمت کرد. البته او در تمام این مدت هرگز به مواد مخدر بازگشت.

کوکائین ، پارانویا و احساس درماندگی. مکالمات بی فایده تا نیمه شب. هنگام طلوع آفتاب بیدار شدن و احساس خون آشام بودن در تمام طول روز. دیگر کافی نیست!

در مارس 2009 ، رابین به دلیل مشکلات قلبی در بیمارستان بستری شد و پزشکان دریچه آئورت وی را جایگزین کردند. در اواسط سال 2014 ، وی برای درمان اعتیاد به الکل به بنیاد هازلدن در مینه سوتا رفت. او اغلب دل درد ، گرسنگی ، بی خوابی و استرس شدیدی داشت و دست چپش می لرزید. به گفته همسرش ، سوزان ، وی اخیراً دچار توهم و مشکلات حافظه شده است. او نیز این را می دانست ، بنابراین تمام تلاش خود را برای نجات مغز خود از نابودی انجام داد.

رابین که به بیماری پارکینسون مبتلا شده بود مجبور به مصرف داروهایی شد که یکبار در بیداری ها تولید کرده بود. در 11 آگوست 2014 ، رابین در خانه شخصی خود در کالیفرنیا خود را با کمربند به دار آویخت. با بررسی بافت مغزی وی مشخص شد که وی از زوال عقل با بدن لویی رنج می برد و در واقع تشخیص پارکینسون اشتباه بوده است.

فهرست نقش آفرینی‌های رابین ویلیامز:

زمینهکارگرداننامسال
فیلم سینماییرابرت لویCan I Do It ‘Till I Need Glasses۱۹۷۷
نمایش تلویزیونیجان مافیتThe Richard Pryor Show۱۹۷۷
نمایش تلویزیونیدان میشرLaugh-In۱۹۷۷
سریال تلویزیونیری مارشEight Is Enough۱۹۷۷
فیلم تلویزیونیتونی سیکیSorority ’62۱۹۷۸
نمایش تلویزیونیAmerica 2-Night۱۹۷۸
سریال تلویزیونیجری پاریسHappy Days۱۹۷۸
سریال تلویزیونیهاوارد استورمMork & Mindy۱۹۷۸
سریال تلویزیونیOut of the Blue۱۹۷۹
فیلم سینماییرابرت آلتمنPopeye۱۹۸۰
فیلم سینماییجورج روی هیلThe World According to Garp۱۹۸۲
سریال تلویزیونیاریک ایدلFaerie Tale Theatre۱۹۸۲
نمایش تلویزیونیجان بلانکاردSCTV Network۱۹۸۲
سریال انیمیشنMork & Mindy/Laverne & Shirley/Fonz Hour۱۹۸۲
فیلم سینماییمایکل ریچیThe Survivors۱۹۸۳
فیلم سینماییپل مازورسکیMoscow on the Hudson۱۹۸۴
سریال تلویزیونیPryor’s Place۱۹۸۴
فیلم سینماییراجر اسپاتیسوودThe Best of Times۱۹۸۶
فیلم سینماییهارولد رمیسClub Paradise۱۹۸۶
فیلم سینماییفیلدر کوکSeize the Day۱۹۸۶
مستند تلویزیونیبیل کوتوریهDear America: Letters Home from Vietnam۱۹۸۷
فیلم سینماییبری لوینسونGood Morning, Vietnam۱۹۸۷
فیلم تلویزیونیپیتر فراراJonathan Winters: On the Ledge۱۹۸۷
فیلم سینماییتری گیلیامThe Adventures of Baron Munchausen۱۹۸۸
فیلم کوتاهجری ریسBack to Neverland۱۹۸۹
فیلم سینماییپیتر ویرDead Poets Society۱۹۸۹
فیلم سینماییراجر دونالدسونCadillac Man۱۹۹۰
فیلم سینماییپنی مارشالAwakenings۱۹۹۰
فیلم سینماییبوکات گلتویتShakes the Clown۱۹۹۱
فیلم سینماییکنت براناDead Again۱۹۹۱
فیلم سینماییتری گیلیامThe Fisher King۱۹۹۱
فیلم سینماییاستیون اسپیلبرگHook۱۹۹۱
انیمیشن تلویزیونیاسکیپ جونزA Wish for Wings That Work۱۹۹۱
انیمیشن ویدئوییRabbit Ears: The Fool and the Flying Ship۱۹۹۱
انیمیشن سینماییبیل کرویرFernGully: The Last Rainforest۱۹۹۱
انیمیشن کوتاهجف بلیثThe Timekeeper۱۹۹۲
فیلم سینماییران کلمنتس، جان ماسکرAladdin۱۹۹۲
فیلم سینماییبری لوینسونToys۱۹۹۲
فیلم سینماییکریس کلمبوسMrs. Doubtfire۱۹۹۳
فیلم سینماییاستیون جیلنهالHomicide: Life on the Street۱۹۹۴
فیلم سینماییبیل فورسیتBeing Human۱۹۹۴
نمایش تلویزیونیThe Larry Sanders Show۱۹۹۴
فیلم تلویزیونیوینسنت پترسونIn Search of Dr. Seuss۱۹۹۴
فیلم سینماییکریس کلمبوسNine Months۱۹۹۵
انیمیشن تلویزیونیاستیو بیندرAladdin on Ice۱۹۹۵
فیلم سینماییجو جانستونJumanji۱۹۹۵
فیلم سینماییمایک نیکولزThe Birdcage۱۹۹۶
فیلم سینماییفرانسیس فورد کوپولاJack۱۹۹۶
انیمیشن ویدئوییتد استونزAladdin and the King of Thieves۱۹۹۶
فیلم سینماییکنت براناHamlet۱۹۹۶
فیلم سینماییرابی بنسونFriends۱۹۹۶
فیلم سینماییایوان رایتمنFathers’ Day۱۹۹۷
فیلم سینماییوودی آلنDeconstructing Harry۱۹۹۷
فیلم سینماییلس میفیلدFlubber۱۹۹۷
فیلم سینماییگاس ون سنتGood Will Hunting۱۹۹۷
فیلم سینماییوینسنت واردWhat Dreams May Come۱۹۹۸
فیلم سینماییتام شادیاکPatch Adams۱۹۹۸
بازی ویدئوییDisney’s Math Quest with Aladdin۱۹۹۸
فیلم سینماییجو ناپولیتانوL.A. Doctors۱۹۹۹
فیلم سینماییپیتر کاسویتزJakob the Liar۱۹۹۹
فیلم سینماییکریس کلمبوسBicentennial Man۱۹۹۹
فیلم سینماییاستیون اسپیلبرگA.I. Artificial Intelligence۲۰۰۱
فیلم سینماییمارک رومانکOne Hour Photo۲۰۰۲
فیلم سینماییدنی دویتوDeath to Smoochy۲۰۰۲
فیلم سینماییکریستوفر نولانInsomnia۲۰۰۲
سریال مستندFreedom: A History of Us۲۰۰۳
سریال تلویزیونیبونی هانتLife with Bonnie۲۰۰۳
فیلم سینماییعمر نعیمThe Final Cut۲۰۰۴
فیلم سینماییدیوید دوکاونیHouse of D۲۰۰۴
فیلم سینماییچاز پالمینتریNoel۲۰۰۴
انیمیشن سینماییکریس وج، کارلوس سالداناRobots۲۰۰۵
فیلم سینماییمارک میلودThe Big White۲۰۰۵
فیلم سینماییپاتریک استتنرThe Night Listener۲۰۰۶
فیلم سینماییبری ساننفیلدRV۲۰۰۶
انیمیشن سینماییکریستوفر ریو، کابن بردیEveryone’s Hero۲۰۰۶
فیلم سینماییبری لوینسونMan of the Year۲۰۰۶
انیمیشن سینماییجورج میلرHappy Feet۲۰۰۶
فیلم سینماییشاون لویNight at the Museum۲۰۰۶
فیلم سینماییکن کواپیسLicense to Wed۲۰۰۷
فیلم سینماییکریستن شریدانAugust Rush۲۰۰۷
سریال تلویزیونیدیوید پلتLaw & Order: Special Victims Unit۲۰۰۸
فیلم سینماییبوکات گلتویتWorld’s Greatest Dad۲۰۰۸
فیلم سینماییجوناس پیتShrink۲۰۰۸
فیلم سینماییشاون لویNight at the Museum: Battle of the Smithsonian۲۰۰۹
فیلم سینماییوینسنت والر، مارک آزبورنSpongeBob SquarePants۲۰۰۹
فیلم سینماییوالت بکرOld Dogs۲۰۰۹
انیمیشن سینماییجورج میلرHappy Feet Two۲۰۱۱
سریال تلویزیونیرندال اینهورنWilfred۲۰۱۲
سریال تلویزیونیلویی سی. کیLouie۲۰۱۲
فیلم سینماییجاستین زکهامThe Big Wedding۲۰۱۳
فیلم سینماییلی دنیلLee Daniels’ The Butler۲۰۱۳
فیلم سینماییآری پوسینThe Face of Love۲۰۱۳
فیلم سینماییThe Crazy Ones۲۰۱۳
فیلم سینماییدیتو مونتیلBoulevard۲۰۱۴
فیلم سینماییفیل آلندن رابینسونThe Angriest Man in Brooklyn۲۰۱۴
فیلم سینماییتریستیرن شاپیروA Merry Friggin’ Christmas۲۰۱۴
فیلم سینماییشاون لویNight at the Museum: Secret of the Tomb۲۰۱۴
فیلم سینماییتری جونزAbsolutely Anything۲۰۱۵

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − شش =