0

نقد فیلم Stowaway | سفری دوباره به مریخ

نقد فیلم Stowaway

استووی ، مسافر قاچاقچی ، این بار در قلب فضا ، موضوع داوری را با روایتی تأثیرگذار روایت می کند.

Stowaway محصول 2021 به کارگردانی جو پینا است. این فیلم توسط XYZ تولید می شود كه معمولاً فیلم هایی از كارگردانان كم سابقه تری تولید می كند. نتفلیکس همچنین وظیفه پخش فیلم را بر عهده دارد.

در این فیلم چهار بازیگر حضور دارند ، از جمله آناچوندریک و تونی کلت که برای علاقه مندان به سینما بسیار آشنا هستند. طرفداران گمشده ممکن است دانیل دای کیم را نیز به یاد بیاورند. چهارمین بازیگر شهمیر اندرسون است که خیلی آشنا به نظر نمی رسد. آناچوندریک نیز یکی از تهیه کنندگان اجرایی این پروژه است. این دومین فیلم حرفه ای جو پینا است. او قبل از اینکه فیلم ساز شود یوتیوب و گیتاریست بود.

فیلم مسافرتی قاچاق ، همانطور که از پوستر آن مشخص است ، درامی در قالب سایفا است. دو زن و یک مرد قصد دارند که توسط هیپریون برای انجام مأموریت به مریخ اعزام شوند تا تحقیق و بررسی کنند که چگونه امکان زندگی در مریخ وجود دارد. فیلم با یک فضاپیمای کند حرکت آغاز می شود.

قاچاق مسافران در فیلم stowaway

خلاقیت کارگردان در فیلم Stowaway

در دقیقه هجدهم ، داستان از طریق روشهای جالب ما را با فضای سفینه فضایی و شخصیت ها آشنا می کند. به عنوان مثال ، بیننده در مصاحبه های خود با یکی از رسانه ها از طریق تلفن های سفینه فضایی ، بیننده به خوبی با هدف سفر و نقش هر فرد آشنا می شود. علاوه بر این ، از طریق دیالوگ های مارینا ، که فرمانده کشتی است ، می توان دریافت که این دو نفر از میان هزاران داوطلب انتخاب شده اند و مسیر دشواری را برای حضور در این پرواز طی کرده اند.

یکی از کارهای خوبی که کارگردان در این سفر انجام می دهد این است که در حین مصاحبه به تصویر خشک و نشسته فضانوردان نچسبد. او با در دست داشتن نوار صوتی مصاحبه ، سعی دارد از تصاویر برای بررسی دقیق تر شخصیت های خود در کنار نوار صوتی فیلم استفاده کند. به عنوان مثال ، Zoe توسط شخصی نشان داده می شود که علاقه خاصی به قرار گرفتن در مقابل پنجره سفینه فضایی و تماشای ستاره ها دارد. ما دیوید ، نفر سوم کشتی را به عنوان یک عملگرا می بینیم که هدف و کارش برای او بسیار مهم است. فرمانده همچنین از وضعیت کشتی و بودن در کنار آنها راضی است.

اما نبوغ دیگر کارگردان در انتخاب نام است. فیلم مسافر قاچاق حداکثر تا 18 دقیقه بدون دانستن نام آن ممکن است کمی کسل کننده باشد. اما ترس از اینکه هر لحظه ممکن است فرد جدیدی وارد فضاپیما شود ، تعلیق زیر جلدی جالبی را در صحنه ها ایجاد می کند. آنچه سرانجام در دقیقه 18 اتفاق می افتد و سیر حوادث از حالت اولیه خود خارج است.

البته کارگردان بحران را به سرعت نمی گذراند و با استفاده از راز شخصیت فرمانده ، بیننده نمی فهمد چه فاجعه ای پیش می آید. وی در این قسمت از داستان شخصیت مایکل را معرفی می کند که یک سیاه پوست است. البته پیش از شخصیت پردازی ، نویسنده سعی می کند حضور خود را توجیه کند و در قالب دیالوگ ها در سفینه باقی بماند. توجیهی که در مقیاس بزرگ امنیتی چنین پروژه هایی به هیچ وجه قابل باور نیست و بیننده مجبور است این قسمت از داستان را کاملاً به کارگردان تخفیف دهد و آن را بپذیرد.

قبل از اینکه مشکل اصلی داستان مشخص شود ، به دلیل کمبود فضای سفینه ، طراحی کارگردان کمی محدود بود. اما کارگردان سعی کرد پویایی روایت را در تصویر با یک دوربین روان و البته سکانس های مونتاژ ویژه ای که طراحی کرده بود حفظ کند. اما با فاش شدن نکته اصلی روایت ، داستان از چند جهت تغییر کرد و بیننده علاوه بر شوک اولیه دریافت کم اکسیژن فضاپیما ، با چالش ها و تعلیق هایی نیز روبرو شد. از این لحاظ فیلمنامه نویس این فیلم که جو پینا كارگردان است ، كار خود را بسیار حرفه ای انجام می دهد. وی در پیشبرد وقایع و آشکار سازی وقایع ، وقایع را به گونه ای آشکار می کند که تماشاگر هنگام تماشای فیلم ، جلوه های نمایشی متنوعی را تجربه می کند ، از جمله تعجب-تعلیق و همذات پنداری با شخصیت ها.

Stowaway فیلمی با جو فضایی

چالش بقا در Stowaway

پس از مشخص شدن حادثه کپسول اکسیژن ، اعضای خدمه با یک چالش تصمیم گیری روبرو می شوند. چالش اینکه چه کسی باید فدا شود تا دیگران زنده بماند؟ وجود چنین شرایط اخلاقی در تاریخ سینما سابقه طولانی دارد. اما برای ایرانیان ، این نوع وضعیت چالش برانگیز ما را به شدت یادآور فیلم های اصغر فرهادی است. این کارگردان به خوبی موقعیت های مختلف این وضعیت پیچیده را بررسی می کند و موقعیت افراد مختلف را در کشتی بیان و بررسی می کند. شرایط نهایی برای تماشاگر بسیار جذاب و پیچیده است. از این پیچیده که برای بیننده بسیار دشوار است که خود را جای یکی از مسافران این کشتی قرار دهد. زیرا همه آنها از زاویه های خاصی ادعاهای درست را مطرح می کنند ، اما در عین حال درمورد اینکه چه کاری باید انجام دهند و چه کسی درست است اختلاف نظر دارند.

این پیشرفت صحیح و دقیق روایت ها در نیمه دوم فیلم ادامه دارد. این کارگردان روش های جدیدی را برای ایجاد تعلیق در فیلم طراحی می کند. همچنین در نیمه دوم ، شاهد تغییرات بصری زیادی در این فیلم هستیم. ماجراهایی که معمولاً در محیط بسته و خفه کننده کشتی اتفاق می افتاد ، اکنون از آن خارج شده است.

یکی از ویژگی های فیلم های فضایی استفاده از جو و ویژگی های محیط برای انعکاس دغدغه های انسانی از نظر بصری است. در مکان های فضایی ، وقتی داستان در خارج از فضاپیما دنبال می شود ، به دلیل خصوصیات عجیب مکان و وضعیت افراد در آن و البته خلوت بودن فضا ، نوعی بی خانمانی و تنهایی در تصاویر موج می زند. این شرایط که بیشتر در صحنه های طولانی دیده می شود ، این امکان را برای کارگردان فراهم می کند تا شخصیت های خود را از طریق تصویر بیشتر معرفی کند. نمونه ای از این رویکرد در فیلم جاذبه به خوبی شناخته شده است. جایی که دلبستگی ساندرا بولاک به سفینه در نمای باز به طور نمادین به دلبستگی کودک به رحم مادر اشاره داشت.

در فیلم مسافر قاچاق ، رویکرد مشابهی از نیمه دوم بر فیلم مسلط است. در اینجا شخصیت زوئی پس از بروز مشکل اصلی به آرامی به شخصیت اصلی فیلم تبدیل می شود. ایستاده در مقابل فرمانده و دانشمندی برای کشتن یک سیاه پوست ، او سعی می کند در یک حرکت خطرناک کپسول اکسیژن را پر کند. مسیر زوئی حتی از لحاظ جنبه به قهرمان قهرمان شباهت دارد. حرکتی که باعث شکوفایی برخی ویژگی ها و ویژگی های عجیب این شخصیت می شود.

صحنه پایانی فیلم Stowaway

این فیلم با یک پایان تکان دهنده سرانجام بیننده را مانند مسافران سفینه فضایی با ویژگی های آشکار شخصیت Zoe اشتباه می گیرد. این کارگردان همچنین با زیرکی مونولوگ Zoe را روی تصاویر ستاره ها قرار می دهد. مونولوگي كه در طول فيلم گفته مي شد اما به دليل آنچه اتفاق افتاده است حتما فراموش شده است: “من اميد زيادي براي انتخاب هاپيريون نداشتم ، فقط خاطره جالبي داشتم.”

صحنه پایانی فیلم Stowaway

همچنین ، صحنه آخر میزانسن بسیار دقیقی دارد. دوربین Zoe Lat و Par را که در خارج از فضاپیما نشسته اند ، می گیرد ، سپس می چرخد ​​و ستاره ها را نشان می دهد. گویی زویی به این فداکاری زیبا پیوسته است که همیشه از پشت پنجره های سفینه به آن حسادت می ورزد و به بخشی از ستاره ها تبدیل شده است.

نکته جالب دیگر در فیلم مسافر قاچاق که می توان به آن اشاره کرد ، موسیقی آن است. موسیقی در لحظات مختلف علاوه بر هماهنگی با روایت و تلاش برای تشدید تعلیق ، طراحی های خاصی نیز برای شخصیت پردازی Zoe دارد. به عنوان مثال ، لحظه ای که زوئی از پنجره به بیرون نگاه می کند ، به نظر می رسد که ماده کاملاً متفاوت از صداهایی است که در طول فیلم می شنویم. این دقیقاً نمایندگی Zoe است. زیرا او تنها کسی در این سفینه فضایی است که نسبت به ستاره ها واکنش نشان می دهد و احساساتی می شود. سه نفر دیگر افرادی هستند که به کار و زندگی خود مشغول هستند و دیدن ستاره ها برای آنها یک پدیده کاملاً عادی و معمول است. زوئی حتی سعی می کند احساسات خود را با فرد سیاهی که با وی صمیمی تر است در میان بگذارد اما در مقابل تماشای ستاره ها نیز واکنش خوبی نشان نمی دهد.

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 + 20 =