0

نقد انیمه The Hidden Dungeon Only I Can Enter | فصل اول

نقد انیمه The Hidden Dungeon Only I Can Enter | فصل اول

انیمیشن The Hidden Dungeon Only I Can Enter وارد می شود و با خلق یک قهرمان چند بعدی مخاطب را خیلی سریع درگیر می کند. اما ویژگی های یک قهرمان چیست که او را بسیار همدل می کند؟

انیمیشن The Hidden Dungeon Only I Can Enter Enter ، سیاهچاله ای که فقط من می توانم وارد آن شوم ، یک محصول ژاپنی محصول 2021 است که با نام Ore dake Haireru Kakushi Dungeon نیز شناخته می شود. این انیمه که فصل اول آن به تازگی به پایان رسیده است ، داستانی دارد بر اساس رمانی فانتزی ژاپنی به همین نام از مگورو ستو. انیمیشنی که از بدو تأسیس مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است. اثری که نشان می دهد مهمترین دغدغه وی توجه به داستان قهرمان محور و ارائه نبرد همه جانبه قهرمان با اشرار است. اصولاً ارائه تصویر یک قهرمان توفیقی است که این انیمه بدست می آورد. نویر گرچه قدرتمند و مبارز است اما مهربان ، احساسی و حمایت کننده است. این نوع شخصیت پردازی باعث می شود تا مخاطب با قهرمان داستان همسو شود و در جستجوی این مسیر او را همراهی کند.

قهرمان در نبرد

اگر اینگونه نباشد ، مخاطب از همان ابتدا می تواند به راحتی حدس بزند که قهرمان در یک نبرد با یک نتیجه از پیش تعیین شده پیروز شده است. اما در اینجا هرچه نویر قدرتمندتر شود و هرچه بر کمال خود بیفزاید دشمنانش قدرتمندتر و پیشرفته تر می شوند. این را می توان از کلاسهایی که به تدریج در سیاه چال برگزار می شود ، مشاهده کرد. او نبرد خود را از طبقات پایین سیاه چال آغاز می کند و با پیشرفت دغدغه فکری خود به تدریج به طبقات بالاتر می رود که خطرناک تر نیز هستند. نویر که در ابتدا قصد دارد با اهداف شخصی وارد سیاه چال شود ، به تدریج به دوستان و اقوام خود کمک می کند. داستان از همان قسمت اول به خوبی و بدون اغراق و به دور از اسراف معمول در بسیاری از کارهای دیگر به خوبی پیش می رود.

(این مقاله تا انتهای فصل اول قسمتهایی از داستان پنهان Hidden Dungeon را فقط خراب می کند)

فرهنگ ژاپن

فرهنگ ژاپن

از همان ابتدا ، فیلمنامه نویس به نگرانی که ناشی از فرهنگ ژاپنی است ، می پردازد: تبعیض طبقاتی. نوارد استاردیا که در کتابخانه ها مشغول به کار است ، به دلیل اینکه از طبقه بارون است کار خود را به دلیل اشراف از دست می دهد. او پس از شنیدن این خبر غمگین نمی شود و زانوی غم را بغل نمی کند ، اما پس از مشاوره با خواهرش که رابطه بسیار خوبی دارد تصمیم می گیرد در آکادمی قهرمانان ثبت نام کند. این آکادمی افرادی را تربیت می کند که قرار است به شکارچیان سلطنتی تبدیل شوند. از این رو مجموعه ای از حوادث درگیر در داستان داستان است. هر حادثه یا حادثه ای که اتفاق بیفتد علت رویداد بعدی است. انسجام روایت از دل داستان که اهمیت آن را در کنار حضور قهرمان دوچندان می کند.

نویر برای عضویت در آکادمی باید قویتر و قویتر باشد. وی برای قدرتمند شدن ، حکیم بزرگی را احضار می کند که مهارت های کودکان را از بدو تولد تشخیص می دهد. با ورود حکیم بزرگ ، یکی از مهمترین عناصر در شخصیت های ماجراجویی و داستان ، ولادیمیر پروپ (یک فرمالیست و دانشمند روسی که با تجزیه و تحلیل ساختارگرایانه خود از داستان های عامیانه روسیه ، سرانجام هفت شخصیت اساسی را کشف می کند. فرستنده در داستان شخصیتی است که هدف قهرمان را تعریف می کند و راهی را برای او در نظر می گیرد.

حکیم بزرگ

حکیم بزرگ مسیر سیاهچال مخوف را برای توانمندسازی نویر پیشنهاد می کند و چون در این مرحله او را راهنمایی می کند ، در الگوی داستانی پروپ نیز نقش ثانوی دارد که بسیار مفید است. کمکی شخصی است که در تمام مراحل داستان قهرمان را جستجو می کند و با او رفتار می کند. با این حال ، حکیم بزرگ نقش کمتری نسبت به اما ، یاور اصلی نویر دارد.

قهرمان داستان

اما در ابتدا به دلیل عوارض جانبی که این احضار برای شخصیت اصلی داستان ایجاد می کند ، نویر را همراهی می کند اما سپس به هدفی بالاتر دست می یابد و آن قدرت قلبی برای قهرمان داستان است. علاوه بر این ، دوستی آنها از کودکی تا کنون باعث شده است که نوآر مکان ویژه ای برای اما در میان تمام کسانی باشد که دوست دارد.

سیاه چال

رفتن به سیاه چال نویر را در وضعیت جدیدی از زندگی قرار می دهد. شایان ذکر است کهن الگو دیگری از داستان در اینجا وجود داشته باشد و آن این است که چیزی از گذشته را با خود داشته باشید. نوآر با شمشیر پدر در این مسیر قدم می گذارد. او به سیاه چال می رود تا در آنجا به تنهایی تمرین کند و آرام آرام راه خود را به آکادمی هموار می کند. به محض ورود او به سیاه چال ، با یک داستان داستانی مهم دیگر ، بخشنده روبرو می شویم. اولیویا سرونت دختری است که در میان زنجیرها محبوس شده و 200 سال زندانی است. وقتی با نویر روبرو می شود ، تمام مهارت های مفید خود را بدون هیچ گونه ملاحظه ای به او منتقل می کند و سه ویژگی آفرینش ، ویرایش و اعطا را به او می آموزد.

او برای استفاده از این مهارت ها به Lp نیاز دارد. بدست آوردن Lp در ازای لذتهای دنیوی است. چیزی که کل کار به آن توجه زیادی دارد. اساساً موضوع این است که انسان باید تا زمانی که زنده است از همه موجودات اطراف خود لذت ببرد. این فیلم همچنین به لذت های معنوی مانند کمک به دیگران و مبارزه برای زندگی بهتر در حالی که به این موضوع پرداخته است ، می پردازد. با کنار هم قرار دادن این دو سطح تفکر ، فیلمساز می خواهد بهترین شیوه زندگی را که می خواهد انتقال دهد.

ثبت‌نام نویر در آکادمی

ورود به آکادمی

نویر برای ورود به آکادمی قهرمانان باید هیولاهای نادر را شکار کند تا درصد امتیازات خود را با امتیازات دریافتی افزایش دهد. مفهوم دیگری که در اینجا مورد توجه قرار می گیرد اهمیت تیم و کنار هم قرار دادن افراد برای رسیدن به اهدافشان است. او اما را در این سفر همراهی می کند. از این پس ، اولیویا به او در نقش یار ، یاور محبوس در میان رشته های زنجیره ، کمک خواهد کرد. نویر با استفاده از راهنمایی های اولیویا و ماهیت خلقت خود چشم بصیرت ایجاد می کند ، بنابراین زین می تواند به هیولاهایی که قصد جنگیدن با آنها را دارد نگاه کند ، اطلاعات آنها را استخراج کند و استراتژی خاصی را برای مبارزه با آنها انتخاب کند. .

علاوه بر این ، بر ویژگی خاص او تأکید دارد؛ زیرا ضدقهرمانانی که با او می جنگند این ویژگی را در خود ندارند. حتی اگر قدرت و درجه آنها بسیار بیشتر از نویر باشد. نکته مهم دیگر این است که نویر همه مهارت ها و ویژگی ها را برای خود نمی خواهد ، بلکه آنها را به کسانی که او را همراهی می کنند نیز می بخشد.

هزینه سنگین

علاوه بر این ، ثبت نام نوآر در آکادمی پس از قبولی در کنکور مستلزم پرداخت هزینه سنگینی است. وی برای افزایش هزینه ها به انجمن صنفی ماجراجویان می رود تا با قبول مأموریت های آنها هزینه مأموریت را پرداخت کند. در گیلد او با شخصیت دیگری به نام لولا ملاقات می کند که یکی دیگر از شخصیت های فرعی داستان است. پس از آنکه نویر با موفقیت عملیات صنفی را به پایان رساند و برای ثبت نام در آکادمی درآمد کسب کرد ، نوبت به کشف بخش مهم دیگری از ویژگیهای شخصیتی نویر ، هوش سرشار او می رسد.

دختر یکی از اشراف آکادمی ، ماریا ، به دلیل نفرینی که بر او جاری شده بود ، در شانزده سالگی می میرد. تنها کسی که می تواند ماریا را از مرگ نجات دهد قدیس است ، اما اگر قدیس چنین کند زندگی او پایان می یابد. در چنین مقطعی از داستان ، قهرمان داستان باید بین نجات مریم و قدیس یکی را انتخاب کند. اما قهرمان راه سوم را انتخاب می کند و با یک تصمیم درست نوع نفرین را تغییر می دهد به طوری که از دست دادن زندگی برای مقدس یک ضرر مالی می شود. گویی هوش قهرمان در این مرحله از سریال به بالاترین سطح کردی خود می رسد.

این مطلب ادامه دارد … .

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج + 18 =