0

نقد فیلم Host – میزبان

فیلم Host

با تاخیر در اکران “Kungering 3” تا سال 2021 ، “میزبان” در حال تبدیل شدن به بهترین گزینه به عنوان یک فیلم فوق العاده سرگرم کننده است. با نقد ما همراه باشید.

یکی از بهترین فیلم های ترسناک سال 2020 ، در عین حال از نظر ساختاری مینیمالیست ترین ، از نظر محتوا به روزترین و از نظر نتیجه نهایی شگفت آورترین است. “میزبان” ، اولین فیلم بلند راب ساویج ، فیلمی است که صحبت در مورد آن بدون ارسال سیگنال های اشتباه به خواننده سخت است. از یک طرف ، به عنوان یک فیلم کوچک ، با بودجه ای ناچیز ، ساختاری نابجا ، مقیاس کوچک و هدف پرواز کم ، بسیار حیرت انگیز و دراماتیک تر از آنچه به ظاهر ناچیز است ، اما در عین حال عمیق تر ، نبوغ بیشتر از نبوغ. این چیزی نیست که در نگاه اول به نظر می رسد.

پوستر فیلم میزبان

مهارت ساخت فیلم

اما آنچه در این باره مسلم است مهارت ساخت فیلم دست نخورده ای است که برای انفجار فقط به یک جرقه احتیاج دارد. مهارتی که از کمترین منابع ، کوتاهترین تجهیزات ، محدودترین سناریوها و دست و پاگیرترین شرایط فیلم سازی برای استخراج بیشترین انرژی و بهترین کیفیت ممکن ، نهایت استفاده را کرده است. آنچه دستاورد فیلمساز را تحسین برانگیزتر می کند این است که “میزبان” نتیجه پرکاربردترین و مصرف شده ترین سناریو و شکل داستان سرایی ترسناک است.

“میزبان” نه تنها به همان سناریوی آشنا قربانیان شیاطین شیطانی ماوراالطبیعه و خانه های تسخیر شده آنها در عصر وحشت روانی ، وجودی و جامعه شناختی متوسل شده است ، بلکه در متن “سینمای لپ تاپ” یا ژانر فرعی نیز به کار رفته است. ژانر فرعی که به همان اندازه نتیجه طبیعی تکامل امروز جهان مدرن است ، همانطور که محصول خلاقیت فیلمسازان در بازی با فرم های قصه گویی و مبارزه برای بودجه های کوچک است.

با ادامه نفوذ فضای مجازی در دنیای فیزیکی ، سینما و تلویزیون به کامپیوترها و تلفن های هوشمند ما بیشتر علاقه مند شده اند. شاید اینطور به نظر نرسد ، اما ما اکنون در برهه ای از تاریخ بشر هستیم که اکثر ما همزمان در دو جهان موازی زندگی می کنیم. شبکه های اجتماعی باعث شده اند زندگی در فضای مجازی کمتر از دنیای واقعی نباشد. و رایانه ها و تلفن های هوشمند ما دروازه ای برای سفر بین دو جهان هستند. روزهایی که اینترنت یک سرگرمی جانبی مانند شهربازی یا یک سینما بود ، گذشته است. اینترنت اکنون به اندازه صبحانه یا زمان خواب بخشی از زندگی روزمره ما است.

سرگرمی فیلم

بنابراین جای تعجب نیست که صنعت سرگرمی نیز در برابر این واقعه انقلابی که اکنون در مرکز آن هستیم واکنش نشان می دهد. طبیعی است که فناوری ، که به بخشی عادی از زندگی روزمره ما تبدیل شده است ، به زمین بازی سینما تبدیل شود. با این حال ، برخی از بهترین داستان های معمایی آگاتا کریستی در سینما ، داستان هایی است که در یک فضای محدود اتفاق می افتد. این محدودیت ، مبارزه با محدودیت از طریق خلاقیت را به همراه دارد که روح کارآگاهی و حس رمزگشایی ما را در خالص ترین شکل ممکن در بیننده برمی انگیزد.

برای مثال ، به “شیشه عقب” نگاه کنید که هیچکاک چگونه ماجرای خود را روایت می کند و ما را در مکانی حبس می کند و دید ما را به تکامل یک صحنه تکراری محدود می کند. یا به دام انداختن شخصیت های “هشت نفرت انگیز” کوئنتین تارانتینو در کلبه ای دور افتاده در میان برف و طوفان ها. بنابراین نه تنها تمرکز بر دنیای درون رایانه های ما فرصتی برای به تصویر کشیدن قسمت کمتری از زندگی ما است ، بلکه فرصتی برای بیان داستان های پازل تکامل است. به خصوص اینترنت که مانند شهری است که هر روز عمیق تر و عمیق تر می شویم ، وارد کوچه های تاریک و زیرگذر خلوت و ویرانه های ترسناک و زیرزمین های مرطوب می شویم.

سینمای لپ تاپ

معرفی سینمای لپ تاپی

سینمای لپ تاپ که زمانی به عنوان ایده ابتکاری کنجکاو در بورس اوراق بهادار عرضه می شد ، اکنون با از دست دادن طراوت و بدیع اصلی خود ، مترادف فیلم های ترسناک تنبل بد و گیج کننده شده است. شاید اولین و مشهورترین نمونه “سینمای لپ تاپ” فیلم “Unfriended” در سال 2014 باشد که فرمول زیر ژانر یک خانه ارواح و یک بریدگی یک نوجوان را به خود گرفت و آن را به یک فیلم چند نفره اسکایپ از چند دوست از یک اتاق خواب جداگانه منتقل کرد . اکنون هر زورگوئی که می خواست این جوانان را قتل عام کند با تبدیل چت ها و وب کم ها و پلیس هایشان به سلاح این کار را می کرد.

این فیلم به جای اینکه یک فیلم واقعاً خوب باشد که با ایده ابتکاری خود ما را شگفت زده کند یا حداقل آن را عملی کند ، فیلمی بود که از پتانسیل موجود در سینمای لپ تاپ رونمایی کرد تا فیلم ها بعد از آن بتوانند در پتانسیل های آن کاوش کنند. کشف کردن به هر حال ، همانطور که ژانر “تصاویر پیدا شده” وقتی به درستی مورد استفاده قرار می گیرد ، منجر به “پروژه جادوگر بلر” و “Cloverfield” می شود ، سینمای لپ تاپ به عنوان خواهرزاده این ژانر ، فقط به شخصی احتیاج دارد تا داستانی بنویسد که در قالب این تکنیک را محکم ببندید و اجازه ندهید که داستان گویی تحت الشعاع قرار گیرد.

«میزبان» تقریبا شاملِ هیچ لحظه‌ی ترسناکِ بکر و غیرمنتظره‌ای که نمونه‌اش را هزاران هزار بار در فیلم‌های دیگر ندیده باشیم نیست، اما اجرای ظریف و تاثیرگذارِ آنها چیزی است که به ندرت نمونه‌اش را می‌بینیم و این جایی است که «میزبان» در آن می‌درخشد

شاید این شکل غیرمعمول در ابتدا می توانست از تازگی خود برای جعل نقص و نقص خود استفاده کند ، اما اکنون برای توجیه خود باید از یک فیلم پشتیبانی کننده استفاده کند. نباید این فیلم را به فیلمی تبدیل کرد که فقط تسلیم ترفند غیرمعمول فیلم سازی اش شود. خطری که آنها را تهدید می کند این است که به جای اینکه اسکریپت آنها در چارچوب این فرم گیر کند ، آن را در آنجا مجبور کنند. استفاده از این ترفند را نباید صرفاً حرکتی کرد تا در جمع متفاوت جلوه کند ، بلکه باید ابزاری برای روایت داستان او به م mostثرترین شکل ممکن باشد. اوج سینمای لپ تاپ “جستجو” کار آنیش چاگاتنی بود که چنان از این تکنیک در خدمت سینما استفاده کرد که عنوان “پروژه جادوگر بلر” را برای فیلم های لپ تاپ به خود اختصاص داد و ادامه داد.

به یک معیار تبدیل شوید که به وسیله آن نقاط قوت و ضعف فیلم های جدید این زیر ژانر مقایسه می شود. اگرچه به نظر نمی رسد “میزبان” از استانداردهای بالای “جستجو” در استفاده از همه قابلیت ها و ابزارهای داستان سرایی در شکل نامتعارف خود برخوردار باشد ، اما بدون شک ظرافت ، وضوح و طعم “جستجو” و نسبت آن را به ارث برده است. او از نقاط قوت و ضعف تکنیک ساخت خود آگاه است.

جریان فیلم

درست همانطور که “در جستجوی” ، که آنیش چاگاتنی قبلاً از طریق فیلم کوتاه “دانه ها” که برای تبلیغات گوگل گلس ساخته بود ، مهارت داستان سرایی فن آوری خود را نشان داده بود ، “میزبان” از یک فیلم سرچشمه گرفت. بازگشت کوتاه که راب زبان در توییتر خود ارسال کرد. یک فیلم کوتاه در مورد چت ویدیویی گروهی چند دوست ، که با تصمیم یکی از آنها برای بررسی صدایی که از اتاق زیر شیروانی او به دست می آید ، به نتیجه وحشتناکی منجر می شود.

وقتی رئیس سرویس پخش جریانی “Shader” (بستری برای محتوای ترسناک و ترسناک) این فیلم را می بیند ، با Rob Suge تماس می گیرد و از او می خواهد ببیند آیا می تواند نسخه طولانی فیلم کوتاه خود را به عنوان محتوای اختصاصی “Shader” بسازد ” “میزبان” منتشر نشده ترین خلاصه ای که می توانید به آن فکر کنید را دارد: یک دختر جوان به نام هیلی کنفرانس ویدیویی آنلاین را با استفاده از نرم افزار Zoom راه اندازی کرده است ، در طی آن او و پنج نفر از دوستانش از خانه های جداگانه خود به زنی به نام سیلان پیوستند. سیلان یک احضار کننده ارواح است که موافقت کرده است به هیلی و دوستانش کمک کند تا با دنیای زیرین ارتباط برقرار کنند.

هیلی و دوستانش

سوابق هیلی

هیلی قبلاً تجربه این کار را داشته است و او دوستان خود را که به این خرافات اعتقادی ندارند و توافق کرده اند این کار را فقط برای سرگرمی در دوره قرنطینه خسته کننده تاج انجام دهند ، تشویق می کند که به جلسه احترام بگذارند و آن را سبک نگیرند. Gemma بی ایمان تر از بقیه است. کارولین و اما بیش از دیگران ساده لوح هستند ، اما در عین حال اضطراب بیشتری دارند. ردینا ، که در قرنطینه تاج به آپارتمان نامزدش نقل مکان کرد ، مسائلی فراتر از ملاقات با اشباح دارد و تدی تنها عضو مرد گروه است که فقط برای مستی ، شوخی و سرگرمی به جمع آنلاین آنها پیوست.

این شروع قابل پیش بینی با پایان یافتن قابل پیش بینی و قابل پیش بینی در حالی که هیلی و دوستانش طعمه حملات شیطانی شیطانی می شوند ، ادامه می یابد. به همین دلیل است که من میزبان را به عنوان بهترین فیلم ترسناک سال معرفی کردم: این اولین فیلمی است که نه تنها در دوران تاج (فیلم کارگردان از هر یک از بازیگرانش از راه دور فیلمبرداری کرده) بلکه داستان آن در جریان قرنطینه نیز فیلمبرداری شده است. به دلیل شعله ور شدن تاج.

اولین فیلم ساخته شده در عصر تاج

تصویری از زندگی امروزی ما

در حالی که در نگاه اول ، جمله “اولین فیلم ساخته شده در عصر تاج” ممکن است فراتر از یک شعار تبلیغاتی برای استفاده تجاری از بزرگترین روند روز به نظر برسد ، اما خوشبختانه نه تنها توسط فیلمساز از نظر به تصویر کشیدن اینکه چگونه زندگی جدید ما با محدودیت های کرونا اغراق آمیز نیست ، اما گاهی اوقات از آن به نفع خود استفاده می کند ، داستان خود را تا آنجا که ممکن است واقع گرایانه و تا حد ممکن متقاعد کننده تعریف می کند ، تکنیک ساخت آن را توجیه می کند.

در حالی که گپ های گروهی آنلاین در دوران قبل از تاج معمول بود ، اکنون که این نرم افزار به ستون فقرات تعاملات اجتماعی و حرفه ای ما تبدیل شده است ، می توانیم درک عمیق تری از نحوه تعامل شخصیت های فیلم پیدا کنیم. تا پیش از این ، می توانستیم استدلال کنیم که گپ ویدیویی آنلاین با شخصیت های فیلم سایبر طبیعی ناشی از مجبور کردن کارگردان برای توجیه تکنیک تولید خود است ، اما اکنون تقریباً هیچ راهی ایمن برای ملاقات با دوستان به غیر از بزرگنمایی ، اسکایپ و واتس اپ وجود ندارد.

بازی با روان

اما شرایط دنیای واقعی تنها چیزی نیست که به فیلم زندگی مضاعف می بخشد. به نظر می رسد سرب چیزی بیش از مجموعه ای از قدیمی ترین کلیشه های ترسناک نیست ، اما فیلم به دلیل آنها در ورطه کسالت ، بی علاقگی و بی علاقگی هرگز شکست نمی خورد. این کارگردان می داند که چگونه می تواند از گرد و غبار خلاص شود ، مفاصل خشک را روان کند ، چهره ای زشت و چروک را تازه و تازه کند و ما را وادار به مراقبت مجدد کند. طبیعتاً فیلم این کار را از طریق شخصیت هایش انجام می دهد.

“میزبان” ، مانند “پروژه جادوگر” بلر ، بیست سال پیش ، مطابق با نقش آفرینی بسیار طبیعی اعضای گروه ، از نام واقعی بازیگرانش برای شخصیت های خود استفاده می کند. میزبان می داند که اگر بتوانیم به شخصیت ها اعتماد کنیم ، آنها را تا پایان دنیا مشغول خواهیم کرد و کلیشه های بی ربط را مرتب خواهیم کرد.

جزئیات ریز و درشت

دقت در جزئیات

این فیلم پر از جزئیات ریز و درشت است که همه به ضربات قلم مو تبدیل می شوند که تصویر طبیعی یک چت ویدیویی معمولی را تشکیل می دهند که احتمالاً بسیاری از ما با آن تعامل داریم. از لحظه ای که هیلی لپ تاپ خود را در سکوت قبل از طوفان پر سر و صدا سلام و احوالپرسی ترک می کند تا دوستانش را به لباس مناسب تر برای جلسه خود دعوت کند ، تا لحظه ای که همه در ورودی های جدید به یکدیگر سلام می کنند و برای مدت طولانی ، به طرز دردناکی از آنها استقبال می کنند .

انجام می دهند؛ از لحظه ای که همه نسبت به مدل موهای جدید یکی از شخصیت ها واکنش نشان می دهند تا لحظه ای که هنگام تماشای مشاجره ردینا و نامزدش با یکدیگر ، درمورد دلیل گمانه زنی می کنند ؛ از لحظه پنهان شدن تدی در پشت نامزد خود راضی تا لحظه ای که پدر کارولین به شوخی بدن برنزه خود را به دوستان دخترش نشان می دهد و باعث خجالت و خنده آنها می شود. از صحنه ای که یکی از شخصیت ها از ترس لپ تاپ خود را به دستشویی می برد تا لحظه ای که شخصیت ها با یکدیگر دست می دهند!

فیلم سرشار از جزییاتِ ریز و درشتی است که همه در کنار یکدیگر به ضرباتِ قلمویی تبدیل می‌شوند که تابلوی طبیعی یک چتِ تصویریِ تیپیکال را که احتمالا همگی با اکثرشان ارتباط برقرار می‌کنیم می‌سازند

آنچه مهم است این است که فیلمساز از نشان دادن شخصیت های جوان خود به عنوان جوانانی مغرور ، پربار و اعصاب خردکن که به سبک دهه هشتاد اسلر ، لحظه های مرگ خود را تا حد ممکن غم انگیز می شمارند ، امتناع ورزد. اگرچه در اینجا نیز یک کلیشه وجود دارد که اخطار مرگ جدی گرفته نمی شود ، اما شیوه اجرای این کلیشه در اینجا ناشی از بی احترامی آشکار و خودخواهانه شخصیت ها نیست ، بلکه ناشی از انگیزه ای قابل درک و فهم است که شاید حتی اگر جای آنها بودیم ما نیز تصمیمی مشابه گرفتیم. شخصیت ها به خاطر تکبر و حماقت مجازات نمی شوند ، بلکه به دلیل نادانی باورپذیرشان مجازات می شوند.

مهمترین راز کارایی بالای “میزبان” از خودآگاهی سازنده دو خطر مهلکی است که فیلمهای لپ تاپ را تهدید می کند و تلاش برای تبدیل آنها از یک نقطه ضعف به یک نقطه قوت. اولین مورد طول فیلم است. ساختار جمع و جور فیلم های جرایم اینترنتی برای روایت داستان های طولانی طراحی نشده است و فیلم های این زیر ژانر در برابر یکنواختی بسیار آسیب پذیر هستند. آنها تا آنجا که می توانند در کوتاه مدت ، تحت وزن داستانهای طولانی خم می شوند ، به همان اندازه که کنجکاو و سوزناک هستند ، تیز و ظریف هستند. برای توجیه تکنیک محدودکننده خود ، آنها به یک ریتم آتشین و یک سری آتش مسلسل نیاز دارند.

خلاصه داستان

خوشبختانه “میزبان” فقط 56 دقیقه (یا به اندازه یک قسمت از یک سریال معتبر) از این خطر آگاه است. نتیجه یک فیلم کوتاه اما فشرده ، مختصر اما مفید است که نه تنها وقت پیاده روی را از دست نمی دهد ، بلکه وقتی سرانجام پرواز می کند ، مانند یک قطار هوایی عجول است که به پایان مسیر خود نمی رسد. حرکت را متوقف نمی کند صحنه های ترسناک فیلم یکی پس از دیگری با ریتمی منظم و رو به جلو کاشته و حذف می شوند. به محض اینکه به نظر می رسد بیل و کلانگمن قصد دارند به عمق کم فیلم برسند ، به تیتراژ پایانی می رسیم.

در واقع ، همین که ایده مسخره تماشای کشتار برخی افراد توسط شیطان شیطانی از طریق وب سایت هایشان به پایان رسید ، فیلم به پایان می رسد. راب زبان با تصمیمی که وضوح و هوش بالای او را نشان می دهد ، “میزبان” را به عنوان یک تفریح ​​تفریحی طراحی کرده است. این بزرگترین عنصری است که “کانگوروهای” جیمز وان را به چنین فیلم های محبوب و تأثیرگذاری تبدیل می کند و دقیقاً همین عنصر است که اگر نادیده گرفته شود ، منجر به شکست تعداد بی شماری از کلون های “کنگرینگ” می شود.

عدم  شخصیت محوری

عدم شخصیت محوری

فیلم های وان شخصیت محور نیستند. آنها نان قدم های ترسناک خلاقانه و سرگرم کننده خود را می خورند. شخصیت های آنها هرگز روی پله های فیلم نمی پرند و وقت ارزشمندی از محتوای اصلی فیلم نمی گیرند. «میزبان» همچنین مجهز به شخصیت های کارگردانی است که تسلیم وحشت هایی می شود که فیلمساز از آنها می کند. و دقیقاً همانطور که از پارک تفریحی انتظار داریم ، “میزبان” خیلی جدی خودش را نمی گیرد. جیغ و شوکی که فیلم از بیننده دریافت می کند ناشی از ترسناک آزار دهنده نیست بلکه ناشی از یک وحشت لذت بخش و سرگرم کننده است. تمام کلیشه های ترسناکی که از شدت تکرار حفظ کرده ایم را می توان در “میزبان” یافت.

این فیلم چنان مجموعه ای از انواع ترفندهای ترسناک معمولی فیلم های ناخودآگاه خانه شبح است که حتی ممکن است از آن به عنوان نامه ای عاشقانه به ژانر استفاده شود. از نیروی نامرئی که شخصیت ها را روی زمین می کشد تا صحنه ای که یکی از شخصیت ها از آن برای پختن آرد روی زمین برای دیدن آثار شیطان شیطانی استفاده می کند ؛ از صحنه ای که شخصیت ها از دوربین پولاروید برای گرفتن موجودی نامرئی با چشم غیر مسلح استفاده می کنند تا صحنه ای که از چراغ فلاش دوربین برای روشنایی یک اتاق تاریک مشکوک استفاده می کنند ؛ از توالی بازرسی اتاق زیر شیروانی تا انفجار لامپ ها و نشت محتویات کابینت آشپزخانه.

واکنش افراد

“میزبان” تقریباً شامل هیچ لحظه ترسناک بکر و غیرمنتظره ای نیست که هزاران بار در فیلم های دیگر ندیده باشیم ، اما عملکرد ظریف و موثر آنها چیزی است که بندرت می بینیم و اینجاست که “میزبان” می درخشد. به خصوص با توجه به اینکه حتی در مواقع آشفتگی عملی ، واکنش های دختران واقعی باقی می ماند. چشم های قرمز از گریه ، صورت های پف کرده ، افتادگی بینی ، نگاه های خیره ، عطسه های کودکانه و زبان های ترسناک مطلق ، پذیرش هرچه بیشتر و راحت ترین وحشت ماوراural طبیعی فیلم را امکان پذیر کرده است.

اما این بدان معنا نیست که “میزبان” فاقد هرگونه خلاقیت است. این فیلم از برخی از ویژگی های نرم افزار بزرگنمایی ، هم برای داستان سرایی و هم برای ایجاد فضایی آزار دهنده ، جالب استفاده کرده است. به عنوان مثال ، اما با روشن کردن فیلترهای تغییر چهره به گپ اضافه می شود. صافی که با چهره یک مار زشت و وحشتناک که دائما زبان قرمز چنگال خود را بیرون می آورد ، چهره او را تغییر می دهد. اما فراموش می کند که این فیلتر را قبل از عقرب شدن ماه خاموش کند.

بنابراین نه تنها تغییر چهره ناگهانی او در لحظات پرتنش فیلم باعث شگفتی های خوبی می شود ، بلکه تماشای زبون گونه این فیلتر مسخره بر چهره دختری است که به گوشه ای از خانه پناه می برد و بدون آسیب رساندن عطسه می کند. لحن فیلم. ، زندگی روزمره و پوچ گرایی به وضعیت او می افزاید ، وضعیتی که در بسیاری از فیلم های ترسناک محبوب بیش از حد تاریک امروز وجود ندارد.

قابلیت های نرم افزار بزرگنمایی

خلاقیتی باحال

اما شاید تحسین برانگیزترین خلاقیت فیلمساز با قابلیت های نرم افزار بزرگنمایی ، زمینه شخصی سازی شده کارولین باشد. کارولین پس زمینه متحرکی را برای خود انتخاب کرده است ، یک فیلم تکراری از ورود او به اتاق خواب ، عبور از جلوی وب کم کامپیوترش و سپس خارج شدن از آن. در طول فیلم ، سازنده فیلم سه عکس العمل متمایز از زمینه متحرک کارولین دریافت می کند: شوخ ، ترسناک و تراژیک. با زیرکی ، او از زمینه تکراری و تکراری کارولین برای گرفتن مچ مخاطب خود درست در زمانی که حداقل انتظار آن را دارند استفاده می کند.

رعب آور است زیرا تناقض وحشتناک تماشای کوبیدن سر خونین کارولین بر روی میز در برابر تصویر ساکت کارولین در پس زمینه بدون ورود و خروج از اتاق کارولین به نتیجه جالبی منجر می شود و سرانجام تصویر تکراری باقی می ماند. این امر منجر به یک احساس غم انگیز از مرگ غم انگیز او و تناقض وجود او در نبود او شده است.

فیلم استعاره از چیست؟

رفتار “میزبان” با دوران کرونا فقط به توضیح دلیل چت ویدیویی شخصیت ها محدود نمی شود. این فیلم با وجود جنبه ماورا for طبیعی خود می تواند استعاره ای از ترسهای واقعی زندگی در کرونا باشد. به عنوان مثال ، حتی اگر دختران در اطراف اینترنت جمع شده اند. اما این “اجتماع آنلاین” نمی تواند جای جلسات فیزیکی گذشته را بگیرد. ما ممکن است راهی برای فریب خود از طریق نرم افزار چت ویدیویی پیدا کرده باشیم که هنوز هم می توانیم با هم باشیم ، اما “میزبان” کم کم توهم ما را ترک می کند. به محض شروع حمله نیروهای متخاصم ، واقعیت منزوی و جدا از شخصیت ها به شکلی انکار ناپذیر برای آنها ثابت می شود. در حالی که دوستانشان کشته می شوند ، بازماندگان نمی توانند کاری جز تماشا و فریاد زدن انجام دهند.

اشتباه مهلک دختران این است که آنها فکر می کنند گردهمایی دیجیتالی آنها جایگزین خوبی برای همبستگی و وحدت نیاکانشان در برابر وحشت سرگردانی در سایه های بیرون از نور آتش است. بانویی که شبح را احضار می کند ، که برای مثال قرار بود راهنما و نگهبان آنها باشد ، تسلیم اتصال غیرقابل اعتماد اینترنت می شود. بنابراین ، به محض اینکه وی به دلیل مشکلات ارتباطی خود از چت خارج می شود ، دختران خود را برهنه و آسیب پذیر می دانند و بدون یک فرد باتجربه آنها را در تاریکی ناشناخته در مقابل نیرویی ناشناخته هدایت می کنند. در پایان ، تنها کاری که آنها می توانند انجام دهند تماشای تصرف هیولا توسط دوستانشان در حالی که منتظر نوبت خود هستند ، است.

کلام آخر

اگر بپذیریم که مهمترین درس شیوع کرونا (درسی که هرگز واقعاً آموخته نشده است) این بود که بشریت ، با تمام شکوه و عظمت تکنولوژیکی خود ، تسلیم خشم واقعی و بدوی طبیعت می شود ، پس می توانیم آگاهی فلج کننده دختران را از ماهیت ذاتی رایانه های آنها در برابر نیرویی فراتر از آن است. و واکنش تکان دهنده آنها نسبت به مرگ دلخراش نوبت آنها را استعاره ای ایده آل برای توصیف این دوره دانست.

برچسب‌ها:,

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + 17 =