0

نقد فیلم ایستگاه اتمسفر

نقد فیلم ایستگاه اتمسفر

در ایستگاه اتمسفر ، برخلاف سایر فیلم های اجتماعی این سال ها ، مردم سعی می کنند هوای یکدیگر را داشته باشند. اولین فیلم مهدی جعفری به عنوان کارگردان ، یک فیلم کوچک با ایده های انسانی است.

ترکیب “فیلم اجتماعی” احتمالاً پرکاربردترین اصطلاح در واژگان سینمای ایران است. بسیاری از تولیدات سینمایی هر ساله به عنوان فیلم اجتماعی شناخته می شوند. فیلم های اجتماعی در سال های پس از انقلاب ، در هر دوره به دلایل مختلف ، از جمله: سیاست های نظارتی و هدایتی وزارت ارشاد ، مسائل اجتماعی آن روز تحت تأثیر فضای فرهنگی اجتماعی جامعه و مدهای غالب سینمایی ، از لحاظ شکل و محتوای تغییر یافته است. به عنوان مثال می توان به چرخه فیلم های جوانان در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 ، سینمای آپارتمانی اجتماعی اشاره کرد که از اواخر دهه 1980 تحت تأثیر فیلم های اصغر فرهادی ظهور کرد و فیلم های غم انگیز درباره زندگی طبقات پایین تحت تأثیر موفقیت سعد آباد اشاره به یک روستایی.

فیلم ملبورن

فیلم های مشابه که در یک چرخه قرار می گیرند و با استفاده از الگوهای مشترک از یکدیگر تغذیه می کنند. به عنوان مثال ، فیلم هایی مانند “ملبورن” نیما جاویدی ، “شکاف” کیارش اسدی زاد و “تابستان داغ” ابراهیم ایرجازاد همگی در چرخه فیلم های اجتماعی طبقه متوسط ​​قرار می گیرند. با مشاهده این سه فیلم می توان الگوهای متداول را در آنها یافت.

به عنوان مثال ، در نقطه عطف هر سه فیلم ، مرگ یک کودک باعث درام فیلم می شود. فیلم ها همچنین سعی کرده اند با تغییراتی که دارند خود را از همان الگوهای مشابه متمایز کنند. رویکردی که گاه منجر به فیلم های متفاوت و قابل توجهی شده است. «بدون تاریخ ، بدون امضا» ساخته وحید جلیلوند با وجود ضعف های آشکار و الگوی تقلیدی ، به دلیل انتخاب اخلاقی شخصیت امیر آقایی در انتهای فیلم ، کمی از دنیای فیلم های فرهادی فاصله می گیرد.

رویکرد انتقادی

رویکرد انتقادی غالب در فیلمبرداری ایران به تجزیه و تحلیل سطحی محتوا یا فهرست کردن نقاط قوت و ضعف فنی ، اجرایی ، فیلمنامه نویسی و … برمی گردد. آنها به دنبال ارزیابی این فیلم ها هستند. در نگاه اول ، متن انتقادی به اندازه خود فیلم اخته شده است و هیچ پیشنهادی ارائه نمی دهد. فیلم هایی که گفته می شود تعهد و مسئولیت اجتماعی سازندگانشان در برابر واقعیت ها و چالش های اجتماعی را نشان می دهد.

بنابراین ، کار با این فیلم ها بدون توجه جدی به زمینه ای که این فیلم ها در آن پدید آمده اند ، به چگونگی استفاده و توسعه الگوهای مشترک آنها و بررسی رابطه آنها با واقعیت های اجتماعی ، هیچ کارکرد و تاثیری ندارد. از چنین برخوردهایی ، شاید بتوان ماهیت واقعی فیلم های بادی مانند Forever و One Day سعید روستایی را بهتر درک کرد. همچنین می توان با چند نمونه مواجه شد که بسیار فراتر از هیاهوی فیلم های دیگر رفته است. فیلم هایی که علی رغم کمبودهایی که داشتند ، توانستند پیشنهادهای جدیدی را ارائه دهند.

فیلنامه‌ی ایستگاه اتمسفر

ایستگاه اتمسفر

مهدی جعفری در اولین فیلم خود ، ایستگاه اتمسفر ، سعی کرد بدون عجله و بی حوصلگی یک داستان سر راست را روایت کند. جعفری به همراه همسرش مهین عباس زاده فیلمنامه ایستگاه اتمسفر را نوشتند. این فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر 1995 در بخشی خارج از رقابت به نمایش درآمد و مورد توجه کمی قرار گرفت. سال گذشته فیلم دفاع مقدس “23 مرد” منتشر شد ، دومین فیلم جعفری بر اساس داستان واقعی اسارت 23 ستیزه جو جوان ایرانی. فیلمی که بیشتر از اتمسفر توجه او را به عنوان یک کارگردان مشتاق جلب کرد. البته مهدی جعفری به عنوان یک فیلمساز پیشکسوت (وقت ناهار ، اتوبوس شب ، خط ویژه و …) سالها تجربه ساخت فیلم کوتاه و مستند را دارد. ایستگاه جوی ، چند سال پس از ایجاد و پس از فیلم “23 مرد” ، سرانجام به تازگی در وب منتشر شد.

در زیر بخشهایی از داستان فیلم آورده شده است.

جدایی وحید و مرجان

وحید و مردجان (آناهیتا افشار) بدون اطلاع اطرافیان چند ماه مخفیانه از هم جدا شدند. در طی یک تصادف رانندگی ، مرجان می میرد و در غیاب او ، اسرار آشکار می شود. به نظر می رسد که مردجان در طی مهاجرت خود مقدار زیادی از دست داده و بدون اطلاع مادرش لایا (روی افشار) و با امضای وی قبض ، قبض تحویل داده است. وحید خودش را مقصر این حادثه می داند و همچنین برای پرداخت بدهی های مرجان به دلیل دینش به لعیا تلاش می کند.

وی که هنگام تحصیل در دانشگاه در شرکت دانشبانیان دوستان شرکت کرده بود ، قصد دارد با فروش سهم خود بدهی به مرجان را پرداخت کند. وحید همچنین با یکی از همکاران شرکت خود به نام نازنین (سوگال کلاتیان) رابطه عاطفی دارد و اتفاقاتی که برای وحید رخ می دهد نیز بر روابط آنها تأثیر می گذارد. هر یک از اطرافیان وحید در صحت عملکرد وحید و صداقت وی شک دارند و در این بین باید در برابر قضاوت دیگران مقاومت کند. دایی مردجان (شاهرخ فروتنیان) وحید را عامل مرگ مردجان می داند و تاریخچه پول را می داند و مدام زیر گوش لعیا می خواند که او یک فنجان زیر نیم فنجان دارد.

همانطور که فیلم از شلوغی و هیاهوی معمول سینمای اجتماعی فرار کرده ، درعوض با ارائه مستقیم مفاهیم و شعارهای اجتماعی خود با نهایت سخاوت عمل کرده است. سخاوتی که حتی در خلاصه داستان رسمی فیلم نیز دیده می شود؛ “جو هوای زمین است و ما هوای یکدیگر هستیم”

ازدحام

«ازدحام» و «انباشت مسائل اجتماعی» دو راهکار موثر فیلم های اجتماعی برای جذب مخاطب و سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف آنها است. سالها پیش ، کارگردان فیلم کلاسیک و ماندگار کازابلانکا ، مایکل کوتتیس ، چیزی شبیه به این گفته بود. آنقدر وقایع فیلم را سرعت می دهم که کسی در غیر واقعی بودن ماجراهای فیلم شک نمی کند. این گفته احتمالاً استراتژی درستی برای خلق روایت های جذاب در قصه گویی و سینمای رویایی آمریکا است.

سینماگران در اینجا به طور مشابه و ناخودآگاه گزاره کورتز را در زمینه ای دیگر ، سینمای اجتماعی که ادعای واقع گرایی دارد ، اجرا می کنند. فیلم هایی که ریتم سریع آنها از طریق بازدهی هوشمندانه و منسجم اتفاق نمی افتد ، بلکه در نتیجه شلوغی ، آشوب ، انواع بلایا و اتفاقات رخ می دهد. برای همیشه و یک روز سعید روستایی نمونه موفقی از این نوع فیلم سازی در سینمای ایران است که از قضا طرفداران زیادی پیدا کرد.

سینمای اجتماعی

سینمای اجتماعی

در این فیلم ، نمونه ای از یک سینمای اجتماعی بدبخت ، فیلمساز گهگاه بهانه هایی می آورد تا شخصیت های فیلم ، زوج جذاب نوید محمدزاده و پیمان معادی را در تصویر مردم جنوب شهر زنده کند. این فیلم داستان خود را تنها از طریق درگیری های متعدد ، قمه زنی ها و قلدری ها روایت می کند. فیلمسازی که به جز این تاکتیک ها ، استراتژی دیگری برای ایجاد موقعیت های نمایشی دراماتیک ندارد. جالب اینجاست که فیلمی با این سطح از درام ساختگی نیز ادعا می کند که واقعیت را نشان می دهد.

قرار است در “انتهای خیابان هشتم” شخصیت های فیلم در مدت زمان کوتاهی مأموریتی غیرممکن را به پایان برسانند و در این مدت با انواع بلاها و مصیبت ها روبرو شوند. در واقع ، این فیلم ها چنان وقایع فیلم را شلوغ می کنند که مخاطب متوجه نمی شود دنیای فیلم غیرواقعی است. در نتیجه ، چنین فیلم هایی ، علی رغم ادعاهایشان ، فرسنگ ها با واقعیت های اجتماعی پیرامون فاصله دارند.

روایت فیلم

به همین دلیل ، ایستگاه اتمسفر سعی کرده است بدون تکیه بر این صداها ، روایت خود را پیش ببرد. وی همچنین در تدوین فیلم نیز مشکلی دارد. به عنوان سردبیر ، حمیدرضا قربانی (خانه ای در خیابان 41) از ریتمی با سرعت بالا فاصله گرفته و سعی کرده با انتخاب ریتمی معقول ما را به شخصیت ها و زندگی آنها نزدیک کند. ریتم درونی فیلم در اجرا و کارگردانی کم و بیش در مقایسه با نمونه های مشابه دستخوش چنین رویکردی محدود کننده است. این رویکرد در صحنه هایی که درگیری بین شخصیت ها بیشتر می شود نیز دیده می شود. به عنوان مثال ، در سکانسی که عمو جلال با وحید درگیر می شود ،

دوربین درگیری این دو را از داخل ماشین و از فاصله دور به ما نشان می دهد. در خارج از قاب دوربین حتی لحظاتی درگیری بین این دو وجود دارد. بخشی از ریتم سنجیده شده فیلم ناشی از شیمی مناسب رابطه بین شخصیت ها و روابط متعادل بازیگران فیلم است. فقط شخصیت عمو جلال با یک بازی بد و از نظر شاهرخ فروتنیان در برخی شرایط لحن مهار داستان را بر هم می زند.

کیایی در نقش وحید

نقش محسن کیایی

محسن کیایی که با بازی در نقش های کمدی در فیلم های برادرش مصطفی کیایی به مخاطب معرفی شد ، یکی از پرکارترین بازیگران سینمای ایران در سال های اخیر است. بازیگری که توانایی اصلی او در شخصیت پردازی شخصیت های شخصیت ها با بازی های اغراق آمیز ، سلیقه ای است. سر بلندگو اصطلاحی است که گاهی اوقات به طنز بسیاری از بازیگران ایرانی و نقش آنها را می شنویم.

محسن کیایی ، علی رغم هیکل بزرگ ، از آن بهره چندانی نمی برد (مگر در همان جهت نوع شناسی). در واقع او رئیس سخنرانی است که در کار خود مهارت دارد! جعفری با در نظر گرفتن جو فیلم و روابط شخصیت ها با انتخاب محسن کیایی ریسک کرده است. خطری که می تواند منجر به فروپاشی کامل فیلم شود. اما کیایی در نقش وحید ، با پرهیز از اغراق های چشمگیر ، تا حدی از گونه شناسی های معمول خود فاصله گرفته و موفق به خلق یک شخصیت نسبتاً باورپذیر شده است.

فیلم شلوغ و پر هیاهو

همانطور که فیلم از شلوغی و هیاهوی معمول سینمای اجتماعی فرار کرده ، درعوض با ارائه مستقیم مفاهیم و شعارهای اجتماعی خود با نهایت سخاوت عمل کرده است. سخاوتی که حتی در خلاصه داستان رسمی فیلم نیز دیده می شود؛ “جو هوای زمین است و ما هوای یکدیگر هستیم.” چرا باید چنین خلاصه داستان در فیلمی منتشر شود که از قضا سعی در قصه گویی داشت؟ خلاصه ای که صریحاً مضمون و ایده اخلاقی حاکم بر جهان فیلم را توصیف می کند. ایده ای که در طول فیلم در موقعیت های رو در رو و به صورت دیالوگ های مستقیم به طرق مختلف مورد تأکید قرار می گیرد. در نتیجه این کنایات ، فیلم در بعضی جاها به روایتی آموزنده اخلاقی نزدیک شده است. گویی با یک فیلم تلویزیونی روبرو هستیم.

فیلم پر از رمز و راز

البته بخشی از تفاوت فیلم با نمونه های مشابه سینمای اجتماعی در ایده موضوعی آن نهفته است. روایت ایستگاه جوی ، مانند بسیاری از فیلم های اجتماعی این دهه ، از مجموعه ای از رمز و رازها ، دروغ ها ، رازداری و موقعیت های مبتنی بر معضلات اخلاقی تشکیل شده است. شخصیت هایی که در قلمروهای اخلاقی اغراق آمیز هستند ، طبق یک قانون از پیش تعیین شده ، قسمت های شرم آور وجود خود را برای یکدیگر آشکار می کنند.

نمونه های بسیاری مانند ملبورن نیما جاویدی وجود دارد که با انتخاب غیراخلاقی شخصیت های آنها همراه بود. اما در ایستگاه جوی ، شخصیت اشتباه وحید ، با وجود قرار گرفتن در موقعیت تنگ ، به گزینه های مخالف پایبند است. این ویژگی علی رغم تمام شعارهای موجود در فیلم ، ویژگی کمی نیست. ناتوانی اخلاقی ویژگی است که به سختی می توان آن را در فیلم های اجتماعی ضد اخلاقی سینمای ایران یافت.

شخصیت طلبکار

شخصیت طلبکار

این فیلم با زیرکی شخصیت طلبکار را از داستان فیلم حذف می کند و او را به ما نشان نمی دهد. شخصیتی که طبق همان منطق شلوغی و شلوغی می تواند حضوری تهدیدآمیز داشته باشد. اما فیلم نشان می دهد که او علاقه زیادی به این صحنه های پر آشوب و موقعیت های دراماتیک ندارد. در نتیجه ، این فیلم به جای شخصیت یک بستانکار ذریه ، پیرزنی منطقی از همسایگان لعیا را واسطه می کند. این انتخاب ها به نوعی از همان رویکرد اخلاقی فیلم پیروی می کنند. در ایستگاه اتمسفر ، به استثنای یک شخصیت غیر منطقی (عمو جلال) و دو خرده شیشه (بانیپال شومون به عنوان وارد کننده کالاهای قاچاق و شخصیت آقای براتی که قصد دارد سهام وحید در دانش بنیان را بخرد) ، کاستی ها انتخاب های اخلاقی را نشان می دهد.

فیلم ایستگاه اتمسفر

فیلمی در قالب گزارش

ما اشاره کردیم که مشکل سایر فیلم های اجتماعی پر از ایده و مضمون است. فیلم هایی که می خواهند مجموعه ای از موضوعات و موضوعات روز را در قالب گزارشی در قالب یک تیتر ، بدون دقت در هر یک از آنها پوشش دهند. «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان از این لحاظ نمونه ای مثال زدنی است. فیلمی که می خواهد از نوه ها گرفته تا مسائلی مانند اسیدپاشی ، خشونت علیه زنان ، قصاص ، مجرمان و عدالت اجتماعی و مواردی از این دست را پوشش دهد.

سرانجام ، فیلم برای جلب مخاطب از این عناوین خبری در قالب افراد سودجو استفاده می کند و در عین حال نقش یک فیلم معترض و طنزپرداز را بازی می کند. این ارجاعات بی شمار به موضوعات اجتماعی ترفندی برای پوشاندن نقاط ضعف فیلمنامه و فقدان قدرت داستان گویی استفیلم اتمسفر از این رنج می برد. سکانس ها و موقعیت های پراکنده ای که به خوبی در ساختار فیلم نمی گنجند و عملکرد شعاری پیدا می کنند. ایستگاه های جوی به موضوعات مختلفی از جمله واردات کالای قاچاق ، مهاجرت و تولید داخلی می پردازند.

سکانس بی فایده

در یک سکانس بی فایده در اواخر فیلم ، شخصیت نازنین فعالیت های شرکت دانش بنیان خود را برای لعیا توضیح می دهد. شرکتی که متخصص در ساخت پلیمرهای گلخانه ای است و در این فیلم مشکلات کار آنها به صورت پراکنده ذکر شده است. فیلم به نوعی در تقابل این دو است؛ افرادی که با همه مشکلات و موانع ، گام به گام برای پیشرفت خود و کشورشان تلاش می کنند و شخصیت های بلند پرواز مانند مرجان ، که با تمایل به مهاجرت و سرمایه گذاری در فعالیت های تجاری غیرقانونی ، قصد دارند صد سال را سپری کنند یک شبه مرگ شخصیت مرجان از این نظر قابل توجه به نظر می رسد ، مردی که با آرزوهایش به خاک سپرده شده است. در نتیجه ، فیلم از طریق این تقابل دیدگاه ایدئولوژیک خود را آشکار می کند.

رازهای مرجان و وحید

رازهای مرجان و وحید باعث ایجاد موقعیت های دراماتیک در فیلم می شود. این دو داستان طلاق خود را از دیگران پنهان کرده اند. مرجان بدون اطلاع مادرش لعیا و وحید پول زیادی خواسته است. جوانانی که با سهل انگاری و اشتباهات خود ، زندگی خود و اطرافیان را دچار مشکل می کنند. به نظر می رسد راه درست برای این شخصیت های جوان در گرو پذیرش نگاه مصلحت آمیز و راهنمای بزرگان آنها است. از چنین دیدگاه هایی ، فیلم با نمای رسمی همخوانی دارد. اتمسفر علی رغم ایده های محافظه کارانه و عوارض جانبی سینمای اجتماعی ، مسلماً اولین گام قابل بحث برای خالق آن به دلیل تلاش های صادقانه اش برای روایت یک داستان انسانی است..

برچسب‌ها:,

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × یک =