0

نقد فیلم The Peanut Butter Falcon

فیلم The Peanut Butter Falcon

شاهین کره بادام زمینی به کارگردانی مشترک تیلور نلسون و مایکل شوارتز درباره زاک ، بیمار سندرم داون است که برای تجربه آزادی از خانه سالمندان فرار می کند. با ما برای این فیلم همراه باشید.

فیلم هایی که سفری را به تصویر می کشند ، گامی به سوی بلوغ شخصیت ها برمی دارند. افرادی که صفاتی به ظاهر متناقض دارند دور هم جمع می شوند تا بر مشکلات با یکدیگر غلبه کنند و سرانجام به مقصد برسند. لحظه ای که به مقصد می رسند ، می فهمند که چه مقدار تغییر کرده اند. در پروانه بادام زمینی ، این سفر فرار از تعهدات و قوانین نامطلوب در مورد آزادی است. سفر شاهین کره بادام زمینی تا حدودی یادآور خاطره انگیز Little Miss Sunshine است.

در آفتاب ، دختر کوچک تپلی به جاده می رود تا با خانواده و یک وانت زرد در یک مسابقه رقص شرکت کند و در این بین ، بسیاری از اتفاقات را تجربه می کنند. شاهین کره بادام زمینی با کیفیت مشابه آفتاب نیست. زاک از آسایشگاه فرار می کند و در راه با تایلر ملاقات می کند و آنها با هم سفری را آغاز می کنند تا زاک به آرزوی دیدن اثر مورد علاقه خود ، سالت واتر برود و بتواند یاد بگیرد. پروانه بادام زمینی فیلمی ساده و در عین حال دوست داشتنی است که براساس سفر قهرمان ساخته شده است. اگر علاقه مند به تماشای فیلم هستید ، بعد از تماشای فیلم ، ادامه متن را بخوانید.

تکه‌هایی از فیلم در ادامه لو خواهد رفت.

شاهین کره بادام زمینی از آن فیلم های مهیجی نیست که شما را میخکوب کند و پر از اتفاقات جذاب باشد. قرار است ارتباط بین انسانها در بستری کمتر تعاملی تعمیق یابد و تعریفی از دوستی ارائه دهد. یک بیمار مبتلا به سندرم داون به عنوان یک انسان مورد احترام است. تایلر در جایی از فیلم به زاک می گوید: “شاید شما نتوانید بسکتبال بازی کنید اما کارهای زیادی می توانید انجام دهید.” این نکته است. زاک نقص جسمی و روحی دارد. مثل هر انسان دیگری که دارای مزایا و معایبی است. افراد زیادی هستند که به سندرم داون مبتلا نیستند و در عین حال نمی توانند در مسابقات حرفه ای بسکتبال شرکت کنند. هرکسی بسته به توانایی خود می تواند در یک زمینه موفق شود. همچنین زاک قرار است شانس خود را با کمک دوستانش در کشتی امتحان کند.

آدم‌های به ظاهر متضاد با ویژگی‌های مشترک همراه می‌شوند تا مشکلاتی را به کمک هم پشت سر بگذرانند و درنهایت به مقصد برسند. لحظه رسیدن به مقصد متوجه می‌شوند که چقدر تغییر کرده‌اند. در شاهین کره بادام زمینی این سفر فرار از تعهدات و قوانین نامطلوب به سمت آزادی است

نفرت از زندگی گذشته

زاک و تایلر یک چیز مشترک دارند و آن نفرت آنها از زندگی گذشته است. آنها به دنبال فرار هستند تا آزادی بیشتری را تجربه کنند. زاک دو سال و نیم در یک خانه سالمندان زندگی کرد و چندین بار تلاش کرد فرار کند ، اما موفق نشد. تایلر پس از مرگ برادرش پس از آتش زدن وسایل همکارانش مجبور به فرار می شود. زاک و تایلر نیز اختلافاتی دارند. زک می داند که چرا از پرورشگاه فرار کرده و کجا می خواهد برود.

اهداف شخصیت‌ها

او یک هدف و یک رویا دارد. اما تایلر هدف خاصی ندارد ، او فقط می خواهد از جایی که هست فرار کند. شاید یکی از دلایل افول فیلم در میانه دلیل این ضعف در شخصیت پردازی تایلر باشد. او هدف خاصی ندارد که مخاطب آن را دنبال کند و برای رسیدن به آن هیجان زده شود. علاقه او به النور (پرستار خانه سالمندان) تنها جذابیتی است که برای شخصیت در میانه داستان ایجاد می شود. یک عشق معمولی که با ادویه ای از شوخ طبعی و کل ماجرا دست به دست می شود و در پایان به یک رابطه صمیمی منجر می شود.

مسافرتی هیجانی

فیلم های مسافرتی تناقضی را که بشر هر روز با آن روبرو می شود ، هدف قرار می دهد. تکرار و هیجان دوتایی. زندگی دائما در تلاش است تا روندی تکراری و خسته کننده برای انسان ایجاد کند. در یک زندگی تکراری و در قفس ، هیجان به صفر می رسد. با این حال ، زاک همچنین با برنامه های خود برای فرار از آسایشگاه از زندگی در قفس هیجان زده است.

سفر ذاتاً هیجان انگیز است زیرا انسان دائماً با حوادثی روبرو می شود که قادر به پیش بینی آن نیست. به عنوان مثال ، هنگامی که زاک و تایلر می خواهند از رودخانه عبور کنند ، کشتی در شرف سبقت از زاک است. مسابقات کشتی یا دیدار با آب نمک نیز پر از هیجان و انرژی است. این هیجان برعکس برخی لحظات کسل کننده آسایشگاه است که در آن زاک باید جلوی تلویزیون بنشیند و آنچه را دوست دارد تجربه کند.

فیلم‌هایی که در سفر می‌گذرند تضادی که بشر هر روز با آن مواجه است را هدف قرار داده‌اند. دوگانه تکرار و هیجان. زندگی به‌طور دائم سعی می‌کند روند تکراری و کسالت‌بار برای انسان ایجاد کند. در یک زندگی تکراری و در قفس هیجان به صفر نزدیک می‌شود
شخصیت پردازی النور

مشکلی که در روند شخصیت پردازی النور و تایلر ایجاد شده است ، که هیجان فیلم را کاهش داده و برخی تصمیمات شخصیت ها را غیر منطقی جلوه داده است ، تغییر شخصیت ها به طور ناگهانی و بدون برنامه است. به عنوان مثال ، النور که در طول فیلم به دنبال بازگرداندن زاک به پرورشگاه است ، تصمیم دارد در پایان فیلم به همراه زاک و تایلر به فلوریدا برود. بدون هیچ برنامه ریزی خاصی برای چنین تغییر شخصیتی در کل فیلم.

تایلر نیز تا حدودی بدون تغییر باقی مانده است. او هیچ هدفی در زندگی ندارد و فقط به زاک کمک می کند. او در پایان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و سپس به همراه زاک و النور به فلوریدا می رود. در واقع شخصیت او از ابتدای فیلم تغییر چندانی نکرده است. مجموعه وقایعی که در طول مسیر اتفاق افتاده اند آنقدر چشمگیر نبوده اند که بتوانند شخصیت های داستان را تغییر دهند. بر خلاف آفتاب کوچک ، که در آن همه شخصیت های درگیر سفر ، سبک زندگی و تصمیمات خود را برای آینده تغییر می دهند. هر یک از شخصیت های خانواده بر اساس سفری که تجربه می کنند و اتفاقاتی که می گذرانند تصمیم می گیرند آینده را به روشی جدید آغاز کنند. آیا سفر می تواند از این بهتر باشد؟ دستاوردی بهتر از تغییر؟

سه شخصیت اصلی فیلم

کارا کترهای اصلی فیلم

اگر بخواهیم به طور نمادین به سه شخصیت اصلی فیلم نگاه کنیم ، می توانیم همراهی این سه شخصیت را با ساختار روانشناختی انسان مقایسه کنیم. زاک به دلیل بیماری قادر به زندگی تنها نیست و نیاز به مراقبت و کنترل دارد. او بی پروا به سمت هدف خود حرکت می کند مگر اینکه چیزی او را متوقف کند. او در یک معضل بین عامل بازدارنده-محدود کننده و عامل رهایی بخشنده-بخشنده قرار دارد. النور نمادی از آن وجود و نهی از منکر است. وی مسئول آسایشگاه است. آسایشگاه محلی است که زاک به اسارت گرفته شده است. النور نمادی از عوامل بازدارنده مانند سنت و دین است.

در این فیلم ، او دائماً زاک را منع می کند و می خواهد جلوی او را بگیرد. او در طول فیلم مدام زاک و تایلر را تعقیب می کند تا مانع لذت بردن از آنها شود. وقتی می بیند که آنها مهمانی دارند ، عصبانی می شود و آنها را به شما صدا می کند. او همیشه با کار و برنامه پیش بینی نشده مخالف نبوده است.

شخصیت تایلر

تایلر نمادی از خلق و خوی وحشی و آزادکننده است. او دائماً به آزادی و رهایی فرمان می دهد و به زاك كمك می كند تا انرژی خود را پرتاب كند. آنها جشن گرفتند. آنها کارهای حرام انجام می دهند. آنها با سر به دریا می شتابند و در نهایت زاک را به شرکت در یک مسابقه کشتی تشویق می کنند. برای اینکه زاک را به پایان مسیر لذت خود نزدیک کند ، باید دست عامل مهار را روی فرمان قفل کند. در حقیقت ، مسیر لذت زاک جنگ بین النور و تایلر را دنبال می کند و زک باید انتخاب کند که کدام یک را دنبال کند.

ساختاری ساده و محتاطانه
شاهین کره بادام زمینی یک ساختار ساده و محتاطانه دارد. از الگوهای پیشین نهایت بهره را برده و در بعضی لحظات توانسته کمدی خلق کند

شاهین کره بادام زمینی ساختاری ساده و محتاطانه دارد. او از الگوهای قبلی نهایت استفاده را برد و در برخی لحظات توانست کمدی خلق کند. برخی از وقایع فیلم ، مانند چند دقیقه اول (که قرار است یقه تماشاگر را بگیرد) خنده دار و چشمگیر است ، اما کمبود شخصیت های پردرآمد و توالی وقایع در طول داستان ، ضبط آنها باعث شده است بخشی از فیلم خسته کننده است. به طور کلی ، فیلم را می توان دوست داشت ، اما امکانات فیلم را با دلایل بسیار معقولی نمی توان تعریف کرد. پروانه بادام زمینی فیلمی سرگرم کننده است که می توانید یک جمعه بعد از ظهر وقتی همه فیلم های اسکار را دیده اید تماشا کنید و کمی لذت ببرید و سرانجام فردا صبح آن را به دوست خود معرفی نکنید.

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 + یازده =