0

نقد فصل اول سریال Cursed

فصل اول سریال Cursed

10 قسمت از سریال 1 نفرین شده نتفلیکس با تلخی نشان می دهد که وقتی “فانتزی” فقط به دلایل تجاری و بدون هیچ خلاقیت قابل احترامی وارد داستان می شود ، فقط نقایص متعدد آن را بیشتر نمایان می کند.

همیشه آثاری که بسیار تحسین شوند ، چه به طور موقت و چه در طولانی مدت ، می توانند به طرز عجیبی برای یک رسانه مخرب باشند. زیرا آنها در جلب توجه عمومی بسیار درخشان هستند به طوری که همه می خواهند محصولاتی مانند آنها را وارد بازار کنند. مطمئناً ، این آثار برتر می توانند هنرمندان خلاق و جدید را القا کنند و در طولانی مدت ، غیر مستقیم محصولات هیجان انگیز دیگری ایجاد کنند. اما متأسفانه ، ما در دوره ای زندگی می کنیم که بسیاری از مردم به دنبال الهام گرفتن نیستند ، بلکه به دنبال کپی کردن محصولات بسیار موفق هستند.

آزاردهنده‌ترین تضاد حاضر در سریال فانتزی Cursed آن‌جا به چشم می‌آید که می‌بینیم که ضعیف‌ترین سکانس‌های آن را لحظات گره‌خورده به داستان‌گویی فانتزی تشکیل می‌دهند

در گذشته با توجه به محدودیت های مالی سینما و تلویزیون ، انجام این کار کمی دشوارتر بود. چون مثلا اگر تقلیدها جواب نمی داد ، سری جدید در چند قسمت لغو می شد. در سینما نیز اگر یک فیلم بیش از حد از محصولات مشابه تقلید کند ، آنقدر مورد تمسخر قرار می گیرد که این استودیو به سرعت تیم تولید خود را کنار می گذارد. در نتیجه ، سازندگان فیلم بیشتر مراقب بودجه های زیادی برای پروژه های توخالی و پر از تقلید بودند. از آنجا که آنها نمی خواستند از لحاظ مالی شکست بزرگی را متحمل شوند ، منتقدان آنها را لگد کردند و سرانجام ، چند سال بعد ، دیگر فرصتی برای بدست آوردن بودجه لازم برای کارهای بعدی خود نداشتند.

همه اینها ناشی از نقاط قوت شبکه کابل و استودیوهای فیلم سازی بود. این استودیوها سودآوری یک فیلم را در گیشه سنجیدند و شبکه ها با نگاهی ساده به آمار هر مجموعه ، متوجه تأثیر مثبت یا منفی آن در تمایل مخاطب به پرداخت هزینه ماهانه شدند.

بنابراین تمام نقایص سیستم استودیو ، حداقل معیارهای واضحی برای اندازه گیری موفقیت یا شکست مالی در کارهای مختلف وجود داشت که مقلدان در اکثر موارد به طور خودکار از بین می رفتند.

نقایص استودیو
پوستر فیلم نفرین شده

جریانات تجاری

اکنون با ظهور شبکه های آنلاین / جریانی که تجارت آنها وابسته به توجه مخاطب به یک اثر و صرفاً مبتنی بر اشتراک کلی نیست ، متأسفانه همین مقدار محتوای با کیفیت می تواند ساخت یک سریال یا فیلم را توجیه کند. البته این به خودی خود چیز بدی نیست و ممکن است به بسیاری از افراد با ارزش فرصت خلاقیت را بدهد. هنرمندانی که به هر دلیلی در سیستم های قبلی چنین فرصتی پیدا نکردند.

تأثیر منفی سیستم جدید شبکه آنلاین وقتی آشکار می شود که سریالی مانند Cursed را تماشا می کنیم. سریالی که هر آنچه بسیار بزرگتر از خودش است ، با تقلید از آثار. چنین سطحی از کپی برداری آشکار ، اگر در مدل های سابق تجاری هالیوود انجام شود ، سازندگان ملعون اکنون با مشکلات عظیمی روبرو هستند. اما اکنون Netflix لزوماً مشکلی ایجاد نمی کند. از آنجا که Cursed 10 ساعت محتوای بیشتر ، 1 فصل دیگر و 1 سریال دیگر به سبک داستانی محبوب به بایگانی این شبکه اضافه کرده است. Netflix همان اعداد را می خواهد.

بنابراین اگر طرفداران فانتزی 2 قسمت نفرین شده را ببینند ، تقریباً آن را دوست ندارند و فقط در ذهن خود می گویند ، “Netflix واقعا محتوای زیادی دارد و می تواند هزینه اشتراک ماهانه خود را توجیه کند!” ، ساخت یک نفرین برای شبکه – پیروزی. زیرا در اینجا ما با یک مدل تجاری روبرو هستیم که افزایش حجم محتوا به خودی خود ارزشمند است. سیستم جدیدی که تقریباً بطور همزمان شانس تولید محصولات افتضاح و خارق العاده را افزایش می دهد.

عدم جذب مخاطب

عدم جذب مخاطب

سود اصلی متأسفانه تأثیرات متوسط ​​و حتی ضعیف است. آثاری که نه توانایی جذب مخاطب به سینما و نه مخاطب خاص برای جلب رضایت شبکه های کابلی پرهزینه را دارند. اما در اینجا ، زیرا آنها فقط بخشی از بایگانی بزرگتر هستند ، می توان آنها را كلیك كرد ، كه به نظر می رسد برای یك شبكه آنلاین كافی است. در نتیجه ، حتی اگر هر چند وقت یک بار یک محصول لوکس با کمک این سیستم جدید ایجاد شود ، اما اغلب آثاری از آن بیرون می آیند که تکراری تر و کلیک پذیرتر به نظر می رسند. زیرا ممکن است فردی که هزینه اشتراک Netflix را پرداخت می کند ، تا آخر عمر کوچکترین نگاهی به فیلم جدید جدید Nova ambak نداشته باشد.

اما وقتی حوصله کاری برای انجام کاری نداشته باشد ، احتمالاً 40 دقیقه از یک سریال فانتزی جدید مربوط به “داستان ناشناخته شمشیر افسانه ای و معروف آرتور” را می بیند. در نتیجه ، ممکن است شبکه بعضاً به دلیل محبوبیت و اصطلاحاً نامگذاری ، کارهای بسیار مورد احترامی مانند داستان ازدواج را تأمین کند. اما در پایان ، او محصولات به یاد ماندنی و متوسطی مانند سری Cursed را موفق تر می داند.

کاترین لانگفورد
بازی مناسب کاترین لانگفورد و برخی از بازیگران اصلی دیگر فیلم همچون گوستاو اسکاشگورد را می‌توان یکی از معدود نکات مثبت سریال دانست. هرچند اجرای آن‌ها نیز بارها به خاطر شخصیت‌پردازی شتاب‌زده‌ی Cursed آسیب می‌بیند

این آثار پایین زمین که ممکن است سریال نفرین شده فقط آخرین نمونه آنها باشد ، بودجه های مخاطبان خاص را به طرز دردناکی دور می اندازد. از آنجا که مخاطب با سازوکارهای سینما و تلویزیون امروز آشنا است ، احتمالاً هم از آنها متنفر است و هم توجیه ساختن آنها را با توجه به سبک کار شبکه های آنلاین کاملاً درک می کند. ناراحت کننده است که در دنیای سریال های فانتزی فقط شاهد یک کار جدید نسبتاً ضعیف هستیم. اما اینکه آن اثر نسبتاً ضعیف و هزینه بر را بخوانیم موفقیت نسبی نیست ، ناراحت کننده نیست بلکه خطرناک و مخرب است. بنابراین موضوع دیگر فقط یک سریال به نام نفرین نیست. مشکل الگویی است که احتمالاً بسیاری از نفرین ها را ایجاد می کند.

در قلب این سیستم مخاطب جدیدی قرار دارد که در دنیای معمولی هرگز نتوانسته جلوه ای شبیه نفرین پیدا کند و عشق به خیال را با “ارباب حلقه ها” بداند ، به دنبال محصولی مانند نفرین می رود که فقط می تواند در این سیستم جدید وجود دارد. کیفیت پایین آن قابل توجه است. این بدان معناست که وقتی با چنین مجموعه هایی سروکار داریم ، ممکن است به دنبال تهدیدی برای یک ژانر فرعی ، ژانر یا حتی مخاطب جدید باشیم. همه می دانند که انتقاد باید معطوف به بررسی تأثیر خود باشد. اما صادقانه بگویم ، با توجه به کیفیت پایین داستان سرایی فانتزی ملعون ، شاید استفاده از آن برای پرداختن به همه موارد فوق مناسب تر از آن باشد که در مورد خود این اثر به یاد ماندنی صحبت کنیم.

سکانس ساده

تخیل سریال

جالب اینجاست که اگر تخیل تحمیل شده بر فصل اول Cursed را از این کار حذف کنید ، خود کاملاً از نقاط قوت خالی نیست. این سریال لحظات جالب شخصیت محوری دارد که نبردهای خوبی را برای بقا به تصویر می کشد و تصویری ساده اما نسبتاً جذاب از مبارزات مختلف قدرت را به تصویر می کشد. اما برای فروش بهتر داستان ، بیشتر و بیشتر جادوها ، موجودات عجیب و قدرت های ویژه ای به آن اضافه شده اند.

این اتفاق آنقدر زیاد رخ داده است که ظهور عناصر فانتزی در داستان نفرین شده مانند این است که یک طنز سیاه و سفید نسبتاً موفق توسط یک کودک خردسال نقاشی می شود تا شانس بیشتری برای بازاریابی به عنوان یک کمیک رنگی داشته باشد! اما جدا از لحظاتی که سازندگان عناصر فانتزی مختلفی را بدون هیچ توجیهی به سمت مخاطب پرتاب می کنند ، یک نکته مهم ، تجاری بودن و قدرتمند بودن ابعاد خیالی این داستان برجسته شده است ؛ مخاطب می تواند تمام تأثیرات کلیدی عناصر جادویی و پیچیده را در داستان با یک طرح آشنا در داستان های رئالیستی قرون وسطایی جایگزین کند.

Cursed حتی در کپی‌برداری هم رفتاری بچگانه دارد و بدون جهان‌سازی، برخی از جذاب‌ترین ویژگی‌های بعضی از آثار معروف و ارزشمند را کنار هم می‌گذارد تا شبیه یک لباس وصله‌زده باشد

وقتی متوجه اجبار و پوچ بودن این خیال می شویم ، می بینیم که با یک داستان بی مورد روبرو می شویم. داستانی که به جای بردن شمشیر ، فقط بر روی جادوی خود تأکید دارد. داستانی که به جای طراحی قومیت های مختلف ، افراد مختلف را به شکلی ضعیف ترسیم کرده و نام های خاصی مانند “فی” به آنها می بخشد. وقتی سریال بتواند تغییر شخصیت را با وسوسه های مالی و جذاب تری توجیه کند ، حشره ای را در گلوی خود می بلعد و انتظار دارد مخاطب با همه تغییرات شخصیت کنار بیاید.

به کوتاه ترین شکل ممکن ، خیال در Cursed فقط به دو دلیل دیده می شود. با تأکید بر بهانه های بی دلیل و افزایش ارزش تجاری اثر ، دور زدن تعداد زیادی از قوانین داستان نویسی را انجام دهید. متأسفانه در دوران مدرن ، یکی از دو دلیل بسیاری از آثار به دنبال تحمیل فانتزی نابالغ بر قصه گویی آنها هستند. اما تعداد کمی از محصولات هستند که بتوانند هر دو را با چنین قدرتی انجام دهند! نفرین به این معنا توهین به همه افرادی است که عاشق ادبیات فانتزی ، فیلم های فانتزی و سریال های فانتزی هستند.

جلوه بصری

فیلم نامه سریال

اما این سریال نه تنها از کارهای بزرگ و مشغول اجرای آنها در فیلم نامه های قسمت های مختلف فروتر است. اما حتی در ابعاد تولید نیز ممکن است بسیار ضعیف باشیم. نفرین شده در طراحی صحنه ، طراحی لباس ، آرایش و طراحی مو ، جلوه های ویژه رایانه و جلوه های ویژه میدانی را هرگز نمی توان افتضاح یا حتی متوسط ​​نامید. بلکه احتمالاً باید کار را از این لحاظ یک محصول تلویزیونی نسبتاً خوب دانست. اما وقتی سریال کارهای بزرگتر از خودش را اجرا می کند ، ناخواسته با کارهای بزرگتر از خودش در تمام این قسمت ها مقایسه می شود. مقایسه ای که نقاط ضعف آن را در همه این زمینه ها آشکار می کند و باعث می شود مخاطب به عنوان مثال از کیفیت پایین هر یک از اثرات آتش سوزی و سوختن شکایت کند.

در نتیجه ، حتی بیننده ای که تماشای فصل اول این سریال را تا پایان ادامه می دهد ، احتمالاً آن را محصولی با بودجه کم با الگوهای فراوان می خواند. در نتیجه ، گویی Cursed همیشه هویت خود را به عنوان یک محصول تقلبی و کم عمق فریاد می زند و اعلام می کند که به دلیل اینکه در سبک محبوب است دیده می شود راضی است.

باتوجه‌به عملکرد قابل قبول سریال در نقش‌آفرینی‌ها، فیلم‌برداری، نورپردازی و کارگردانی و همچنین وجود برخی لحظات جذاب در دل دقایق ضعیف آن، تماشای Cursed همیشه هم آزاردهنده نیست

در تمام لحظات سریال ، دقیقه ها به دنبال این بودم که جلوی نوشتن این جملات را بگیرم. اما وقتی Cursed برای هر دقیقه قابل قبول 3 دقیقه نقص ارائه می دهد ، ذکر دیگر نقاط ضعف آن بی عدالتی در حق همه کارهایی است که برای رنج نبردن از این نقص ها مبارزه کرده اند. اگر وقتی Cursed شمشیری به جلوی من و شما می گذارد ، بدون هیچ اعتراضی قدرت آن را برای فریب همه قبول می کنیم ، به تمام صفحات نوشته شده توسط جان رونالد روئل تالکین برای توصیف ماهیت قدرت حلقه توهین کرده ایم. اگر با این حقیقت کنار بیاییم که اثری مانند نفرین در قلب آنها می خواهد ضعف قصه گویی بصری را با گفت و گوهای طولانی خسته کننده پنهان کند ، به پیتر جکسون گفته ایم که برای فضا و همه چارچوب های خداوند کوچکترین ارزشی نداریم. . .

خیانت

تناقض داخلی سریال در کشیدن برخی از عناصر و خیانت در آنها فقط در نحوه استفاده از فانتزی دیده نمی شود. چون Cursed سریالی با دقایق اضافی است و قابل حذف است و در عین حال عجولانه بسیاری از کارها را انجام می دهد. این بدان معناست که در حالی که مخاطب می گوید سازندگان باید مثلاً یک قوس شخصیتی خاص از یک شخصیت مهم را در مدت زمان طولانی تری کامل کنند ، از 10 ساعت فصل اول ، 3 ساعت به راحتی قابل حذف است.

پایان‌بندی فصل اول سریال یکی از ناپخته‌ترین و بی‌فایده‌ترین کلیف‌هنگرهایی را دارد که می‌توان در تلویزیون امروز دید

از طرف دیگر ، این سریال اگرچه گاهی بسیار خشن و پر از خون است ، اما به عنوان یک اثر مثبت 13 ساله در چند سکانس اصلی ظاهر می شود که باید بر خشونت تأکید کند و از آن به عنوان ابزاری برای تغییر شخصیت و غیره استفاده کند. برش دهید تا کمترین میزان خونریزی نشان داده شود. مخاطب نیز شوکه شده و متعجب است که این مجموعه از چه قوانین و معیارهایی پیروی می کند که همیشه متفاوت به نظر می رسد.

مشکل وقتی غیرقابل تحمل می شود که حتی مخاطبی که دیگر به دنبال هیچ اعتراض منطقی نسبت به نفرین نیست و نقص های بیشمار خود را در معرفی ناگهانی عناصر جدید و استفاده عجولانه از همه این عناصر نمی بیند ، دیگر نمی تواند از پس این شخصیت ناگهانی برآید. تغییر می کند Cursed به معنای واقعی کلمه مخاطب را برده ای می داند که باید از تمام تصمیمات سازندگان تبعیت کند. اگر این دو شخصیت چند دقیقه ای یکدیگر را دوست داشتند و چند دقیقه بعد از یکدیگر متنفر بودند ، اعتراض نکنید.

اگر این نفرت ، بدون هیچ توضیحی ، فقط 10 دقیقه بعد به عشق تبدیل شود ، احتمالاً همه این عناصر عمیق (!) فانتزی داستان است که من مخاطب قادر به درک آن نیستم. بنابراین اگر می خواهید سریال را تماشا کنید ، اطمینان حاصل کنید که در مقابل داستان نویسی ضعیف که حتی طرح مشخصی برای یک تغییر بزرگ ندارد صبر زیادی دارید.

(۲ پاراگراف بعدی مقاله بخش‌هایی از داستان فصل ۱ سریال Cursed را اسپویل می‌کنند)

آیا می دانید غم انگیزترین قسمت داستان کجاست؟ نفرین خالی از لحظه های زیبا نیست. به محض اینکه می توانید داستانهای زیادی در آن پیدا کنید ، باور کنید آنها توانایی بیشتری برای ساخت یک سریال جذاب چند فصلی داشتند. من مایل به تماشای یک مینی سریال با محوریت ماجراهای تلخ مورگانا برای داشتن عشق ، به ویژه در جوامع کوچک و محدود بودم. من آماده تماشای سریالی بودم که در آن پسر دوست داشتنی با لانسلوت جهان را سفر می کند و فصل اول او به داستان تکامل لانسلوت می پردازد. احتمالاً حتی یک داستان همزمان با عشق و نفرت مریلین از بیوه است. ماجراهای پیم در کشتی ملوانان جنگجو که می توانستند یک داستان عالی بسازند!

اما اینها امروز برای یک محصول تجاری کافی نیست. همه عناصر فانتزی باید وارد عمل شوند. همه داستان ها باید به هم متصل شوند. همه چیز باید به نبردهای باشکوه منجر شود و چنین پتانسیل هایی ذبح می شوند. چنین مخاطبانی ذبح می شوند. وقتی داشتم بهترین سکانس فصل اول سریال ، سوارکاری راهب گریان با اسکوئیرل را می دیدم ، مدام فکر می کردم ، چرا نباید همین خط داستانی زودتر ، بهتر و جالبتر به اینجا برسد؟ اما جواب روشن بود. زیرا خالق این شخصیت را به عنوان مترسک می دید؛ قسمت 9 او را به عنوان یک قاتل بی پروا می خواست و فقط در قسمت 10 به او اجازه داد نفس بکشد.

در آینده

هیچ یک از این صحبت ها نمی تواند فصل 2 و آینده محقق نشده لعنت را قضاوت کند. آیا استفاده از تمام پتانسیل موجود برای ایجاد داستانهای کمتر ، دقیق تر ، با ارزش تر و بهتر در فصل دوم غیرممکن است؟ اصلا. آیا نمی توان نظم بهتری از این دنیای فانتزی داشت و چارچوب های منطقی روایی آن را تعریف کرد؟ چرا انجام این کار امکان پذیر است؟ آیا امکان ندارد بودجه فصل بعدی افزایش یابد و سریال از نظر فنی بسیار بهتر شود؟ البته که ممکن است. اما با تمام این اوصاف ، آیا من و شما لزوماً دلیلی داریم که فصل دوم را امتحان کنیم و بفهمیم که آیا این کار موفق است یا نتوانست آن را انجام دهد؟ شاید نه.

برچسب‌ها:,

نظرات کاربران

دیدگاه ها پس از بررسی منتشر خواهند شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده − سیزده =